دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 237 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 46 |
سلامت روان:
ریشه لغوی واژه انگلیسی «health» در واژههای«haelth»، «haelp» به معنی کل و(heal) «haelen» انگلیسی قدیم و کلمه آلمانی قدیم«heilen» و «heilida» به معنی کل قرار دارد. گراهام1(1992) این ریشه لغوی را با کلمات انگلیسی «halig» و آلمانی قدیم «heilig» که به معنی مقدس است ارتباط داده است. بنابراین از نظر ریشهشناسی لغوی سالم بودن به معنی کلیت داشتن یا مقدس بودن است. بدین ترتیب شامل ویژگیهای معنوی و فیزیکی است. از نظر سارتریوس سلامتی غیر قابل رویت است و مستلزم تظاهر کارکرد بخشهای مستقل روانی جسمی و اجتماعی است. مانی این رویکردهای کل نگر در مورد سلامتی را به کل جهان گسترش میدهد و سلامتی بشر را از سلامتی سیاره زمین جدایی ناپذیر میداند. تودور(1996) سلامتی روان را به شرح زیر تعریف میکند.
سلامت روان شامل: توانایی زندگی کردن همراه با شادی، بهرهوری و بدون وجود دردسر است. سلامت روان مفهوم انتزاعی و ارزیابی نسبی گری از روابط انسان با خود، جامعه و ارزشهایش است و نمیتوان آن را جـدای از سایر پدیدههای چند عامـلی فهمید که فرد را به مـوازاتی که در جامـعه به عمل میپردازد، میسازند. سلامت روان، شیوه سازگاری آدمی با دنیاست، انسانهایی که مؤثر، شاد و راضی هستند و حالت یکنواختی خلقی رفتار ملاحظهگرانه و گرایش شاد را حفظ میکنند. سلامت روان عنوان و برچسبی است که دیدگاهها و موضوعات مختلف مانند: عدم وجود علایم احساسات مرتبط با بهزیستی اخلاقی و معنوی و مانند آن را در بر میگیرد. برای ارائه یک تئوری در مورد سلامت روان، موفقیت برون روانی کافی نیست باید سلامت درونی روانی را به حساب آوریم. سلامت روان ظرفیت رشد و نمو شخصی میباشد و یک موضوع مربوط به پختگی است. سلامت روان یعنی هماهنگی بین ارزشها، علایقها و نگرشها در حوزه عمل افراد و در نتیجه برنامهریزی واقعبینانه برای زندگی و تحقق هدفمند مفاهیم زندگی است. سلامت روان، سلامت جسم نیست بلکه به دیدگاه و سطح روانشناختی ارتباطات فرد، محیط اشاره دارد. بخش مرکزی سلامت، سلامت روان است زیرا تمامی تعاملات مربوط به سلامتی به وسیله روان انجام میشود. سلامت روان ظرفیت کامل زندگی کردن به شیوهای است که ما را قادر به درک ظرفیتهای طبیعی خود میکند و به جای جدا کردن ما از سایر انسانهایی که دنیای ما را میسازند، نوعی وحدت بین ما و دیگران بوجود میآورد .سلامت روان، توانایی عشق ورزیدن و خلق کردن است، نوعی حس هویت بر تجربه خود به عنوان موضوع و عـامل قدرت فرد، که هـمراه است با درک واقـعیت درون و بیرون از خود و رشد واقعبینی و استدلال(فرهیخته1389).
سلامت روانی:1
پیش از پرداختن به تعریف سلامتی روانی لازم است به یک نکته اشاره نماییم. سه واژهی «بهداشت روانی»، «سلامت روانی» و «بهزیستی روانی2» گر چه دارای معانی متفاوتی هستند، ولی در مواردی بجای یکدیگر به کار میروند(هرشن سن3 و پاور4، 1988،ترجمه منشی طوسی،1374).
کارشناسان سازمان بهداشت جهانی سلامت فکر و روان را این طور تعریف میکنند: «سلامت فکر عبارت است از قابلیت ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران، تغییر و اصلاح محیط فردی و اجتماعی و حل تضادها و تمایلات شخصی به طور منطقی، عادلانه و مناسب»( میلانیفر، 1376).
بهداشت روانی یک زمینه تخصصی در محدودهی روانپزشکی است و هدف آن ایجاد سلامت روان بوسیله پیشگیری از ابتلاء به بیماریهای روانی، کنترل عوامل مؤثر در بروز بیماریهای روانی، تشخیص زودرس بیماریهای روانی، پیشگیری از عوارض ناشی از برگشت بیماریهای روانی و ایجاد محیط سالم برای برقراری روابط صحیح انسانی است. پس بهداشت روانی علمی است برای بهزیستی، رفاه اجتماعی و سازش منطقی با پیشآمدهای زندگی( میلانیفر، 1376).
سلامت روانی را میتوان بر اساس تعریف کلی و وسیعتر تندرستی تعریف کرد. طی قرن گذشته ادراک ما از تندرستی به طور گستردهای تغییر یافته است. عمر طولانیتر از متوسط، نجات زندگی انسان از ابتلاء به بیماریهای مهلک با کشف آنتیبیوتیکها و پیشرفتهای علمی و تکنیکی در تشخیص و درمان، مفهوم کنونی تندرستی را به دست داده که نه تنها بیانگر نبود بیماری است. بلکه توان دستیابی به سطح بالای تندرستی را نیز معنی میدهد. چنین مفهومی نیازمند تعادل در تمام ابعاد زندگی فرد از نظر جسمانی، عقلانی، اجتماعی، شغلی و معنوی است. این ابعاد در رابطه متقابل با یکدیگرند، به طوری که هر فرد از دیگران و از محیط تأثیر میگیرد و بر آنها تأثیر میگذارد. بنابراین سلامت روانی نه تنها نبود بیماری روانی است، بلکه به سطحی از عملکرد اشاره میکند که فرد با خود و سبک زندگیاش آسوده و بدون مشکل باشد. در واقع، تصور بر این است که فرد باید بر زندگیاش کنترل داشته باشد و فقط در چنین حالتی است که میتوان آن قسمتهایی را که دربارهی خود یا زندگیاش مسأله ساز است تغییر دهد(هرشن سن و پاور، 1988، ترجمه منشی طوسی،1374).
یهودا ( 1959، به نقل از منشی طوسی،1374) مواردی را برای تعریف سلامت روانی ارائه کرد :
الف) نگرش مثبت به خود |
ب) میزان رشد، تحول و خودشکوفایی |
ج) عملکرد روانی یکپارچه |
د) خود مختاری یا استقلال شخصی |
ه) درک صحیح از واقعیت |
و) تسلط بر محیط |
دیگران نیز موارد دیگری را ارائه دادند ولی از نظر اسمیت1( 1961، به نقل از منشی طوسی، 1374) همهی این موارد، مفاهیم اصلی یکسان را برداشتند. بنابراین وی پیشنهاد کرد به جای شمردن اینگونه موارد بهتر است ابعاد بهداشت روانی بر اساس اصول زیر انتخاب شود :
الف) نشان دادن ارزشهای مثبت بشری
ب) داشتن قابلیت اندازهگیری و تشخیص
ج) داشتن ارتباط با نظریههای شخصیت
د) مرتبط بودن با بافتهای اجتماعی که برای آن تعریف و مشخص شدهاند.
به این ترتیب، متخصصان بعدی کارشان را روی مفاهیمی کلی از قبیل بهنجار بودن یا بهزیستی متمرکز کردند. امروزه مفهوم مقابله2 به منزله ملاک سلامت روانی به نوشتههای رشتههای تخصصی گوناگون بهداشت روانی راه یافته است(هرشنسن و پاور،1988، ترجمه منشی طوسی، 1374).
بعضی از محققان معتقدند سلامت روانی حالتی از بهزیستی و وجود این احساس در فرد است که میتواند با جامعه کنار بیاید. سلامت روانی به معنای احساس رضایت، روان سالمتر و تطابق اجتماعی با موازین مورد قبول هر جامعه است(کاپلان و سادوک، 1999، ترجمه پور افکاری ،1376).
سازمان بهداشت جهانی، سلامت روانی را قابلیت ایجاد ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران، توانایی در تغییر و اصلاح محیط اجتماعی و حل مناسب و منطقی تضادهای غریزی و تمایلات شخصی، به طوری که فرد بتواند از مجموعه تضادها ترکیبی متعادل به وجود آورد، میداند. طبق تعریفی که این سازمان ارائه میدهد، وظیفه اصلی بهداشت روانی، تأمین سلامت روان است تا به مدد آن بتواند قوا و استعدادهای روانی را پرورش داد. در واقع، بهداشت روانی مبتنی بر سه پایه است :
الف) حفظ و تأمین سلامت روان
ب) ریشه کن ساختن عوامل بیماریزا و پیشگیری از ابتلاء به بیماریهای روانی
ج) ایجاد زمینهی مساعد برای رشد و شکوفایی شخصیت و استعدادها تا حداکثر ظرفیت نهفته در آنها (سامی کرمانی، 1354).
به طور کلی شخص دارای سلامت روان میتواند با مشکلات دوران رشد روبرو شود و قادر است در عین کسب فردیت با محیط نیز انطباق یابد. به نظر میرسد تعریف رضایت بخش از سلامت روانی برای فرد مستلزم داشتن احساس مثبت و سازگاری موفقیتآمیز و رفتار شایسته مطلوب است. بنابراین هرگونه ملاکی که به عنوان اساس سلامتی در نظر گرفته میشود باید شامل رفتار بیرونی و احساسات درونی باشد(بنی جمال واحدی،1370).
1. Graham
1.Mental health
2.Well- being
3.Hershenson
Power.4
1.Smith
.Coping2
دسته بندی | شیمی |
فرمت فایل | pptx |
حجم فایل | 1694 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 28 |
پاورپوینت سفره های آب زیرزمینی در ۲۸ اسلاید زیبا و قابل ویرایش با فرمت pptx
با ورود آبهای جدیدتر و تجمع آنها در آن نقطه زیر زمینی ، بمرور یک انبار و مخزن زیرزمینی از آب تشکیل میشود که بعلت عبور از لایه های مختلف شن و ماسه و سنگهای متنوع دچار تغییراتی نیز شده اند .
این تغییرات از نوع کیفی است و در برخی جاها ممکن است باعث بهبود کیفی و تصفیه آب شده و در برخی نقاط نیز باعث تخریب کیفی و آلودگی آب گردد، و این نکته بستگی به کیفیت اولیه آب و لایه های واقع در مسیر حرکت آن دارد .
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 50 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 34 |
تعریف سلامت روان
سازمان بهداشت جهانی در سال 1986 تعریفی از سلامتی را ارائه دارد :
سلامتی گستره وسیعی است جهت توانمند ساختن فرد ها گروه ، که از یک طرف موجب واقعیت بخشیدن به آمال و آرزوها و ارضاء نیازها و از طرف دیگر باعث مقابله با محیط می شود بنابراین طبق تعریف فوق به نظر می رسد سلامتی یک منبعی برای زندگی روزمره است نه به عنوان وسیله ای برای زندگی ، یک مفهوم کاربردی و مثبت است که علاوه بر تأکید بر توانایی جسمانی افراد بر منابع فردی و اجتماعی آنان نیز تأکید می ورزد . ( اسکوفیلد ، 1998 مقاله )
اصلاح سلامت روانی ، اصطلاحی است که از آن برای بیان و اظهار کردن هدف خاصی برای جامعه استفاده می شود . هر فرهنگی براساس معیارهای خاص خود به دنبال سلامت روان است . هدف هر جامعه ای این است که شرایطی را که سلامت اعضای جامعه را تضمین می کند آماده نماید . سلامت روان بخشی از سلامت عمومی است . منظور از سلامت روان ، سلامت ابعاد خاصی از انسان مثل هوش ، ذهن ، حالت و فکر می باشد . از طرف دیگر سلامت روان بر سلامت جسمانی هم تأثیر دارد . بسیاری از پژوهش های اخیر مشخص کرده اند که یک سری اختلال های فیزیکی و جسمانی به شرایط خاص روانی مرتبط هستند . با وجود این که سلامت روان مفهوم وسیعی است اما هنوز یک تعریف کلی که مورد قبول همه باشد از آن به دست نداده اند هر فرد یا گروهی یک تصور خاص از سلامت روان دارد در حالی که در مورد سلامت جسمانی چنین حالتی وجود ندارد .
در سال 1948 ، کمیسیون مقدماتی سومین کنگره جهانی بهداشت روانی ، برای بهداشت روانی یک تعریف دو قسمتی ارائه می دهد :
1. بهداشت روانی حالتی است که از نظر جسمی ، روانی و عاطفی در حدی که با بهداشت روانی دیگران انطباق داشته باشد برای فرد مطلوب ترین رشد را ممکن می سازد .
2. جامعه خوب جامعه ای است که برای اعضای خود چنین رشدی را فراهم می آورد در عین حال رشد خود را تضمین می کند و نسبت به سایر جوامع بردباری نشان می دهد . ( گنجی ، 1379 ص 13 )
سازمان بهداشت جهانی ، بهداشت روانی را براساس جنبه های زیستی و اجتماعی تعریف می کند . به نظر این سازمان ، بهداشت روانی برای فرد استعداد ایجاد روابط موزون با دیگران و استعداد شرکت در تغییرات محیط اجتماعی و طبیعی با استعداد کمک به تغییرات ، به شیوه سازنده ، قائل است . همچنین بهداشت روانی ایجاب می کند که بین تمایلات غریزی فرد هماهنگی وجود داشته است در این تعریف هیچ اشاره ای به بیماری نشده است .
در تعریف فوق و تعاریف مشابه آن ، سازگاری با محیط اهمیت زیادی دارد . طبق این تعریف شخصی که بتواند با محیط ( اعضای خانواده ، همکاران ، همسایگان و به طور کلی اجتماع ) خوب سازگار شود از نظر بهداشت روانی بهنجار خواهد بود . این شخص با تعادل روانی رضایت بخش پیش خواهد رفت . تعارضات خود را با دنیای برون و درون حل خواهد کرد و در مقابل ناکامی های اجتناب ناپذیر زندگی مقاومت خواهد داشت . اگر کسی توان انجام دادن این کارها را نداشته باشد و در نتیجه با محیط خود به شیوه نامناسب و دور از انتظار برخورد کند از نظر روانی بیمار محسوب خواهد شد ، زیرا با این خطر روبرو خواهد بود که تعارض های حل نشده خود را به صورت نوروز ( اختلالات خفیف رفتاری ) نشان می دهد و به شخص نوروتیک تبدیل می شود . ( گنجی ، 1379 ص 12 )
عده ای از روان شناسان معتقدند که سلامت روان ، داشتن هدفی انسانی در زندگی، سعی در حل عاقلانه مشکلات ، سازش با محیط اجتماعی براساس موازین علمی و اخلاقی و سرانجام ایمانی به کار و مسئولیت پذیری و پیروی از اصول نیکوکاری و خیر خواهی است. ( شفیع آبادی ، 1371 ص 85 )
لوینسون و همکاران سلامت روان را اینچنین تعریف کرده اند :
سلامت روان عبارتست از این که فرد چه احساسی نسبت به خود ، دنیای اطراف ، محل زندگی و اطرافیان دارد مخصوصاً با توجه به مسئولیتی که در مقابل دیگران دارد ، چگونگی سازش وی به درآمد خود و شناخت موقعیت مکانی و زمانی خویش . ( انصاری ، 1374 پایان نامه )
کارل مننجر می گوید :
سلامت روانی عبارت است از سازش فرد با جهان اطرافش به حداکثر امکان به طوری که باعث شادی و برداشت مفید و مؤثر به طور کامل شود . ( همان منبع )
کینگزبرک بهداشت روانی را این چنین تعریف می کند :
تسلط و مهارت در ارتباط صحیح با محیط به خصوص در سه فضای مهم عشق ، کار و تفریح . ( همان منبع )
در سالهای اخیر انجمن کانادایی بهداشت روانی را در سه قسمت تعریف کرده است.
قسمت اول : نگرش های مربوط به خود ( شامل تسلط بر هیجان های خود ، آگاهی از ضعف های خود و رضایت از خوشی های ساده )
قسمت دوم : نگرش های مربوط به دیگران ( علاقه به دوستی های طولانی و صمیمی ، احساس تعلق به یک گروه و احساس مسئولیت در مقابل محیط انسانی و طبیعی .
قسمت سوم : نگرش های مربوط به زندگی ( رویارویی با الزام های زندگی ، پذیرش مسئولیت ها ، ذوق و توسعه امکانات و علایق خود ، توانایی اخذ تصمیم های شخصی و ذوق یا انگیزه خوب کارکردن . ( گنجی 1379 ، ص 13 )
به طوری که ملاحظه می شود ، این انجمن بهداشت روانی را در ارتباط با سازگاری با محیط و نگرشهای مربوط به خود و دیگران تعریف می کند اما به مفاهیم بیماری آسیب شناسی و ناسازگاری ارجاع نمی دهد . ( همان منبع )
طبق تعریف فرهنگ روانشناسی آرتور 1985 واژه سلامت روان ، برای افرادی که عملکردشان در سطح بالای از سازگاری هیجانی و رفتاری است به کار می رود و در مورد افرادی که صرفاً بیماری روانی ندارد به کار نمی رود . از نظر کاپلان و ساروک سلامت روان ، آن حالت بهزیستی است که افراد قادر باشند به راحتی در جامعه ، فعالیت کنند و پیشرفتها و خصوصیات شخصی برای آن رضایتبخش است . ( ادبی ، 1379 ، پایان نامه )
کنفرانس بین المللی بهداشت ، که با همکاری سازمان بهداشت جهانی و یونیسف در سال 1988 با شرکت 134 کشور در آلماآتا تشکیل شد سلامت روانی را سلامت کامل جسمانی ، روانی ، اجتماعی تعریف نموده است و نه فقدان بیماری و ناتوانی . ( ادبی ، 1379 ، پایان نامه )
آرچریک مبحث تاریخی را اضافه کرده و می گوید در جوامع به سرعت در حال تغییر و غیر قابل پیش بینی امروز توانایی اکتشاف محیط و ایجاد تعهد ، یک مهارت اساسی برای بقاء و لازمه سلامت روانی است . ( همان منبع )
ویژیگی های افراد سالم ( برخوردار از سلامت روان ) از دیدگاه های مختلف :
برای داشتن بهداشت روانی خوب ، شرایطی وجود دارد : روبروشدن با واقعیت ، سازگاری داشتن با تغییرات ، گنجایش داشتن برای اضطرابها ، کم توقع بودن ، احترام قایل شدن به دیگران ، دشمنی نکردن با دیگران و کمک رساندن به مردن . ( گنجی 1379 ، ص 13 )
1. افراد سالم از نظر روان احساس راحتی می کنند . خود را آن گونه که هستند می پذیرند ، از استعدادهای خود بهره مند می شوند در مورد عیوب جسمانی و ناتوانیهای خود شکیبا بوده و از آن ناراحت نمی شوند ، دیدگاه واقع گرایانه دارند ، دشواریهای زندگی را سهل می انگارند ، آن ها وقت کمی را در نگرانی ، ترس ، اضطراب و یا حسادت سپری می کنند . اغلب آرامند ، نسبت به عقاید تازه گشاده رو بوده و دارای طیب خاطر هستند ، شوخ طبع هستند و اعتماد به نفس دارند ، اگرچه از حضور در جمع لذا می برند اما به تنها بودن نیز اهمیت می دهند و وحشتی از آن ندارند ، همچنین از سیستم ارزشی برخوردارند که از تجارب شخصی شان سرچشمه می گیرد . بدین معنی که یک احساس شخصی مبتنی بر درست یا غلط بودن امور دارند .
2. افراد دارای سلامت روان ، احساس خوبی نسبت به دیگران دارند ، آنها می کوشند تا دیگران را دوست بدارند ، و به آنان اعتماد کنند ، چرا که تمایل دارند دیگران نیز آن ها را دوست باشند و به آن ها اعتماد نمایند چنین افرادی قادرند که با دیگران روابط گرمی داشته باشند و این روابط را ادامه دهند ، به علایق دیگران توجه می کنند و احترام می گذارند آنها به خود اجازه نمی دهند از سوی دیگران مورد حمله و فشار قرار گیرند و نیز سعی نمی کنند که بر دیگران تسلط یابند آنها با احساس یکی بودن با جامعه ، نسبت بر دیگران احساس مسئولیت می کنند .
2. قدرت روبرو شدن با نیازهای زندگی را دارند معمولاًنسبت به اعمال خود احساس مسئولیت می کنند و با مشکلات به همان شیوه که رخ می دهد برخورد می کنند . دارای پندارهای واقع گرا در مورد آنچه که می توانند یا نمی توانند انجام بدهند هستند بنابراین آن ها محیط خود را تا آن جا که ممکن است شکل می دهند و نیز تا آن جا که ضرورت دارد با آن سازگار می شوند . ( بنی جمالی ، 1373 ، ص 28 )
در این بخش به بررسی دیدگاه های مختلف روانشناسی پیرامون ویژگی های افراد دارای سلامت روان می پردازیم :
دسته بندی | شیمی |
فرمت فایل | pptx |
حجم فایل | 157 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 17 |
پاورپوینت اسپکتروفتومتر ماورای بنفش مرئی در ۱۷ اسلاید زیبا و قابل ویرایش با فرمت pptx
ژئو شیمی
ژئو شیمی معدنی
ژئوشیمی آلی
ژئوشیمی اکتشافی
ژئوشیمی ایزوتوپی
ژئوشیمی زیست محیطی
هیدرو ژئو شیمی
دسته بندی | زیست شناسی |
فرمت فایل | pptx |
حجم فایل | 2107 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 103 |
پاورپوینت زیر رده دیلنیده
پاورپوینت زیر رده دیلنیده دارای 103 اسلاید می باشد . و در رشته ی زیست شناسی قابل استفاده می باشد
صفات مشخصه و ویژگی های زیررده دیلنیده
- گیاهانی علفی یا چوبی هستند .
2- از نظر مورفولوژیک دارای ناهمگنی اند.
3- اعضاء این زیررده دارای برچه های متصل بهم اند ( به جز راسته دیلنیالس)
4- پرچم ها زیاد و دور از مرکز گل شکل گرفته اند.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 205 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 163 |
ساختار مغز و عملکرد آن
[1]. Professor rubert ornstein
1 . suggestion
2 . intellectualization
3 . hypothesis
دسته بندی | زیست شناسی |
فرمت فایل | pptx |
حجم فایل | 1561 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 50 |
پاورپوینت خار پوستان 46 اسلاید
•خارپوستان از بی مهرگانی هستند که ساختمان بدنشان بیش از سایر جانوران بی مهره تکامل یافته و همه آنها در دریا زندگی میکنند. بدن خارپوستان بوسیله اسکلتی که از قطعات کلسیت متبلور ساخته شده پوشیده میشوند. اسکلت داخلی بوده و مرکب از استخوانچههایی از جنس کربنات کلسیم میباشد. • اسکلت این جانوران حامل ترشح داخلی بوده و مانند اسکلت مهره داران اندازه قطعات سخت در طول زندگی افزایش مییابد
دسته بندی | زیست شناسی |
فرمت فایل | pptx |
حجم فایل | 7103 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 80 |
پاورپوینت بند پایان و فسیل آنها 80 اسلاید به همراه فایل Word
•مقدمه
شاخه بندپایان بزرگترین شاخه در میان جانوران و اصولا همه جانداران است. گوناگونی بندپایان به تنهایی از گوناگونی همه جانوران و گیاهان نیز بیشتر است. در حدود 75 درصد از گونههای شناخته شده بندپایان را حشرات تشکیل میدهند. اندازه بندپایان از کنههای میکروسکوپی تا خرچنگهای غول پیکر 1.5 متری که وسعت پاهایشان به 4 متر میرسد متغیر است. این جانوران بیشتر از هر نوع جانور دیگری در روی زمین گستردگی و تراکم دارند. بندپایان مهمترین گروهی هستند که موجودات دیگر از جمله انسانها مجبور به رقابت با آنها هستند.
فهرست مطالب
بند پایان
مقدمه
ساختار بدنی
دستگاههای بدن
دستگاه بینایی
دستگاه گوارشی
دستگاه تنفس
دستگاه گردش خون
دستگاه دفعی
دستگاه عصبی
رده بندی بندپایان
زیر شاخه کلیسرداران
زیر شاخه آروارهداران
عنکبوتها
حشرات
مقدمه
رده حشرات
زیر رده بدون بالان
راسته پرتورا
راسته دیپلورا
راسته کلمبولا
راسته تیزانورا
زیر رده حشرات بالدار
راسته راست بالان
راسته پوست بالان
راسته ایزوپترا یا جوربالان
تولید مثل در حشرات
سخت پوستان
سخت پوستان
خر خاکی
خرچنگ دریایی رنگ سنگی
خرچنگ ساحلی
خرچنگ گوشه گیر قرمز
کریل
عنکبوتها
عنکبوتیان
مقدمه
اختصاصات کلیسرداران
رده بندی کلیسرداران
عنکبوتها
جنسهای عنکبوتها
عادات عنکبوتها
میگالومورف
تنیدن تار
کنهها
خرچنگهای نعل اسبی
اشکال
دسته بندی | زیست شناسی |
فرمت فایل | pptx |
حجم فایل | 492 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 50 |
پاورپوینت تولید مثل و تشکلات کندوی زنبور عسل 50 اسلاید
فهرست مطالب
بکرزایی
دید کلی
بکرزایی در چه جاندارانی رخ میدهد؟
بکرزایی طبیعی
بکرزایی مصنوعی
بکرزایی در روتیفرها
تولید مثل و تشکیلات کندوی زنبور عسل
ملکه
پرورش ملکه
ملکه باکره
تخمگذاری
تولید مثل به طریق بکرزایی
دیدن ملکه
عملیاتی که روی ملکه انجام می گیرد
وارد کردن ملکه تازه به کندو
دسته بندی | زیست شناسی |
فرمت فایل | pptx |
حجم فایل | 1675 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 64 |
بازوپایان (Brachiopoda)
بىمهرگان دریایى که اسکلت خارجى آنها از دو کفه (valve) تشکیل شده است. این دو کفه بهم متصل بوده و از اتصال این دو، محور یا خطى بوجود مى آید که به آن خط لولا یا خط دندانه یا Hing line مى گویند. براکیوپودها غالبا در محیط هاى کم عمق و همراه با مرجان ها و اسفنج ها زیست مى کنند. این شاخه از جانوران در دیرینه شناسى داراى اهمیت فوق العاده اى بوده و در دوران پالئوزوییک و مزوزوییک بسیار فراوان بوده اند.
تاریخچه
بطور کلى، از کامبرین ظاهر شده و تا عهد حاضر وجود دارند. تمام بازوپایان، دریایى و جانورى ثابت مى باشند. بعبارت دیگر وجود بازوپایان در رسوبات مورد مطالعه براى دریایى بودن آن رسوبات کافى است. براکیوپودها توسط ساختمانى بنام ساقه (Pedicle) خود را به کف دریا ثابت مى کنند. اما امکان دارد در عده اى دیگر بجاى ساقه توسط خارهایى که در سطح خارجى آنها وجود دارند خود را ثابت نمایند.
بعبارت دیگر وجود بازوپایان در رسوبات مورد مطالعه براى دریایى بودن آن رسوبات کافى است. براکیوپودها توسط ساختمانى بنام ساقه (Pedicle) خود را به کف دریا ثابت مى کنند. اما امکان دارد در عده اى دیگر بجاى ساقه توسط خارهایى که در سطح خارجى آنها وجود دارند خود را ثابت نمایند. تولید مثل : از نوع جنسى است اما فرم هرمافرودیت نیز دیده مى شود.
پس از تشکیل تخم (زیگوت) یک لارو تشکیل مى شود که این لارو مدتى بحال آزاد در آب شناور بوده تا اینکه خود را به نقطه اى ثابت کند و بقیه مراحل رشد را طى نماید دو ماهیچه که سبب باز شدن کفه ها از هم مى شود Diductore و دو ماهیچه که سبب بسته شدن کفه ها مى گردد Adductore نامیده مى شود و ماهیچه هایى که موجب حرکت کفه ها حول ساقه مى شود Adgustore نامیده شده است.
۱- مفصل داران (Articulata)
۲- بى مفصلان (Inarticulata)
تفاوت عمده این دو رده در داشتن دندان و حفره دندانى در رده مفصل داران و عدم وجود آن در بى مفصلان است. در بى مفصلان، عملى که دندان و حفره دندانى انجام مى دهد توسط ماهیچه ها صورت مى گیرد. ترکیب ساختمانى و یا جنس براکیوپودها در مفصل داران از کلسیت و در بى مفصلان غالبا از کیتنوفسفات است. اما در رده مفصل داران که جنس غشاء آهکى است سه فرم متفاوت مشاهده مى گردد :
۱- مفصل داران (Articulata)
۲- بى مفصلان (Inarticulata)
تفاوت عمده این دو رده در داشتن دندان و حفره دندانى در رده مفصل داران و عدم وجود آن در بى مفصلان است. در بى مفصلان، عملى که دندان و حفره دندانى انجام مى دهد توسط ماهیچه ها صورت مى گیرد. ترکیب ساختمانى و یا جنس براکیوپودها در مفصل داران از کلسیت و در بى مفصلان غالبا از کیتنوفسفات است. اما در رده مفصل داران که جنس غشاء آهکى است سه فرم متفاوت مشاهده مى گردد :
رده مفصل داران
در این رده، تقسیم بندى با توجه به ساختمان صدف، شکل لوفوفوز و مشخصات Delthyrium صورت مى گیرد.برخى از آنها را بر اساس لوفوفور تقسیم بندى مى کنند :
۱- مفصل داران با لوفوفور مارپیچى :
از این گروه مى توان به Order Orthida و Suborder Orthacea اشاره کرد. این زیر راسته از کامبرین تا کرتاسه فراوان بودند و صدف آنها نسبتا مسطح، غیر منقوط با خط لولاى مستقیم که ساقه از یک Delthyrium خارج شده. جنس Orthis متعلق به این زیر راسته است که شاخص پالئوزوییک زیرین بوده و اندازه آن کوچک، داراى دنده هاى شعاعى ساده و ظریف (Costae) و هر کفه محدب مى باشند.
Suborder Spiriferacea :
بر خلاف زیر راسته قبلى که از اردویسین ظاهر شده و تا امروز وجود دارند، در سیلورین ظاهر شدند، در کربونیفر بالایى حداکثر گسترش را داشتند و در لیاس رو به کاهش نهادند. داراى خط لولایى مستقیم مى باشند. از جنس هاى مهم آن مى توان به جنس Sprifier اشاره نمود که خط لولایى طویل و مستقیم با Fold و Sulcuse برجسته و مشخص، دنده هاى شعاعى فراوان و برجسته که حالت Plication را نشان مى دهند. در دونین به فراوانى از سازنده هاى مختلف گزارش شده اند : سازند خوش ییلاق، سازند پادها (در ایران مرکزى) و سازند سیبزار.
۲- مفصل داران با لوفوفور نوارى :
مى توان به Suborder Terebratulacea اشاره نمود که لوفوفور بصورت یک نوار پیچیده است. صدف از نوع منقوط مى باشد. از دونین ظاهر شده اند، درژوراسیک تنوع و گسترش زیادى پیدا کرده اند و در حال حاضر نیز گونه هایى از آنها در دریاها زندگى مى کنند. از این گروه مى توان به جنس Terebratula اشاره نمود.
دسته بندی | ژنتیک |
فرمت فایل | pptx |
حجم فایل | 112 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 32 |
هدفهای کلی اصلاح نباتات
nهدفهای کلی اصلاح نباتات افزایش عملکرد در واحد سطح بهتر نمودن کیفیت محصولات کشاورزی و تولید مواد اولیه مورد نیاز جوامع انسانی است. ارقام و واریتههای اصلاح شده گیاهان زراعی و زینتی هر ساله از کشوری به کشور دیگر انتقال داده میشود. بدین طریق کیفیت و کمیت محصولات کشاورزی افزایش یافته و احتیاجات فراوردههای زراعی رفع میشود.
در اغلب گیاهان یک یا چند ژن باارزش اقتصادی فراوان دارد. ژنهایی که حساسیت و مقاومت گیاهان را نسبت به امراض و آفات کنترل میکنند در اولویت برنامههای اصلاح نباتات قرار دارند. هدف اصلاحگر نبات نباید در توسعه روشهای معمول کشت نباتات اصلاحی منحصر گردد بلکه بایستی همواره در جستجوی ترکیبات نو از ژنوتیپهای مطلوب باشد
هدف اصلاحی نهایی در هر برنامه اصلاحی افزایش عملکرد میباشد. در شرایط نا مساعد افزایش عملکرد به طریق اصلاح نباتات به مقدار کم و صرف زمان طولانی ممکن است ژنهای کنترل کننده عملکرد برای بروز حداکثر پتانسیل خود به عوامل محیطی تولید وابسته میباشند.
عمدترین اهداف اصلاح نباتات
۱- بهبود کیفیت
۲- افزایش تولید در واحد سطح:
۳- مقاومت به آفات و بیماری:
۴- مقاومت به تنشهای محیطی
۱- بهبود کیفیت
کیفیت خصوصیتی است که باعث افزایش ارزش محصول میشود کیفیت در جائی ممکن است به ارزش غذایی یک غله یا طعم و بافت یک میوه تلقی شود. کیفیت جزء مهمی از هر برنامه اصلاح نباتات محسوب میشود. به عنوان مثال ژنوتیپهای مختلف گندم آرد تولیدی حاصل از آن را تحت تاثیر قرار داده و نهایتاً حجم و بافت و رنگ نان را مستقیماً تحت تاثیر قرار میدهد. بهرحال در گیاه اصلاح شده از لحاظ پروتئین و اسیدهای آمینه ممکن است متفاوت باشد.
در اهداف تولید نباتات علوفهای توجه به کیفیت علوفه همواره مسئله خوشخوراکی و ارزش تغذیهای را در بردارد در گیاهان زینتی کیفیت مفهومی جدا از گیاهان زراعی دارد. خصوصیات کیفی در گلهای زینتی عمدتاً همچون شکل ظاهر، شدت و میزان عطر ساطع شده و وجود و عدم وجود تیغ، تعداد گلبرگ را شامل می شود. در میوه ها و محصولات انباری که طیف وسیعی از میوه جات و سبزیجات را در بر می گیرد کیفیت معمولاًَ به مقاوم و ماندگاری خصوصیات بیوشیمیایی محصول انبار شده در برابر تغییرات طولانی مدت محیط فیزیکی را شامل می شود. خصوصیات انباری از مهمترین شاخصهای اقتصادی را شامل می شودکه با بازار پسندی محصول ارتباط مستقیمی دارد.
۲- افزایش تولید در واحد سطح:
افزایش تولید در واحد سطح و استفاده از ژنوتیپهای مفید و مطلوب در هر منطقه آب و هوایی از دیگر اهداف اصلاحگران نباتات می باشد. عملکرد گیاه در واحد سطح منعکس کننده برآیند همه اجزا گیاه می باشد. بهرحال همه ژنوتیپهای تولید شده دارای عکس العمل فیزیولوژیکی و ژنتیکی یکسانی در شرایط مختلف نیستند. عملکرد صفتی پیچیده است که تحت تاثیر اثر متقابل ژنوتیپ و محیط می باشد.
۳- مقاومت به آفات و بیماری:
برای دستیابی به حداکثر تولید، مقاوم بودن به آفات و بیماریها ضروری است علفهای هرز، حشرات بیماریهای باکتریایی و ویروسی در مقاطع مختلف از مرحله رشد گیاه بیشترین خسارت را به محصول وارد میکند. اصلاحگران همراه سعی بر دستیابی به گیاهان را دارند که حاوی ژنهای مطلوب به مقاومت به آفات و بیماریها هستند. علت مقاوم بودن بعضی از واریتهها را به مکانیزم فیزیولوژیکی فعال در برابر حمله آفات میدانند به عنوان مثال ترکیبی به نام فیتوالکین در لوبیا همراه در هنگام شیوع بیماری فوزاریوم از گیاه ترشح میشود که باعث بلوکه شدن و توقف توسعه بیماری میشود.
به هر حال از برنامههای اصلاحی مهم ایجاد گیاهان مقاوم میباشد. مقاومت به آفات بیشترین بازده اقتصادی را برای کشاورزان نوید بخش است. مقاوم منجر به سرشکست شدن بسیاری از هزینههای تحمیلی به کشاورزان و بینیاز شدن به فعالیتهایی همچون سمپاش و آلودگی محیط زیست و مسائل باقیمانده سموم در بافت گیاهان زراعی با مصرف خوراکی میگردد.
۴- مقاومت به تنشهای محیطی
مقاومت از جمله عمدهترین اهداف اصلاح نباتات می باشد. بیشتر تولیدات در مناطق نامساعد سرما و شوری حاصل می شود. و گیاه مجبور است برای تولید کافی با این شرایط نامساعد مقابله کند بعضی از واریتههای گیاهان در شرایط نامساعد محیطی و فقر حاصلخیزی خاک قادر هستند مقدار مناسبی محصول را در واحد سطح تولید کنند فلذا شناسایی ژنوتیپهای مقاوم به تنشهای محیطی از اصلیترین راهکارهای مناسب برای رفع معضل مذکور میباشد
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | pptx |
حجم فایل | 17931 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 309 |
فهرست مطالب پاورپوینت
بخش یکم
فصل یکم
حوزه روان شناسی
دیدگاههای موجود در روان شناسی
خاستگاه دیدگاههای روان شناسی
دیدگاه های جدید
ارتباط میان دیدگاههای روانشناسانه و زیست شناسانه
روشهای تحقیق در روانشناسی
وضع فرضیه
روش آزمایشگاهی
روش ارتباطی
روش مشاهدهای
رهیافت های بین رشتهای
عصب پژوهی شناختی
روان شناسی تکاملی
شناخت پژوهی
روانشناسی فرهنگی
بخش دوم
فصل دوم
عدم تقارن در مغز
افراد مبتلا به دو نیمگی مغز
تخصص یافتگی نیمکرهها
دستگاه عصبی خودمختار
دستگاه عصبی درون ریز
تاثیر عوامل وراثتی بر رفتار
کروموزومها و ژنها
مطالعات وراثت شناختی درباره رفتار
اثر عوامل محیطی بر عمل ژن
خواص نورونها
نورونها و اعصاب
توانشهای عمل
انتقال سیناپسی
عصب رسانهها و گیرندههای عصبی
بخش های دستگاه عصبی
هسته مرکزی مغز
دستگاه کناری
مخ
ساختمان مخ
نواحی قشر مخ
بخش دوم
فصل سوم رشد روانی
تعامل طبیعت با تربیت
مراحل رشد
قابلیتهای نوزادان(بینایی، شنوایی، چشایی، بویایی، و یادگیری و حافظه)
رشد شناختی کودک(نظریه مرحلههای پیاژه، نقد نظریه پیاژه، بدیلهای نظریه پیاژه)
شخصیت و رشد اجتماعی(مزاج، رفتار اجتماعی کودک، دلبستگی، هویت جنس گونه، و سنخپذیری جنسی)
رشد پس از دوران کودکی(نوجوانی، جوانی، میانسالی، کهنسالی)
دیدگاههای زیستشناسانه و روانشناسانه
بخش سوم
فصل چهارم
خواص مشترک حواس گوناگون
حساسیت
رمزگردانی
حس بینایی
نور
دستگاه بینایی
درک رنگ
درک نور
حس شنوایی
امواج صوتی
دستگاه شنوایی
درک شدت صدا
درک ارتفاع صوت
سایر حواس
بویایی
چشایی
فشار ودما
درد
بخش سوم
فصل پنجم
ادراک
توجه
دیدن و شنیدن انتخابی
انتخاب اولیه و انتخاب بعدی
مبنای عصبی توجه
ثبات ادراکی
ثبات روشنی و ثبات رنگ
ثبات شکل و ثبات مکان
ثبات اندازه
رشد ادراک
قابلیت های تشخیصی نوزادان
پرورش در محیطی با محرکهای تنظیم شده
تقسیم کار در مغز
دستگاههای شناسایی و تعیین محل
مؤلفههای شناسایی
تعیین محل
تفکیک اشیاء
درک فاصله
درک حرکت
شناسایی
مراحل اولیه شناسایی
مرحله مطابقت و الگوهای اتصالی
شناسایی اشیایی طبیعی و پردازش نزولی
بخش سوم
فصل ششم
جنبههای مختلف هوشیاری
خود آگاهی
خاطرات پیش آگاهانه
ذهن ناخودآگاه
تجزیه
فرایندهای خود به خود
اختلال هویت تجزیهای
خواب و رویا
مراحل خواب
اختلال خواب
رویا
نظریههای ورتبط با رویا
مواد روانگردان
مواد مضعف
مواد افیونی
مواد محرک
مواد توخمزا
شاهدانه
مراقبه
اشکال سنتی مراقبه
مراقبه آرامش
تاثیرهای مراقبه
خوابواره
القای خوابواره
اقاهای خوابوارهای
پدیدههای فرا روانی
تردید در شواهد تجربی
شواهد موردی
شواهد تجربی
ناباوری به پدیدههای فرا روانی
بخش چهارم
فصل هفتم
یادگیری و شرطی سازی
دیدگاههای مربوط به یادگیری
شرطی سازی سنتی
آزمایشهای پاولف
تبعات و کاربردها
پیش بینی و عوامل شناختی
محدودیت های زیستی
مبنای عصبی یادگیری
شرطی سازی فعال
قانون اثر
آزمایشهای اسکینر
تبعات و کاربدها
شرطی سازی بیزارگونه
مهار و عوامل شناختی
محدودیت های زیستی
یادگیری پیچیده
نقشه شناختی و مفاهیم انتزاعی
بصیرت آموزی
عقاید پیشین
بخش چهارم
فصل هشتم
تقسیم بندیهای حافظه و مبانی زیستی آنها
سه مرحله حافظه
حافظه کوتاه مدت و بلند مدت
انواع حافظه برای انواع مختلف اطلاعات
حافظه کوتاه مدت
رمزگذاری
ذخیره سازی
بازیابی
حافظه کوتاه مدت به مثابه حافظه درحال کار
رمزگذاری
حافظه درازمدت
بازیابی
ذخیره سازی
تعاملهای میان رمزگذاری و بازیابی
عوامل هیجانی دخیل در فراموشی
حافظه پنهان
حافظه در نسیان
انواع ذخایر حافظه
حافظه پنهان در آزمودنیهای طبیعی
بهبود حافظه
قطعهبندی و گستره حافظه
تصویر سازی و رمزگذاری
شرح و بسط دادن رمز گذاری
همبستار و بازیابی
تمرین بازیابی
روشPQRST
حافظه تالیفی(استنباطی)
استنباطهای ساده
قالبها
طرحوارهها
بخش چهارم
فصل نهم
مفاهیم و دسته بندی
کارکردهای مفاهیم
پیشگونه (پروتوتیپ)ها
سلسله مراتب مفاهیم
اکتساب مفاهیم
مبانی عصبی اکتساب مفاهیم
استدلال
استدلال قیاسی
استدلال استقرایی
زبان و ارتباط
سطوح زبان
واحدها و فرایندهای زبان
اثرات همبستار بردرک و تولید کلام
رشد زبان
چه چیزی اکتساب می شود؟
فرایندهای یادگیری
عوامل ذاتی
تفکر تصوری
مبانی عصبی تصور
عملیات تصویری
خلاقیت بصری
تفکر علمی مشکل گشایی( حل مسئله)
راهبردهای مشکل گشایی
بازنمود کردن مشکل
شبیه سازی رایانهای
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | pptx |
حجم فایل | 47 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 151 |
پاورپوینت روانشناسی رشد 2 - 151 اسلاید
•1-روان شناسی رفتار آدمی را مطالعه می کند •2-روان شناسی می تواند محیط روان شناختی مساعدی برای آدمی فراهم آورد تا افراد بشر بتوانند از زندگی سالم برخوردار شوند این جنبه کاربردی روان شناسی را «هنر» و « تکنولوژی رفتار » می نامند . • •روان شناسی هم علم است هم هنر •4-روان شناسی در شناخت رفتار آدمی از ادبیات ، تاریخ و دین کمک می گیرد •5-روان شناسی رشد شاخه ای از روان شناسی است که تغییرات درونی و بیرونی را مطالعه می کند . • •6- روان شناسان رشد پنج هدف مهم را دنبال می کنند : •- کشف تغییرات سنی •- زمان تغییرات •- علل تغییرات •- اینکه آیا می توان این تغییرات را پیش بینی کرد یا نه ؟ •- اینکه آیا تغییرات فردی هستند یا همگانی ؟ • •7- اصطلاح رشد و تکامل به معنای یک رشته تغییرات پیشرفتی است که در نتیجه نضج و تجربه پیدا می شوند •8- آدمی هرگز ایستا و ثابت نیست •9- تغییرات رشدی مداوم آدمی پاسخ به شرایط تجربی هستند • …
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | pptx |
حجم فایل | 407 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 341 |
دانلود پاورپوینت با موضوع روان شناسی یادگیری،
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | pptx |
حجم فایل | 245 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 324 |
پاورپوینت متون روانشناسی به زبان خارجی 1 در 324 اسلاید زیبا و قابل ویرایش با فرمت pptx
طرح درس:
1- ارائه واژگان کلیدی و عمومی به منظور مرور معنی، معادل فارسی و تلفظ صحیح
2- مرور نکات پربسامد دستوری، واژگانی، تلفظی و معنایی با اشاره به خط مربوطه
3-مرور نکات مهم درک مطلب با انجام تمرینات درست/غلط
4- مرور واژگان مهم با انجام تمرینات چند گزینه ای
اهداف آموزشی درس:
انتظار می رود دانشجویان پس از مطالعه این درس قادر باشند:
1- معنی و کاربرد واژگان مهم درس را بدانند.
2- نکات پربسامد دستوری، واژگانی، تلفظی و معنایی مرور شده را در متن های مشابه تشخیص بدهند.
3- متن های مشابه را با سرعت و سطح درک مناسب بخوانند.
4- متن های کوتاه انگلیسی را به فارسی برگردانند.
5- انواع کلمه انگلیسی را از هم تشخیص دهند.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 84 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 68 |
سیر تحول مدیریت
سابقه مدیریت به هزاران سال پیش و قدمت تاریخی بشری مربوط می شود ایرانیان، مصریان، رومیان، چینیان و سایرین دارای پیشینه هایی در مورد چگونگی اداره واحد های اداری، تجاری، نظامی و آموزشی خود بودند. به عنوان مثال لشکر کشی پانصد هزار نفری خشایار به مقدونیه و لشکر کشی اسکندر به آسیا و ایران بدون نوعی تقسیم کار و مدیریت ممکن نبوده است. و یا ساختن اهرام ثلاثه مصر بدون نوع سازماندهی، هماهنگی، برنامه ریزی و کنترل غیر ممکن بوده است.[1]
موارد زیادی از این قبیل کارها در تاریخ بشری وجود دارد که نشانه بکارگیری برخی از اصول مدیریت در زمان های قدیم میباشد و نمی توان جایگاه تاریخی مشخصی را برای تئوری ها و عملیات مدیریت نشان داد. در کشور ما به دلیل قدمت تاریخی آن، چنین مواردی ممکن است بیش از سایر کشور ها باشد که بحث در مورد آنها از مقوله این رساله خارج است.
برخی از مفاهیم و اصول مدیریت نیز به وسیله دانشمندان ایام قدیم مطرح شده است. به عنوان مثال سقراط وظایف مدیر خوب را بررسی میکند و بیان میدارد که مدیر باید حسن نیت کارکنان را جلب کند و چنانکه علاقه همگان جلب کرد و همکاری آسان شود. [2]
فارابی نیز با عنوان نمودن صفات برجسته مدیران و رهبران، مطرح میکند که در انجام کارها باید سلسله مراتب رعایت گردد و رهبر باید دارای هوش زیاد، حافظه قوی و نیروی بیان باشد و عاشق عدالت و صداقت بوده و در انجام کارها استوار باشد.
غزالی نیز در همین زمینه داشتن ویژگی های عدالت، هوش، شکیبایی و فروتنی را برای رهبران لازم می داند و معتقد است که رهبران باید از صفات رشک، غضب، تنگ چشمی و بد اندیشی احتراز کنند.[3]
علاوه بر اینها دانشمندان زیادی در مورد مدیریت دارای نظرات و تالیفاتی بوده اند که هر کدام به نوبه خود سهمی در گسترش این علم داشته اند که بحث در مورد آنها نیاز به رساله ای مستقل دارد.
نظریه های کلاسیک مدیریت
هر چند سابقه مدیریت به هزاران سال پیش و به وجود آمدن اولین تمدن های بشری مربوط می گردد، با این حال سابقه مدیریت به عنوان یک علم سازمان یافته به اوایل قرن بیستم برمی گردد، و شامل تئوری های کلاسیک مدیریت میشود، که عبارتند از: نظریه مدیریت علمی، نظریه مدیریت اداری (اصول گرایان) و نظریه بوروکراسی.
نظریه مدیریت علمی
در اوایل قرن نوزدهم «فردریک وینسلو تیلور» با همکاری عده ای از دانشمندان سعی نمودند تلاش های مدیریتی را با استفاده از تکنیک های فنی و بکارگیری روش های مهندسی در «طراحی شغل» علمی تر سازند.
هدف اولیه این گروه را میتوان استفاده موثر از نیروی کار و افزایش کارآیی قلمداد نمود. خود تیلور در این زمینه بیان می دارد «هدف اصلی مدیریت باید به دست آوردن بیشترین نیک فرجامی برای کارفرما همراه با بیشترین نیک فرجامی برای هر یک از کارکنان باشد و این کار میتواند تنها از طریق بزرگترین بهره دهی ممکن کارکنان و ماشین آلات یک سازمان پدید آید.» اصولی را که تیلور بهعنوان اصول مدیریت علمی مطرح نموده و مدیران را به توجه به آنها فرا می خواند عبارتند از:[4]
1) مدیران باید نخست برای هر بخشی از کار یک انسان، دانشی پدید آورند که جای روش های کهنه «سرانگشتی» را خواهد گرفت.
2) آنها باید کارگران را به روش علمی انتخاب کنند، به آنها کار بیاموزند و آنها را آموزش داده و بپرورانند.
3)آنها باید با کارگران همکاری کنند تا اطمینان بیابند که همه کارها بر پایه اصولی که از دانش نو پدید آمده است به انجام برسند.
4) میان مدیریت و کارگران باید به تقریب، یک تقسیم عادلانه و برابر کار و مسئولیت وجود داشته باشد.
نظریه مدیریت اداری (اصول گرایان)
هنری فایول، صنعت گر فرانسوی یکی دیگر از نظریه پردازان کلاسیک مدیریت بود که فعالیت های سازمان را در شش دسته فنی، بازرگانی، ایمنی، حسابداری، مالی و وظایف مدیریتی طبقه بندی نمود و وظایف مدیریتی را در قالب برنامه ریزی، سازماندهی، فرماندهی، هماهنگی و کنترل مطرح نمود. او همچنین اصولی را که در اثر تجربه به آنها دست یافته بود و برای تقویت پیکره سازمان، آنها را لازم و ضروری می دانست، به صورت اصول چهارده گانه مدیریت بیان نمود که عبارتند از: تقسیم کار، اختیار، انضباط، وحدت فرماندهی، وحدت مدیریت، وابستگی منافع فردی به اهداف کلی سازمان، جبران خدمات کارکنان، سلسله مراتب، نظم، عدالت، ثبات، ابتکار عمل، تمرکز و احساس یگانگی.[5]
نظریه بوروکراسی
«ماکس وبر» جامعه شناس آلمانی که تقریباً همزمان با تیلور و فایول زندگی میکرد، نظریه پرداز دیگر مکتب کلاسیک مدیریت بود که مفاهیم بوروکراسی را مطرح نموده و بر اساس آن یک سلسله راهنمایی های عقلائی را برای ایجاد ساختار مناسب سازمانی پیشنهاد نمود. ماکس وبر با ارائه فهرستی از ویژگی های مدیریت بوروکراتیک سعی در ارائه یک الگوی ایده آل برای سازمانها داشت.
مزایا و محدودیت های عمده تئوری های کلاسیک مدیریت
الف) مزایا:
1) منجر به یافته هایی شدند که برای توسعه تئوری های مدیریت مفید بودند.
2) فرآیند ها، وظایف و مهارت های کلیدی مدیریت را که امروزه هم شناخته شده هستند، مشخص و تعریف نمودند.
3) توجه به مدیریت به عنوان یک رشته معتبر علمی را رواج دادند.
ب) محدودیت ها:
1) بیشتر در مورد سازمان های ساده و ثابت مناسب هستند و درباره سازمان های پیچیده و پویا کارایی چندانی ندارد.
2) اغلب رویه های جهان شمولی را تجویز میکردند که در برخی موقعیت ها مناسب نبودند.
3) به انسانی به جای آنکه به عنوان یک منبع و یک موجود ارزشمند بنگرند، بیشتر به عنوان یک ابزار می نگریستند.
مکتب روابط انسانی
نهضت روابط انسانی از مطالعات هاثورن آغاز شد. بر خلاف تئوری های کلاسیک مدیریت که یک رابطه «محرک-پاسخ» ساده ای را در صحنه کار فرض می کردند که در آن طراحی صریح مشاغل و مشوق های مناسب سبب میگردید که کارگران همانگونه که از آنها خواسته شده است کار کنند و در نتیجه بازدهی را افزایش دهند. تئوری روابط انسانی فرآیند پیچیده ای را پیشنهاد میکند که در آن کارگران به متغیرهای اجتماعی همچون احساسات، وضعیت متقابل افراد در صحنه کار و گروه های کاری بیشتر از متغیرهای فیزیکی پاسخ میدهند. یک فرضیه مکتب روابط انسانی این بود که اگر مدیریت به کارکنان و گروه های کاری توجه بیشتری داشته باشد سبب رضایت آنها شده و در نتیجه منجر به عملکرد بهتری خواهد شد. التون مایو، ابراهام مزلو و مک کریکور از جمله کسانی بودند که سهم عمده ای در این مکتب داشتند.
تئوری مقداری مدیریت (علم مدیریت)
تئوری علم مدیریت در اواخر جنگ جهانی دوم توسعه یافت و در ابتدا به وسیله نظامیان در هنگام حرکت تجهیزات و جابجایی نیروها مورد استفاده قرار گرفت. هدف این تئوری استفاده از تکنیک های فنی، آماری و ریاضی برای حل مسائل عملیاتی برنامه ریزی و کنترل و همچنین کمک به مدیریت در امر تصمیم گیری است، اختراع کامپیوتر و همچنین گسترش کاربرد های آن سبب رشد بیشتر علم مدیریت گردید.
نگرش سیستمی- مدیریت نظام گرا
در نگرش سیستمی سازمان به عنوان یک سیستم باز در نظر گرفته میشود که از پنج جز اصلی (داده- ستاد- فرآیند- باز خور و محیط) تشکیل گردیده است. این نوع نگرش همچنین بهترین وسیله وحدت بخشیدن به مفاهیم و تئوری های گوناگون مدیریت به منظور دستیابی به یک نظریه جامع است. در نگرش سیستمی سازمان بهعنوان یک کل، نگریسته میشود که برای شناخت و درک آن، شناخت اجزا و عناصر تشکیل دهنده آن و همچنین روابط و کنش های متقابل میان اجزا آن ضروری است. خاصیت کل به این امر اشاره دارد که همیشه یک کل بزرگتر از مجموع اجزا آن است.
این خاصیت این پیام مهم را برای مدیران دارد که در آن به نیاز به همکاری با یکدیگر جهت دستیابی به اهداف کلی تاکید شده است. خاصیت خرده سیستم ها و روابط میان آنها این مفهوم را برای سازمان در بر دارد که تغییر در هر بخشی از سامان در سایر بخش ها و همچنین کل سازمان تاثیر خواهد گذاشت و بالاخره مفهوم سیستم باز این مسئله را به مدیران گوشزد میکند که بایستی همواره به اهمیت محیط و عوامل تشکیل دهنده آن توجه نموده و تاثیرات آنها را بر روی سازمان شناسایی نموده و مد نظر قرار دهند. .
مدیریت اقتضایی
حرکت به سوی سیستم های باز باعث مطرح شدن دیدگاه «طراحی موقعیتی یا اقتضائی» شد. این دیدگاه را به طور خلاصه میتوان بدین گونه بیان کرد که محیط های گوناگون، نیازمند روابط سازمانی متفاوتی هستند تا از این طریق بیشترین کارایی حاصل آید. بر این اساس دیگر «تنها یک بهترین راه» وجود ندارد.
خواه آن راه مورد نظر به شیوه کلاسیک تعیین شود، خواه بر مبنای نظریات رفتاری. [6]
تئوری اقتضائی بیان می دارد که مناسب ترین رفتار مدیر در هر موقعیتی بستگی به ویژگی ها و شرایط آن موقعیت دارد. مدیران بایستی از تمام تئوری ها اعم از تئوری های رفتاری، کلاسیک، روش های مقداری و همچنین نگرش سیستمی آگاهی داشته و در هر وضعیتی با توجه به ویژگی های آن وضعیت از هر کدام از تئوری ها به نحو مطلوب استفاده نمایند.
تاثیر تئوری های مدیریت بر مدیریت آموزشی
تئوری ها و مکاتب مدیریت هر کدام به نوبه خود تاثیراتی را بر روی مدیریت آموزشی داشتند. نهضت مدیریت علمی علاوه بر موسسات صنعتی و کارخانه ها در نظام های آموزشی نیز موثر واقع شد. دوره ای از تاریخ مدیریت آموزش و پرورش کشور ایالات متحده به نام عصر پرستش کارایی معروف است که طی آن هواداران مدیریت علمی به کاربرد اصول آن در نظام های آموزشی همت گماشتند.[7] تعیین دقیق وظایف، مسئولیت ها، ابزار و روش های انجام کار و همچنین نظارت، سنجش و ارزشیابی دقیق در سازمان ها از جمله سازمان های آموزشی را می توان به عنوان تاثیرات مدیریت علمی برشمرد. نظریه مدیریت اداری نیز بر مدیریت آموزشی اثر گذاشته است. جوانب رسمی سازمان نظام آموزشی نظیر اهداف، خط مشی ها، سلسله مراتب، اختیار، تمرکز و عدم تمرکز و ... عمدتاً به مفاهیم و اصول نظریه فوق اشاره دارند.[8]
مفاهیم و اصول نظریه روابط انسانی نیز بیشترین تاثیر را در مدیریت آموزشی داشته است. با توجه به ماهیت کار آموزش و پرورش اصول و مفاهیم این نظریه شاید بیش از هر سازمانی در محیط های آموزشی زمینه پذیرش داشت. در پرتو رهنمودهای این تئوری شناخت جدیدی نسبت به پیچیدگی های روابط انسانی پدید آمد و آموزش مهارت های انسانی در سازمان ها، بالاخص سازمان های آموزشی رواج یافت. در نظام آموزشی که قبل از به وجود آمدن این نظریه بر اساس اصول نظریه های کلاسیک اداره می شدند. با مطرح شدن این نظریه، ضرورت توجه به کیفیت روابط انسانی محسوس گردید و بسته به میزان توسعه یافتگی فرهنگی و آموزشی کشور ها، اصول روابط انسانی جایگاهی در آموزش مدیران و کاربردی در عملکرد آنان پیدا کرد.[9]
نظریه سیستم ها نیز مدیریت آموزشی را تحت تاثیر قرار داده است. این نظریه سبب گردیده که نظام های آموزشی به عنوان نظام های اجتماعی که اجزای اصلی آن را افراد انسانی تشکیل می دهند در نظر گرفته شوند. سیستم اجتماعی مجموعه معینی است از اجزا و فعالیت هایی که در کنش و واکنش متقابل با همدیگر موجودیت اجتماعی واحدی را تشکیل می دهند. توجه به نظام های آموزشی «مدارس» به عنوان یک سیستم اجتماعی به مدیران آموزشی این امکان را میدهد که از یک سو به اجزای تشکیل دهنده سیستم و ویژگی های هر یک از آنها و روابط متقابل آنها توجه نموده و از سوی دیگر ارتباط این اجزا را با کل سیستم مد نظر قرار دهند و همچنین تاثیر عوامل گوناگون محیطی بر روی سیستم را بشناسند و اقدامات لازم را پیش بینی کنند. تجسم سازمان های آموزشی به عنوان سیستم های اجتماعی همچنین توجه بیشتر به اجزای اصلی تشکیل دهنده آنها یعنی افراد انسان را یاد آوری نموده و توجه به پیچیدگی های روانی و رفتاری آنها را مد نظر قرار میدهد.
[1] - حسن میرزایی اهر نجاتی «زمینه های فکری و اجتماعی نظریه های مدیریت» دانش مدیریت. شماره 9، تابستان 1369، ص 28-14
[2] - عباس علی اختری. مدیریت علمی مکتبی از دیدگاه اسلام. انتشارات سازمان تبلیغات اسلامی. 1369. ص 83
[3] - همان منبع. ص 84
[4] - فردریک وینسلو تیلور، اصول مدیریت علمی. ترجمه محمد علی طوسی. تهران. مرکز آموزش مدیریت دولتی. 1370. ص 29
[5] - علی رضائیان. اصول مدیریت بازرگانی. تهران. انتشارات سمت. 1369. ص 12
[6] - هربرت جی. هیکس. سی. ری کولت، تئوری های سازمان و مدیریت. ترجمه گوئل کهن. تهران. انتشارات اطلاعات. 1371. ص 211
[7] - علی علاقه بند. اصول مدیریت آموزشی. تهران. دانشگاه پیام نور. 1373. ص 106
[8] - همان منبع. ص 111
[9] - همان منبع. ص 117
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 262 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 68 |
برخی از معیارهای مالی که برای ارزیابی عملکرد بنگاه ها از اهمیت بیشتری برخوردار هستند.
عبارتند از : نرخ بازده سرمایه گذاری ، سود باقیمانده و نرخ بازده فروش، ارزش افزوده اقتصادی1 و ارزش افزوده بازار2 و شاخص جامع عملکرد 3 ، شاخص های سنجش عملکرد مبتنی بر ارزش در فرایند ارزیابی ، به منظور آگاهی از میزان ارزش آفرینی بنگاههای اقتصادی، در مقایسه با شاخص های سنتی مبتنی بر داده های تاریخی از کار بست گسترده تری برخوردار شده است؛ که قضاوت آگاهانه و پایدار سودمندتر است زیرا مفاهیم ارزش و ارزش آفرینی را مبنا و هدف قرار می دهد (رهنمای رود پشتی، 1386 ، ص 360)4.
سؤال اصلی این است که سهامداران برای سنجش عملکرد، باید از کدام معیار استفاده کنند. روشن ترین معیار برای سنجش عملکرد قیمت سهام است ، اما معیار قیمت سهام از یک ضعف برخوردار است، زیرا برخی عوامل که در قیمت سهام تاثیر دارند مانند شرایط اقتصادی و سیاسی جامعه و جهان خارج از کنترل مدیران می باشد. بنابراین معیارمورد استفاده بایستی از دو ویژگی زیر برخوردار باشد.
1- در معرض تمام عوامل که در خارج از کنترل بوده و بر قیمت سهام تاثیر دارند نباشد.
2- بیشترین رابطه را با تغییرات در ثروت سهامداران داشته باشد.
این ویژگی اصلی ترین تنشی است که یک معیار عملکرد خوب، بایستی آنرا حل کند.
تحقیقات صورت گرفته توسط استیوارت نشان داده است که از بین معیارهای EVA ، رشد فروش، رشد سود، ROE, ROI؛ EVA بالاترین رابطه را با تغییرات ارزش بازار سهام دارد و می تواند بیشتر از 50% تغییرات در این عامل را تشریح نماید. اگر به تاریخچه مدلهایی که به منظور ایجاد ارزش به وجود آمده اند. نظری بیندازیم می توان سیر تاریخی این مدلها را ترسیم کرد.5
دهه 1990 دهه 1980
- ارزش افزوده اقتصادی (EVA) - نسبت های ارزش بازار به ارزش دفتری - معیارهای ارزیابی متواز (BCS) - بازده حقوق صاحبان سهام(ROE)
- ارزش افزوده بازار (MVA)
دهه 1970 دهه 1920
- سود هر سهم (EPS) - سیستم دو پونت
- ترکیب حقوق صاحبان سهام - نرخ بازدهی سرمایه گذاریها (ROI)
1-2-2 شاخص های غیر مالی
بسیاری از شرکتها از سود عملیاتی به عنوان یک معیار داخلی و حسابداری استفاده می کنند، در حالیکه شرکتها این معیار را با اطلاعات مالی خارجی (قیمت سهام) ،اطلاعات غیر مالی خارجی (رضایتمندی مشتریان) و اطلاعات غیر مالی داخلی (زمان تحویل کالا) ،تکمیل می کنند. شرکتها این معیارهای مالی وغیر مالی را تحت گزارشی به نام معیارسنجش جامع عملکرد بیان می کنند. این گزارشات شامل موارد زیر است:
1- معیارهای سود آوری : سود عملیاتی و رشد درآ مدی.
2- معیارهای رضایتمندی مشتریان: سهم بازار، پاسخگویی به مشتریان ، عملیات به موقع.
3- معیارهای کارایی ،کیفیت وزمان ، انحراف کارایی مواد مستقیم ، انحراف سربار جذب شده.
4- معیارهای نوآوری : تعداد اختراعات ، تعداد کالاهای جدید.
شاخص جامع سنجش عملکرد BSC که تحت عنوان کارت امتیازی متوازن شناخته شده است، از جمله معیارهای نوین سنجش در عملکرد مدیریت [1] به شمار می آید. این شاخص اولین بار توسط نورتون و کاپلان مطرح گردید و از ویژگی های این شاخص جامعیت آن است. بطوریکه معیارهای مالی و غیر مالی را تواماً در ارزیابی مدنظر قرارمیدهد.
1- شاخص های مالی یک بعدی هستند.
2- شاخص های مالی تاریخی هستند.
3- شاخصهای مالی معلول هستند و به علت ها توجهی ندارند(عدم توجه به رابطه علت و معلولی).
4- شاخص های مالی پاسخی برای ذینفعان دیگر ارائه نمیدهند. شاخص BSC بر پایه استراتژیها، بر استراتژیهای آینده نیز تاثیر گذار است، یعنی با توجه به استراتژی تعریف شده به سنجش عملکرد می پردازد و از نتایج آن برای اصلاح استراتژی قبلی و تدوین استراتژی جدید استفاده می گردد. تعامل شاخص ها، دیدگاههای مورد نظر با هم و استراتژی ها در زیر ارائه شده است.
با توجه به روابط تعریف شده در نموگر[2](1) به این مهم دست خواهیم یافت که پیاده سازی BSC در بنگاههایی امکان پذیر است که استراتژی مدون و تعریف شده داشته باشند و سنجش عملکرد با توجه به چهار منظر اصلی صورت می گیرد، که نشانه جامعیت این شاخص است. در نمودگر (2) رابطه علت و معلولی بین دیدگاههای مختلف تبیین شده است، بطوری که اولاً طراحی و پیاده سازی BSC می تواند یک ضرورت تلقی شود. ثانیاً در سودمندی بهره گیری شاخص موثر است. ثالثاً در تدوین استراتژی های آینده اولویت بندی آنها بسیار مفید خواهد بود(حاتمی،1386،ص41)2.
2-2-2 شاخص های مالی
طراحی معیارهای مالی سنجش عملکرد، مبتنی بر اقلام حسابداری صورت می گیرد. زیرا اقلام حسابداری با توجه به پژوهشهای متعدد دارای بار اطلاعاتی و محتوا است. طراحی معیارهای سنجش عملکرد شامل گامهای زیر است:
1- تعیین متغیری که نشان دهنده اهداف مالی و اقتصادی مدیریت باشد: سود خالص، سود عملیاتی، بازده دارائیها، ارزش افزوده اقتصادی و... .
2- تعریف اقلامی که در متغیر گام یک قرار می گیرد: هدف از دارائیها، کل دارائیهاست یا خالص آنها (کل دارائیها منهای کل بدیها).
3- انتخاب معیار برای اقلامی که در متغیر گام یک انتخاب شده اند: دارائیها به بهای تاریخی به ارزش جاری یا ارزش فعلی بیان شوند.
4- انتخاب یک هدف برای اندازه گیری عملکرد: دستیابی به یک نرخ بازده مشابه برای واحدها.
5- انتخاب زمان باز خورد : گزارشات عملکرد مالی به صورت روزانه، هفتگی، ماهانه به مدیریت ارائه شود، فرایند مذکور می تواند برای شاخصهای سنتی و نوین استفاده شود.
پنج معیار در ارزیابی عملکرد سرمایه گذاری که مبتنی بر داده های تاریخی است،وجود دارد (حاتمی،1386،ص49-44)1.
1- بازده سرمایه گذاری (ROI).
2- سود باقیمانده .(RI)
3- بازده فروش (ROS).
4-رشد عایدی هر سهم (EPS).
5- نسبت قیمت به سود هر سهم .(P/E)
یک معیار حسابداری است که از تقسیم سود عملیاتی بر سرمایه گذاری حاصل می شود.
ROI مبتنی بر سرمایه گذاری است و شامل همه عناصر سود آوری (در آمد، هزینه، و سرمایه گذاری) می باشد، این نرخ را نمی توان با نرخ فرصت از دسته رفته مقایسه کرد. از (ROI) می توان درک بیشتری پیدا کرد، زمانی که آن را به دو بخش زیر تقسیم کنیم :
که تحلیل سود آوری دوپونت نامیده می شود.
ROI نشان می دهد که مدیر می تواند با کاهش سرمایه گذاری در دارائیهای ثابت و جاری به سود تعیین شده دست یابد؛ یعنی فروش دارائیهای بدون استفاده؛ اکثر مدیران تمرکز خود را روی در آمد و هزینه دارند و توجه کمی به سرمایه گذاری دارند. کاهش سرمایه گذاری به معنی کاهش وجوه نقدی بلا استفاده ، مدیریت استفاده از اعتبارات ، تعیین سطح موجودی کالا و مصرف معقول از دارائیها است.
سود باقیمانده، عبارتست از سود منهای بازده مورد انتظار سرمایه گذاری.
(سرمایه گذاری نرخ بازده مورد انتظار) – سود عملیاتی= سود باقیمانده
به حاصل ضرب نرخ بازده مورد انتظار در سرمایه گذاری ، هزینه های منتسب سرمایه گذاری، گفته می شود. این هزینه ها در حسابداری شناسایی نمی شوند چون هزینه ها تفاضلی نیستند و بیانگر نتیجه بکار گیری وجوه نقد در سرمایه گذاری مختلف با ریسک مشابه هستند (بهره سرمایه به کار گرفته شده) .هدف از حداکثر کردن سود باقی مانده این است که: اگر نرخ سود یک بخش از نرخ مورد انتظار سرمایه گذاری بیشتر باشد، آن واحد باید گسترش یابد؛ در مقایسه با ROI وقتی هدف حداکثر نمودن (ROI) باشد، مدیران، پروژه های جدید سود ده را رد می کنند، برای مثال فرض کنید یک سرمایه گذاری جدید مستلزم سرمایه گذاری به مبلغ 800000 ریال بوده و سود عملیاتی ناشی از آن 160000 ریال باشد.
در این حالت (ROI) پروژه برابر 20% خواهد بود،( ) ولی اگر آن را با (ROI) کل واحد مقایسه کنیم خواهیم داشت:
قبل از پروژه . بعد از پروژه
در این حالت به علت کاهش در ROI مدیر اقدام به سرمایه گذاری نمی نماید. حال اگر معیار عملکرد سود باقیمانده باشد خواهیم داشت:
سود باقیمانده قبل از پروژه سود باقیمانده بعد از پروژه
که در این حالت مدیر اقدام به سرمایه گذاری می نماید. ROIو سود باقیمانده نشان دهنده نتیجه یک دوره هستند(یکسال) ، به همین خاطر مدیران می توانند اقداماتی را انجام دهند که باعث افزایش کوتاه مدت در (ROI) و سود باقیمانده شود، ولی با منافع بلند مدت سازمان مغایرت داشته باشد. برای مثال مدیران کمتر به مخارج (R&D[3]) بپردازند تا سود آنها افزایش یابد. از این رو مدیران سطح بالا برای ارزیابی واحدها از ROI و سود باقیمانده چند ساله استفاده می کنند.
نسبت سود عملیاتی به در آمد را بازده فروش گویند.
ROS یکی از اجزا ROI در روش تحلیلی سود آوری دوپونت می باشد.
در مورد بازارهایی که محدودیت در آمدی وجود دارد، ROS یک معیار مناسب است.
4-3-2 سود هر سهم
از جمله شاخص های سنتی و متداول سنجش عملکرد است که برای ارزشیابی قیمت سهام کار برد دارد و به صورت ریالی بیان می شود. این نسبت از تقسیم سود خالص سهامداران عادی بر تعداد سهام به دست می آید..
نتیجه نسبت، نشان می دهد که: به ازای یک سهم چه میزان عایدی به دست آمده است و هر چه قدر نتیجه نسبت بیشتر باشد، گویای عملکرد مطلوب شرکت بوده است. از این نسبت برای ارزشیا بی سهام نیز استفاده می شود که با توجه به قیمت بازاری سهام(قیمت معاملاتی سهم) ، ارزش سهام در آینده نیز معلوم می گردد.
قیمت به عایدی هر سهم، شاخص سنجش عملکرد شرکت در بازار سرمایه است و از رابطه زیر برای محاسبه ان استفاده می شود.
نتیجه این نسبت مرتب اعلام می گردد و نشان می دهد که به ازای عایدی هر سهم،سهام در بازار سرمایه، به چه قیمتی معامله شده است و در نتیجه هر چه نسبت بالا باشد گویای عملکرد مطلوب شرکت در بازار سرمایه است. از این معیار برای محاسبه ارزش سهم در آینده استفاده می گردد. این نسبت نشان می دهد که سرمایه گذاران حاضرند چند برابر سود گزارش شده برای هر سهم را برای قیمت سهام پرداخت نمایند.شرکت هایی که دارای موقعیت انحصاری می باشند، به دلیل موقعیت ویژه خود برای انجام سرمایه گذاری با بازده بالا از نسبت P/E بالایی برخوردار می باشند. این نسبت معیار مناسبی برای ارزیابی عملکرد شرکت نیست و ایرادات آن به شرح زیر است:
1- مخرج کسر تابعی از سود حسابداری می باشد، بنابراین تمام ایراداتی که به سود حسابداری وارد است به این نسبت هم مربوط می شود.
2- برای شرکت هایی که سود آور نمی باشند، این نسبت بی معنی است. مثلاً اگر سود شرکتی ،مساوی صفر باشد این نسبت به سمت بی نهایت میل می کند و همچنین P/E برای شرک های زیان ده بی مفهوم است، زیرا صورت کسر یک عدد مثبت و مخرج یک عدد منفی است.
3- معمولاً در بورس های معتبر دنیا P/E را با شاخص های خاصی مقایسه می کنند. مثلاً در بورس آمریکا ، قیمت P/Eشرکتها را با شاخص S&P (میانگین P/E برای 1500 شرکت آمریکایی مقایسه می کنند). متأسفانه در بورس ایران چنینی شاخصی وجود ندارد. با توجه به مطالب فوق می توان گفت نسبت P/E نمی تواند معیار مناسبی برای جهت ارزیابی باشد.
اصولاً معیارهای که تا کنون در رابطه با تعیین ارزش شرکت و عملکرد مدیران مطرح شده است را می توان به دو دسته طبقه بندی نمود. یک دسته که از آنها به عنوان مدلهای حسابداری نام برده شده است و دیگری تحت عنوان مدلهای اقتصادی.
1. EVA
2. MVA
3 - Blanced scorececard (BSC)
5 - heriot , Measuring performance by niall lothion, BA, CA
[1] - Performance Managment
1- Perspective
[3] - Research and Development
[4] - Return on Sales(ROS)
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 127 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 141 |
شخصیت:
شخصیت را شاید بتوان اساسیترین موضوع علم روانشناسی دانست. شناخت شخصیت، ویژگیها، چگونگی شکل گیری، عوامل مؤثر در ایجاد شخصیت و مسائلی از این قبیل، از یک جنبه، ارضای حس کنجکاوی و میل به حقیقت جویی را در انسان به دنبال دارد، زیرا این شناخت نوعی خودشناسی است و شخص هنگام مطالعه موضوعهای ذکر شده غالباً آن دانستهها را با خود مقایسه کرده و با خود تطبیق میدهد و احتمالاً با این شناخت نوعی طبقه بندی انجام میدهد، یعنی خود را در یکی از تیپهای شخصیتی قرار میدهد، یا دارای ویژگیهای شخصیتی خاص میپندارد و از سوی دیگر این شناختها و اطلاعات به شخص امکان میدهد که در ارتباط متقابل با دیگران موضعگیریهای مناسب و آگاهانه داشته باشد، از طرفی داشتن اطلاعات و دانش لازم درباره شخصیت تنها به کار عادی دانستن برخی رفتارها در مراحل مختلف رشد شخصیت نمیآید، بلکه این دانش در پیشگری یا اقدام احتمالی درمورد بروز اختلالات و نابسامانیهای شخصی نیز میتواند به کمک فرد بیاید (کریمی، 1389).
پروین و جان[1] (1989) شخصیت را بیانگر آن دسته از ویژگیهای فرد یا افراد میدانند که شامل الگوهای ثابت فکری، عاطفی و رفتاری آنهاست.
برخی دیگر از محققین، شخصیت را مجموعهای از ویژگیهای پایدار بینظیر که ممکن است در پاسخ به موقعیتهای مختلف تغییر کند میدانند (شولتز، 1998، ترجمهی سید محمدی، 1388).
در هر حال، هر کدام از محققین و نظریه پردازان شخصیت، تعریفی از آن ارائه داده اند که در ادامه به برخی از آنها می پردازیم.
2-1-1- تعاریف ارائه شده
روانشناسی شخصیت به آنچه معمولاً درباره انسان صادق است، یعنی ماهیت انسان و نیز به تفاوتهای فردی علاقمند است، از طرفی نظریه پردازان شخصیت به کلیت انسان نیز میپردازند و تلاش میکنند تا روابط پیچیده آنها را با یکدیگر بررسی کنند (پروین، 1989).
شخصیت معادل کلمه انگلیسی Personality و Personalite فرانسه است که هر دو اقتباس از کلمه Person به معنی نقاب یا ماسکی است که در یونان قدیم در میهمانها و یا در تئاتر بازیگران به صورت خود میگذاشتند.
این تعبیر تلویحاً اشاره دارد بر این مطلب که شخصیت هر کس ماسکی است که او بر چهره خود می زند و تا وجه تمیز او از دیگران باشد. در زبان عامه، شخصیت به معانی دیگری به کار می رود. (کریمی، 1389)
به طور خلاصه می توان گفت: در روان شناسی، شخصیت به مفهومی متفاوت از عرف تعریف میشود.
در نظر آلپورت[2] (1961)، شخصیت عبارت است از سازمان پویای درون فرد که مشتمل است بر آن دسته از سیستمهای روان – تنی که رفتارها و افکار ویژه انسان را معین میسازند. (احمدی 1381)
شخصیت بیانگر آن دسته از ویژگیهای فرد یا افراد است که شامل الگوهای ثابت فکری، عاطفی و رفتاری آنهاست (پروین، 1989).
شخصیت مجموعهای از ویژگیهای با دوام و منحصر به فرد است که امکان دارد در پاسخ به موقعیتهای مختلف بروز کند. (شولتز و شولتز، 1998)
در نظر شلدون[3]، شخصیت سازمان پویای جنبههای ادراکی و انفعالی و ارادی و بدنی (شکل بدن و اعمال حیاتی بدن) فرد آدمی است (شلدون، به نقل از کریمی، 1389).
به عقیدهی اتکینسون و هیلگارد[4]، شخصیت عبارت است از الگوهای رفتاری و شیوههای تفکر که سازگاری فرد با محیط را تعیین میکند. (کریمی، 1389)
تعاریف بسیار زیادی در زمینه شخصیت وجود دارد، که اگر وجوه مشترک همه آنها را درنظر بگیریم، همه آنها به یک رشته از ویژگیها و خصوصیات جسمی و روانی اشاره دارند و در همه آنها به تمایز، افتراق و مشخص کردن افراد از یکدیگر اشاره شده است. پس میتوان گفت: تعریف قابل قبولی که حاوی ویژگیهای مشترک تعاریف موجود باشد این است که:
«شخصیت عبارت است از مجموعه ویژگیهای جسمی، روانی و رفتاری که هر فرد را از افراد دیگر متمایز میکند» (کریمی، 1389)
2-1-2- ساختار شخصیت:
مفهوم ساختار به جنبههای پایدارتر و مقاومتر شخصیت اطلاق می شود. ساختارهایا اجزاء بدن و یا مفاهیمی مانند اتم و مولکول در فیزیک قابل مقایسه هستند. مفاهیم ساختاری از قبیل پاسخ، عادت، صفات و تیپ[5] مفاهیم رایجی هستند که در توصیف افراد به کار میروند.
مفهوم صفت به پایداری پاسخ فرد در موقعیتهای مختلف دلالت میکند و به مفهومی که مردم عادی برای توصیف دیگران به کار میبرند، نزدیکتر است. مانند زمانی که برای توصیف یک دوست خوب از صفات باهوش، اجتماعی، صادق، بامزه و یا جدی استفاده میشود.
در نظر هورنای[6] (1945)، مفهوم تیپ، با دسته بندی تعداد قابل توجهی از صفات مختلف معنی پیدا میکند و در مقایسه با مفهوم صفت، به نظم و عمومیت بیشتر در رفتار دلالت دارد. اگرچه افراد میتوانند درجات مختلفی از صفات را داشته باشند، معمولاً از تیپ خاصی به حساب میآیند. مثل تقسیم بندی افراد به درون گرا و برون گرا، و یا طبقه بندی افراد بر حسب این که به دیگران گرایش دارند، از آنها دوری میکنند و یا با آنها مخالفت میورزند. (پروین، 1989)
2-1-3- عوامل اثر گذار بر شخصیت:
اگر شخصیت را مجموعه ویژگیهای جسمی، روانی، عاطفی و اجتماعی در افراد توصیف کنیم، پس آنچه بوجود آورنده این ویژگیها به شمار میآید، شخصیت نامیده میشود. بخش اول این ویژگیها، یعنی ویژگیهای جسمانی، ساخته وراثت و بخش دیگر آن زاینده عوامل اجتماعی یا محیط است، تعیین اینکه کدامیک از این دو عامل ، نقش مهمتری در ایجاد شخصیت دارند، کار غیر ممکنی است. اما بدیهی است که شخصیت هر فرد حاصل تعامل و تأثیر متقابل هر دو عامل است. بدین معنی از یکسو، عوامل محیطی، در چهارچوب امکانات و محدودیتهای فیزیولوژیکی و ساختار توارثی، فعالیت میکنند و از سوی دیگر تواناییهای بالقوهای که عمدتاً محصول توارثاند، هنگامی میتوانند شکوفا شوند و از قوه به فعل درآیند که محیط مناسبی برای شکوفا شدن داشته باشند (کریمی، 1389).
در این جا این عوامل را به دو دسته تقسیم کرده ایم.
طبق عقیدهی کاسپی[7] (2000)، عوامل ارثی، نقش عمدهای در تعیین شخصیت دارند و این تأثیر به خصوص در مورد ویژگیهایی است که خاص هر فرد است. (پروین، 1989)
از وقتی که سلول جنسی ماده در جریان لقاح ترکیب میشود، نخستین سنگ بنای شخصیت فرد گذاشته میشود. به این ترتیب لااقل نخستین حیطه شخصیت فرد که سبب تمایز یک فرد از دیگری میشود، یعنی جنسیت او، زاییده ترکیب خاص کروموزومی است که از والدین به ارث برده است.
طبیعی است که ژنهای حامل صفات ارثی، واجد هر خصوصیاتی باشند به صاحب ژنها نیز آن خصوصیات را دارا خواهد بود. (کریمی، 1389)
به هر حال شواهد نیرومندی وجود دارند که نشان میدهند تعدادی از صفات یا ابعاد شخصیت ارثی هستند مثل:
- ابعاد روان پریشی، روان رنجورخویی و برون گرایی آیزنک
- مدل پنج عاملی شخصیت مک کری و کاستا
- سه خلق تهییج پذیری، فعالیت و معاشرتی بودن باس و پلامین[8]
با این حال مهم نیست که چه تعداد صفت ممکن است وجود داشته باشد، حتی پر و پا قرصترین طرفداران رویکرد وراثت، قبول ندارند که شخصیت را میتوان به طور کامل به وسیله وراثت توجیه کرد، اینکه آیا آمادگی ارثی ما تحقق یابد، به شرایط اجتماعی و محیطی، مخصوصاً شرایطی که در کودکی داشتهایم بستگی دارد. (شولتز و شولتز، 1998)
عوامل محیطی و تأثیرات آن موجب شباهت افراد به یکدیگر میشود همینطور تجارب افراد موجب میشود که هر یک، موجودی منحصر به فرد باشند.
- فرهنگ: از میان عوامل محیطی تعیین کننده شخصیت، تجارب فرد به عنوان عضو یک فرهنگ، حائز اهمیت بسیار است. هر فرهنگ، دارای باورها، شعائر و الگوهایی از رفتارهای اکتسابی است، که نهادینه شده و مورد تأیید قرار گرفته است. نهادینه شدن الگوهای رفتاری به این معنی است: که اکثر اعضاء یک فرهنگ خصوصیات شخصی مشترکی را دارا هستند، بنابراین اغلب از تأثیرات فرهنگی بیاطلاع هستیم، تا اینکه با افراد فرهنگ دیگر آشنا میشویم که نگاه متفاوتی به دنیا دارند و ممکن است دیدگاههای پذیرفته شده ما را از جهان مورد سؤال قرار دهند. هرچه این تأثیرات دانسته فرض شود، تأثیر آنها بیشتر شده در عمل بر کلیه جنبههای زندگی ما مؤثر واقع میشود، یعنی بر نحوه بیان نیازهایمان و نیز راههای ارضاء آنها، تجارب ما از هیجانهای مختلف و نحوه بیان احساسات خود، نوع رابطه ما با دیگران و یا خودمان، برداشت ما از غم و شادی، چگونگی کنار آمدن با مرگ و زندگی و دید ما نسبت به سلامت و بیماری اثر میگذارد. (کراس و مارکوس[9] 1999، به نقل از پروین 1989)
-طبقه اجتماعی: اگرچه بعضی از الگوهای رفتاری، نتیجه عضویت فرد در یک فرهنگ است، عضویت در قشرها و طبقات اجتماعی مختلف نیز رشد بعضی از الگوها را موجب میشود، بدون توجه به گروه اجتماعی فرد، جنبههای کمی از شخصیت قابل درک است. طبقه اجتماعی فرد – چه طبقه بالا یا پایین و چه طبقه کارگر یا متخصص- از اهمیت ویژهای برخوردار است. عوامل طبقه اجتماعی در تعیین پایگاه اجتماعی فرد، بر نقشی که ایفا میکند، وظایفی که بر عهده دارد و امتیازاتی که از آن برخوردار است، تأثیر میگذارد. این عوامل، برداشت فرد از خود از اعضاء طبقات اجتماعی دیگر و نحوه کسب درآمد و مصرف آن را تحت تأثیر قرار میدهد. عوامل طبقه اجتماعی، همچون عوامل فرهنگی بر تلقی فرد از موقعیتها و نحوهی پاسخ وی بر آنها اثر میگذارد. (همان منبع)
-خانواده: یکی از مهمترین عوامل اثرگذار محیطی روی شخصیت، خانواده است (کالینز و همکاران[10]، 2000) والدین ممکن است گرم و مهربان باشند و یا سرد و خشن؛ حمایت مفرط و حس مالکیت داشته باشند و یا نیازهای کودکان را بشناسند و به آنها استقلال و آزادی بدهند. هر الگوی رفتاری والدین بر رشد شخصیت کودک اثر میگذارد. والدین حداقل به سه شیوه تعیین کننده بر فرزندان خود اثر میگذارند:
1- با رفتارهای خود، موقعیتهایی میآفرینند که رفتارهای خاصی را در فرزندشان برمیانگیزد.
2- سرمشقهایی برای همانندسازی کودکاناند.
3- به طور انتخابی، بعضی از رفتارها را تشویق میکنند.
اخیراً محققان به این نکته دست یافتهاند که تفاوت تجربیات دوقلوها (متعلق به محیطهای متفاوت زندگی) در رشد شخصیت میتواند مهمتر از تجربیات مشترک برادر و خواهرهای متعلق به یک خانواده باشد. (پروین، 1989)
-گروه همسالان: در یک دیدگاه جدید، این محیط همسالان است که در رشد شخصیت با اهمیت تلقی میشود: «آنچه که در رشد شخصیت اهمیت دارد، تجربیات کودکی و نوجوانی در گروه همسالان است تا تجربیات خانوادگی. در پاسخ به این سؤال که چرا کودکانِ متعلق به یک خانواده تا این اندازه از یکدیگر متفاوتند (پلامین و دانیلز[11]، 1987)، طبق نظر هریس[12] (1995)، باید گفت: «به این دلیل که این کودکان، تجارب متفاوتی در بیرون از خانواده به دست میآورند و نیز به این دلیل که تجارب خانواده نیز آنها را یکسان تربیت نمیکند». (همان منبع)
آنچه در اینجا میتوان گفت، این است که کودکان خیلی چیزها را از خانواده یاد میگیرند، ولی این تأثیرات، ویژه خانواده است و غالباً در برابر تأثیرات گروهی همسالان، محو میشود. بنابراین، گروه همسالان، فرد را برای پذیرش قوانین و رفتارهای جدید اجتماعی آماده میکند و تجاربی را فراهم مینماید که تأثیرات طولانی مدت بر شخصیت فرد میگذارد. بر طبق این دیدگاه، نقش خانواده در رشد اولیه فرد اهمیت دارد، ولی این ارتباط با همسالان است که در رشد بعدی با اهمیت است و تأثیر پایداری نیز بر شخصیت فرد دارد.
-عامل یادگیری: شواهد زیادی وجود دارند مبنی بر اینکه یادگیری نقش عمدهای در تأثیر گذاشتن بر تقریباً، هر جنبه شخصیت ایفا میکند. تمام نیروهای اجتماعی و محیطی که شخصیت را شکل میدهند این کار را به وسیله فنون یادگیری انجام میدهند. حتی جنبههای فطری شخصیت را میتوان به وسیله فرایند یادگیری تغییر داد، مختل کرد، جلوگیری کرد، یا امکان شکوفا شدن به آنها داد. اسکینر[13] (براساس تحقیقات پیشین که توسط واتسون و پاولف صورت گرفته بودند) ارزش تقویت مثبت، تقریب متوالی، رفتار خرافی، و متغیرهای دیگر یادگیری را در شکلدهی آنچه دیگران شخصیت مینامند و خود او آن را صرفاً تراکم پاسخهای آموخته شده نامید، به ما آموخت.
بندورا[14] این عقیده را مطرح کرد، که ما از مشاهده کردن الگوها (یادگیری مشاهدهای) و از طرق تقویت جانشینی یاد میگیریم. بندورا با اسکینر موافق بود که اغلب رفتارها آموخته شده هستند و وراثت نقش محدودی را ایفا میکند.
جنبههای متعددی از شخصیت هستند که شواهد علمی نشان میدهد که آنها آموخته شده هستند، مانند نیاز به پیشرفت مک کللند (که ابتدا موری آن را مطرح کرد). به علاوه، پژوهشهای قابل ملاحظهای ثابت کردهاند که یادگیری بر احساس کارآیی، منبع کنترل، درماندگی آموخته شده و خوشبینی در برابر بدبینی تأثیر میگذارد. این مفاهیم با مفهوم گستردهتری ارتباط دارند: سطح کنترل. افرادی که معتقدند بر زندگی خود کنترل دارند، از نظر احساس کارآیی بالا هستند، منبع کنترل درونی دارند، و با درماندگی آموخته شده (که فقدان کنترل را شامل میشود)، توصیف نمیشوند. به قول سلیگمن[15]، ]کسانی که معتقدند کنترل دارند، خوشبین هستند نه بدبین.[ (شولتز و شولتز، 1989)
کنترل برای بسیاری از جنبههای زندگی مفید است. میزان بالای کنترل با مکانیزمهای مقابله کردن بهتر، عوارض استرس کمتر، سلامت ذهنی و جسمی بیشتر، استقامت، آرزوها و عزت نفس بالاتر، اضطراب کمتر، نمرات بالاتر و مهارتها و محبوبیت اجتماعی بیشتر ارتباط دارد. کنترل، به هر اسمی که نامیده شود – احساس کارآیی، منبع کنترل درونی یا خوشبینی به وسیله عوامل اجتماعی و محیطی تعیین میشود. کنترل در طفولیت و کودکی آموخته میشود ولی میتواند بعدها در زندگی تغییر کند. رفتارهای خاص والدین میتوانند احساس کنترل داشتن را در کودک پرورش دهند.
[1] . Pervin and Jone
[2] . Allport Lordon Willard
[3] . Sheldon
[4] . Atkinson & Hilgard
[5] . Type
[6] . Horney
[7] . Casspi
[8] . Bass and Plomin
[9] . Cross and Markus
[10] . Collins et.al.
[11] . Plomin and Daniels
[12] . Harris
[13] . Skinner
[14]. Bandura
[15] . Seligman
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | pptx |
حجم فایل | 85 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 187 |
پاورپوینت روان شناسی رشد در ۱۸۷ اسلاید زیبا و قابل ویرایش با فرمت pptx
فرآیند و مسائل روز در رشد و تکامل
هدفهای کلی
۱.آشنایی با تعریف، موضوع، هدف روان شناسی رشد
۲.آشنایی با تعریف مفاهیم رشد، نمو، و نضج.
۳.آشنایی با سرگذشت و تئوریهای روان شناسی رشد.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 269 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 79 |
شخصیت
شخصیت از بنیادی ترین مفاهیم روان شناسی است که در بین روان شناسان در تعریف شخصیت تفاوت و اختلاف نظر وجود دارد. اکثر آنها اتفاق نظر دارند که ریشه کلمه شخصیت کلمه لاتین"persona"به ماسکی یا نقابی اشاره دارد که توسط هنر پیشه های نمایشنامه های داستانی در یونان باستان به کاربرده می شد.این هنر پیشه های یونانی، ماسکی را برای نمایش یک نقش به صورت خود می زدند، اما این نگاه سطحی از شخصیت در این مسیر یک تعریف پذیرفتنی نبوده است و هنگامی که روان شناسان از واژه شخصیت استفاده می کنند، اشاره به این مطلب دارند که گاهی اوقات افراد بیش از یک نقش را بازی می کنند(فیست،فیست[1]).
اتکینسون و هیلگارد[2] (1993)، شخصیت را الگوهای رفتار و شیوه های تفکرکه سازگاری فرد با محیط راتعیین می کنند، می داند و به نظر فرگوسن[3](1970)شخصیت الگویی از رفتار اجتماعی و روابط اجتماعی متقابل است. بنابراین، شخصیت یک فرد مجموعه راه هایی است که او نوعاً به دیگران واکنش و یا با آنها تعامل می کند(کریمی،1386)
بنیانگذار مطالعات نوین شخصیت گوردن آلپورت[4](1937)، شخصیت را بدین گونه تعریف می کند، سازمان پویایی از سیستم های روان تنی فرد است که رفتار وافکار خاص او را تعیین می کند. شخصیت الگوی منحصر به فرد صفات شخصیتی است (کر یمی ،1388)
شخصیت مفهومی است که هم به صورت عامیانه وهم به صورت کاربردی مورد استفاده قرار می گیرد .اصولاً هر کسی خوصیات، منش، توانایی هاو ویژگی های منحصر به فردی دارد که الگوی رفتاری، شیوههای پاسخ دهی، واگنش های وی را به محیط درونی وبیرونی نشان می دهد که این خوصیات شخصیت وی را شکل می دهند. شخصیت انسان ها همیشه مورد توجه بوده و توجه محققان و صاحب نظران بسیاری را به خود جلب کرده است(کریمی،1386).
به طور کلی، تعریف ویژگی های عمومی شخصیت در زندگی روزمره، به صفاتی پایدار در طی زمان باز می گردد که از موقعیتی به موقعیت دیگر تغییر چندانی نکرده و به ماهیت وجود فرد اشاره دارد.به طور عام، رفتار ما تحت تأثیر ویژگی ها وتوانایی های شناختی وهیجانی قرار داردبرای پیش بینی رفتار باید چنین ویژگی هایی به طور دقیق مورد بررسی قرار گیرند آن گونه که تاریخ رشد و توسعه روان شناسی نشان می دهد، هدف بسیاری از پژوهشگران در این حوزه، درک و نشان دادن عناصر بنیادین در تبیین رفتار در جنبه های بهنجار و آسیب شناسی روانی است. مروری بر تاریخ روان شناسی بحث واختلاف بسیاری در این زمینه نشان می دهد در ابتدای سده بیستم زیگموند فروید[5] برتجارب پنج سال اول عمر انسان به عنوان پایهگذار ویژگی های شخصیتی پس از آن تاکید دارد در حالی که پیشگامان نظریه شخصیتی وجودگرا و انسان گرا خلاف این فکر می کنند(حق شناس،1390).
روان شناسان انسان گرا تاکید خود را برپدیدار شناسی[6] گذاشته اند که در آن تجربه های ذهنی برجسته شده، وبر کل گرایی [7]تمر کز دارد، کاهش گرایی رفتار گرایان رد می شود و بر اهمیت سایق خود شکوفایی تاکید می شود.
در نظریه شخصیتی رفتارگرا تمرکز بر بسط نظریه یادگیری به مطالعه شخصیت بوده است چه اندازه از ثبات رفتاری که بیشتر مردم از خود نشان می دهند به سنخ ها،صفات پویایی های شخصیت مربوط است وچه مقدارآن به هماهنگی در محیط وبه وابستگی های تقویت ربط دارد؟ البته این دیدگاه برای پاسخگویی به این پرسش به فراتر از شخص نظر دارد؛یعنی پاسخ را در بیرون از فرد می جوید ودر واقع تا حدودی مفید بودن اصطلاح شخصیت را زیر سؤال می برد.
در نظریه های یادگیری اجتماعی [8]تاکید می شودکه عواملی غیر از محرک ساده- تداعی های پاسخ و وابستگی های تقویت – لازم است تا ایجاد رفتارهای اجتماعی پیچیده (نظیر نقش) را که سازنده شخصیت فرد هستند، تبیین می کند. در دیدگاه تعامل گرایی[9] شخصیت حاصل تعامل بین صفات خاص وپیش آمادگی ها وشیوه ای است که محیط بر نحوه ظهور این صفات و تمایلات رفتاری اثر می گذارد، به اعتقاد تعامل گرایان بسیار بعید است که به توان گفت شخصیت به عنوان یک چیز متمایز واضح وجود دارد، بلکه این اصطلاح نوعی اصطلاح فراگیر برای پوشش دادن به یک رشته الگو های پیچیده تعاملی است.
نظریه های الگوی فر هنگی[10] آیزنک(1972)، معتقد است که مردم شناسان تمایل دارند شخصیت را محصول گروه های اجتماعی بدانند که مردم شناسان و جامعه شناسان تمایل دارند شخصیت را محصول گروه های اجتماعی بدانند که شخص در آنها پرورش می یابد. بنابراین، مشاهدات مالینوسکی[11] و مارگارت مید[12] درباره جهانی نبودن عقده ادیپ و عدم ثبات دوران بلوغ نشان می دهد که فرهنگ های مختلف با نیاز های آدمی به شیوه های برخورد می کنند و سازمان شخصیتی متفاوتی به وجود می آورند.اما روان شناسان ضمن اینکه می پذیرند شخصیت همواره در یک محیط اجتماعی خاصی شکل می گیرد، اما توجه آنها بیشتر معطوف به گوناگونی هنجار های فر هنگی است.
نظریه های صفات[13] این دسته از نظریه ها بر این فرض مبتنی هستند که شخصیت فرد چکیده ای است از صفات یا شیوه های مشخصی از رفتار کردن، فکر کردن ،احساس کردن، واکنش نشان دادن و نظایر آنها .نظریه های اولیه صفات عملاً چیزی بیش از فهرست های از صفات نبود و شخصیت بر حسب شمارش این صفات مشخص می شد. اما نظریه های جدیدتر، فنون تحلیل عامل را در تلاش برای جدا کردن ابعاد زیر بنایی شخصیت به کارگرفته اند.
نظریه های سنخ[14])تیپ شناسی(. قدیمی ترین این نظریه ها مربوط به بقراط، حکیم یونانی است که نظریه مزاج های چهار گانه صفراوی ،سوداوی، بلغمی، ودموی را مطرح کرد فرض او در این جا همانند بیشتر نظریه های سنخ شناسی بعدی این است که هر فرد حاصل تر کیب خاصی از این چهار مزاج است ودر هر فرد، به طورمعمول، یکی از این مزاج ها غلبه دارد. دیگر نظریه های سنخ شناسی متعلق به کرچمر[15] و شلدون است که کوشیدند به شکلی جالب و جذاب سنخ های بدنی را به انواع شخصیت ها ربط بدهند.کارل یونگ هم اگر چه عمدتاً تحت مکتب روانکاوی طبقه بندی می شود، اما از آنجا که نوعی تقسیم بندی سنخ شناختی از افراد به صو رت درون گرا [16]و برون گرا[17] ارایه داده است می تواند در زمره سنخ شناسان به حساب آید(کریمی،1388).
بررسی رگه های شخصیت پیشرفت مهمی درحوزه روانشناسی شخصیت محسوب می شودکه به زمینه ارزیابی های گروهی در سنجش شخصیت تحقق بخشیده است. تا اواخر دهه 1930 توافق اندکی بین روانشناسان ونظریه پردازان شخصیت در مورد روش های ارزیابی و اندازه گیری شخصیت وجود داشت در رابطه با بررسی شخصیت، بقراط اولین فردی بودکه افراد را بر اساس مزاج آنها طبقه بندی کرد. پس از بقراط، کرچمر(1925)وشلدون(1954)افراد را بر اساس ریخت وساختمان بدنی طبقه بندی کردند.اما روان سنجان این طبقه بندی ها را به دلیل مبتنی نبودن بر اندازه گیری های کمی مورد انتقاد قرار دادند ودر نتیجه دیدگاه تحلیل عوامل اسپیرمن،برای بررسی کاملتر شخصیت مطرح شد که در رابطه با این دیدگاه تعدادی از روان شناسان روش آماری را که بر پایه جمع آوری اطلاعات گوناگون وروانسنجی وسرانجام نتیجه گیری توسط عوامل قرار دارد به کار بردند واز این طریق به ارزیابی و بررسی رفتارها پرداختند که می توان ازآن جمله کتل،گلیفورد وآیزنک را نام برد.این خط فکری تا زمان معاصر با کارهای گوردن آلپورت به صورت نظری وریموند کتل وهانس آیزنک به صورت تجربی ادامه یافته است. آلپورت وکتل و آیزنک توافق دارند که صفات شخصیت تحت تأثیر وراثت قرار دارند و تحقیقات اخیر نیز پایگاه زیستی صفات اصلی شخصیت را به اثبات رسانده است. این رویکرد بعد از رکودی دردهه های 60و70 سده بیستم، به دلیل غلبه رویکرد های رفتارگرایی بر عرصه روانشناسی، از دهه80 تاکنون رونقی دوباره یافته است. گسترش مدلهای آماری و نیز پیشرفت سریع خدمات رایانه ای این امکان را به وجود آورده است که مسایل پیچیده انسانی به روشهای کاملاً تجربی و عینی مورد بررسی قرار گیرند.در دهه 80 مدل های گوناگونی بر اساس رویکرد صفات وروش تحلیل عوامل برای تعیین ساخت شخصیت معرفی شده است ودر دهه90 همگرایی این مدلها بر اساس ملاکهایی که توسط دانشمندان مختلف ارایه شده امکان پذیر گشته است.امروزه شیوه تحلیل عوامل در تبیین ساختار شخصیت بر اساس صفات پیشگام ترین روشی است که افق های جدیدی به روی روان شناسان شخصیت گشوده است(گروسی فرشی ،1380).
یکی از نظریه های غالب در حوزه ی شخصیت، رویکرد صفات به شخصیت به شمار می رود. فرض اصلی دیدگاه صفات این است که انسان دارای آمادگی های گسترده ای است و به شیوه ی خاصی به محرک ها پاسخ می دهد. تمامی نظریه پردازان صفات با اندکی تفاوت در روش پژوهش و سازه انگاشتن صفت، اعتقاد دارند که صفت، عنصر اساسی شخصیت است(پیرون،2005؛ به نقل از نجفی، حسن زاده،1389)
برخی روان شناسان صفات را بلوک یا واحدهای سازنده شخصیت می دانند. برخی از روان شناسان به این نتیجه رسیده اند که پژوهش های جدید شخصیت عمدتاً می بایست برپایه صفت قرارداشته باشند.دردهه(1960)والترمیشل باعث مجادله ای درروان شناسی شدکه درباره ی تاثیر نسبی متغیرهای شخصی پایدار مثل صفات، نیازهاوهم چنین تاثیرمتغیرهای مربوط به موقعیت بررفتار بود و این جروبحث تا پایان دهه1980ادامه یافت و اغلب روان شناسان شخصیت، با پذیرش رویکرد تعاملی به این نتیجه رسیدهاند که برای تبیین کاملی از ماهیت انسان، صفات شخصی پایدار، جنبه های متغیر موقعیت و تعامل بین آنها را باید در نظر داشت شخصیت درطی فرایند تکامل انسان تحول پیدا می کند. این تحول براساس معادلات پیچیده ژنی و امکانات محیطی صورت می گیرد. درواقع این دو عامل بایکدیگر پدیده شخصیت را می سازند(حق شناس، 1390).
2-2عوامل موثربر شخصیت
عوامل متعددی بر شکل گیری شخصیت تأثیر گذارند که شرح آنها در ذیل آمده است.
1-2-2 عوامل ژنتیکی
به نظر می رسد که عوامل ژنتیکی آینده فرد را رقم می زند. ژن هاکه انتقال دهنده صورت انسانی از یک نسل به نسل دیگر هستند بسیار با ثبات می باشد وعوامل محیطی صرفاً نقش تثبیت کننده یا تعدیل کننده ویژگی های ذاتی شخصیت را دارا هستند.از طرفی دستگاه عصبی وسیستم هورمونی تابع فرمول ژنتیکی است که می تواند بر روی رفتار و خصوصیت شخصیتی انسان تاثیر بگذارد که به اختصار به برخی از جنبه های آن اشاره می گردد(ویلامین،1989؛به نقل از چمنی،1378).
1- سیستم لیمبیک[18]: بخش بادامه مغز نقش عمده ای در انگیزش و هیجان ایفا می کند. این بخش در شرطی شدن ترس، یادگیری هیجان، بیزاری و تنفر وخاطرات ناهشیار نقش مهمی را بر عهده دارد.
2- برتری طرفی مغز: برتری نیمکره راست در قسمت پیشانی با فعال شدن هیجانات منفی و صفات شخصیتی مانند خجالتی بودن وگوشه گیری همراه است.برتری نیمکره چپ در قسمت پیشانی با فعال شدن هیجانات مثبت وصفات شخصیتی مانند جسارت،بی قیدی همراه است.
3- انتقال دهنده های عصبی: دوپامین یک انتقال دهنده عصبی است که با پاداش تقویت و شعف همراه بودو سطح بالای آن با هیجانات مثبت، انرژی بالا،بی قیدی، تکانشی بودن و پرخاشگری همراه است.میزان بالای آن باعث افسردگی و صفاتی چون خشونت زیاد و تکانشگری می شود.
4-هورمون ها:(تستوسترون) هورمونی است که باعث ویژگی های چون برتری جویی، رقابت جویی و پرخاشگری می شود.
5-کورتیزول: هورمونی است که با فشار های روانی از آدرنال ترشح می شود و واکنش به تهدید را تسهیل می کند(کریمی،1388).
[1] - Fist & Fiat
[2] -Atkinson & Hilgard
[3] -Fergosen
1-Allport
2- Sigmund Freud
-
1-Phenomenology
2-holism
3-social learning
4-interactionism
5-culture pattern theories
[11] - Malinowski
[12] - Margaret Mead
[13] - trait theories
[14] - type theories
[15] - Kertchmer
1-introvert
2-extravert
1-limbic
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | pptx |
حجم فایل | 255 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 344 |
پاورپوینت روان شناسی تربیتی تالیف دکتر علی اکبر سیف در ۳۴۴ اسلاید زیبا و قابل ویرایش با فرمت doc
هدفهای دقیق آموزشی
از دانشجو انتظار می رود:
آموزش را تعریف کند.
تفاوت بین آموزش رو در روی کلاسی و سایر آموزشها چون آموزش مکاتبهای را بیان نماید و راههایی را برای رفع کم وکسرهای آموزش غیر کلاسی پیشنهاد کند.
مراحل اصلی مدل عمومی آموزشی را با ذکر مثال توضیح دهد.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 79 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 50 |
الگوی زیستی افسردگی
به اعتقاد الگوی زیستی، افسردگی اختلال بدن است. اگر چه در مجموع افسردگی می تواند بوسیله، مشکل موجود در هر یک از اندامهای بدن ایجاد شود، گمانه زنیها تقریباً بطور کامل بر مغز، و بویژه بر کاهش نوعی مواد (آمینهای بیوژنیک[1]) متمرکز شده اند که به انتقال تکانه های عصبی در طول فواصل (سیناسپها) موجود بین سلولهای عصبی ( نورون ها) کمک می کنند. چهار سر نخ وجود دارد که نشان می دهند بدن عمیقاً در افسردگی درگیر است (شویلر[2]، 1974)، اولاً، افسردگی تا اندازهای بعد از دوره های تغییر فیزیولوژیکی طبیعی در زنان رخ می دهد: بعد از به دنیا آوردن کودک، هنگام یائسگی و درست قبل از قاعدگی. ثانیاً، شباهت قابل ملاحظه ای بین نشانه ها در فرهنگها، جنسیتها، سنین ونژادها حاکی از یک فرآیند زیستی زیر بنایی است. ثالثاً، درمانهای بدنی، بویژه داروهایی مانند داروهای ضد افسردگی سه حلقه ای و بازدارنده های منوآمینو اکسیداز، و شوک برقی تشنج آور، افسردگی را بطور موثری درمان می کنند و بالاخره اینکه، گاهی افسردگی بصورت عوارض جانبی داروها در افراد بهنجار ایجاد می شود؛ بویژه افسردگی می تواند بوسیله روزوپین[3] ایجاد شود که داروهای کاهش دهنده ی فشار خون است (شویلر، 1974)، این سرنخها عامل محرکی برای یافتن مبنای زیستی افسردگی بوده اند (روزنهان، سلیگمن[4]، به نقل از سید محمدی، 1385).
2-2- الگوی روان پویشی افسردگی
نظریه پردازان روان پوشی بر سه علت افسردگی تاکید می کنند: خشمی که متوجهی خود شده است، وابستگی بیش از اندازه به دیگران برای عزت نفس، و درماندگی در رسیدن به هدفها روان کاوان پیشین، اولین کسانی بودند که در الگوی روان پویشی به شناخت افسردگی کمک می کردند. کارل آبراهام[5](1911) و زیگموند فروید (1917) در مقاله ی کلاسیک خود به نام «داغداری و مالیخولیا» بر اهمیت خشمی که متوجه خود شده است در ایجاد افسردگی، تاکید کردند (همان منبع).
افراد افسرده به ظاهر خالی از خشم بنظر میآیند و این باعث میشود که انسان گمان کند خشم آنها در درونشان مهار شده است. از نظر فروید، سر نخ اصلی به حالت درونی آنها از تفاوت بین داغدیدگی معمولی (داغداری) و افسردگی ( مالیخولیا) بدست می آید. افراد بهنجار و افسرده نسبت به از دست دادن فردی که دوستش دارند دو واکنش کاملاً متفاوت نشان می دهند دنیا به نظر فردی که عزادار است پوچ بنظر می رسد، ولی عزت نفس او تهدید نمی شود. فرد عزادار از این ضایعه جان سالم به در می برد. در مقابل، از دید فروید، فرد افسرده قویاً احساس بی ارزشی نموده و خود را سرزنش می کند. این سرزنش خود معمولاً اخلاقی است، کاملاً نا موجه است، واز آن مهمتر علناً و با بی شرمی نشان داده می شود. این حالت سر نخی را در اختیار می گذارد مبنی بر اینکه خشمی که متوجه خود شده است فعالانه برانگیخته شده و موجب عزت نفس کم می شود از زمان فروید، نظریه پردازان روان پویشی برتیپ شخصیتی تاکید کرده اند که افراد را به ویژه نسبت به افسردگی آسیب پذیر می سازد: فرد افسرده برای عزت نفس خود بیش از حد به دیگران وابسته است. او شدیداً نیازمند آن است که لبریز از عشق و تحسین شود. او با حالتی از عطش مداوم برای عشق و محبت زندگی می کند، و چنانچه این نیاز برطرف نشود، عزت نفس او تنزل می یابد. زمانی که او مایوس می شود، نمی تواند ناکامی را تحمل کند، و حتی ضایعات جزیی، حرمت نفس او را به هم می ریزد موجب تلاشهای فوری و شتابزده برای کاستن از ناراحتی می شوند. بنابراین، افراد افسرده بصورت معتادان محبتی انگاشته می شوند که به طرزی بی نظیر در ایجاد محبت دیگران ماهر شده اند و همواره دوست دارند سر شار از محبت باشند. با این حال، فرد افسرده غیر از دریافت این محبت، برای شخصیت واقعی فردی که او را دوست دارد اهمیت چندانی قائل نیست (رادو، 1928؛ فینجل ؛ 1945؛ آریتی و بمپو راد، 1978). [6]
سومین گرایش در نظریه پردازی روان پویشی مربوط به افسردگی در اظهار ادوارد بیبرینگ[7] (1953) دیده می شود که معتقد است افسردگی زمانی ایجاد می شود که من در برابر آرزوهایش احساس درماندگی می کند. احساس درماندگی در دستیابی به اهداف عالی من موجب از دست دادن عزت نفس می شود که ویژگی اصلی افسردگی است. فردی که مستعد افسردگی است، معیارهای بسیار بالایی دارد و همین باعث می شود که آسیب پذیری او نسبت به درماندگی، هنگام مواجه شدن با اهدافش، بیشتر شود. از نظر بیبرینگ، ترکیب اهدافی که قویاً با ارزش انگاشته می شوند، با آگاهی عمیق من از درماندگی و ناتوانیاش در رسیدن به این اهداف، مکانیزم افسردگی است (روزنهان، سیلگمن، به نقل از سیدمحمدی، 1385).
2-3- درمان روان پویشی افسردگی
نظریه روان پویشی در مجموع به جای تاکید بر ضایعاتی که در کوتاه مدت موجب افسردگی می شوند، برآمادگی دراز مدت برای آن تاکید می کند. به همین نحو، درمانهای روان پویشی به جای اینکه به تسکین کوتاه مدت افسردگی گرایش داشته باشند، به تغییر دراز مدت تمایل دارند. از سه گرایش روان پویشی درباره ی افسردگی، چندین راهبرد درمانی به دست می آید. اولاً، نظریه پردازان روان پویشی که به نظریه افسردگی تمایل دارند که بر خشم متوجهی خود شده تاکید می کند، می کوشند بیمار را از خشم گمراه شده و تعارضهای اولیه ای که موجب آن بودهاند آگاه کنند. پذیرفتن خشمی که ضایعه و طرد آن را ایجاد کرده و آن را تسکین دهد. ثانیاً، درمانگران روان پویشی که به وابستگی شدید فرد افسرده به دیگران برای عزت نفس می پردازند، سعی می کنند به بیمار کمک کنند تا به تعارضهایی که همواره او را تشنه ی محبت و حرمت دیگران می کنند. پی برده و آنها را حل کند. چنین بیماری باید متوجه شود که عزت نفس واقعی از درون ناشی می شود. ثالثاً، درمانگرانی که در چهارچوب رویکرد درماندگی بیبرنگ کار می کنند، می کوشند برای خاتمه دادن به افسردگی بیمار او را وادارند کلاً این اهداف را رها کند (همان منبع).
2-4- الگوهای شناختی افسردگی
دو الگوی شناختی افسردگی، افکار خاص را علت اصلی نشانه های فرد افسرده میدانند. الگوی اول که آرون. تی. بک[8] آن را ساخته،عمدتاً از تجربهی درمانی طولانی با بیماران افسرده به دست آمده، و علت افسردگی را افکار منفی نسبت به خود، نسبت به تجربه جاری، و نسبت به آینده می داند. الگوی دوم که مارتین. ای،پی، سلمگین[9] آن را بوجود آورد، عمدتاً از آزمایشهای انجام شده با سگها، موشها و افراد مبتلا به افسردگی خفیف بدست آمده است و علت افسردگی را انتظار درماندگی آینده می داند. فرد افسرده انتظار وقوع رویدادهای بد را دارد و معتقد است که برای جلوگیری از وقوع آنها کاری نمی توان انجام داد از دیدبک دو مکانیزم موجب افسردگی میشود: سه گانان شناختی[10] و خطاهای منطق[11] سه گانان شناختی از افکار منفی دربارهی خود عبارت است از اعتقاد فرد افسرده به این که او معیوب، به درد نخور، و بی کفایت است. نشانه ی عزت نفس کم از اعتقاد او به اینکه معیوب است ناشی می شود. چنانچه او تجربیات ناخوشایندی داشته باشد،
آنها را به عدم شایستگی شخصی نسبت می دهد. چون او باور دارد که معیوب است، معتقد است هرگز به خشنودی دست نخواهد یافت (همان منبع).
بک باور دارد که خطاهای منظم در منطق، دومین مکانیزم افسردگی است. از دیدبک، فرد افسرده مرتکب پنج خطای منطقی متفاوت در تفکر میشود، و هر یک از آنها تجربیات او را تیره می کنند: استنباط دلبخواه، انتزاع گزینشی، تعمیم مفرط، بزرگ نمایی و کوچک نمایی، و شخص سازی (همان منبع)
2-5- درمان شناختی
نظریه افسردگی شناختی بک اعلام می دارد که علت افسردگی افکار منفی نسبت به خود، تجربه جاری، آینده و خطاهای منطقی است درمان شناختی میکوشد با این شناختها مقابله کند (بک، 1967، بک، راش، شاو، 1979)[12] هدف آن شناسایی و اصلاح تفکر تحریف شده و فرضهای کژکار زیر بنای افسردگی است (همان منبع).
علاوه بر این، به بیمار آموخته می شود بر مشکلات غلبه کند و بر موقعیتهایی که قبلاً آنها را حل نشدنی می انگاشته است فایق آید. درمان شناختی با اغلب شکلهای دیگر روان درمانی فرق دارد. بر خلاف روانکار، درمانگر شناختی فعالانه بیمار را در جهت تجدید سازمان افکار و اعمال هدایت می کند. درمانگر شناختی به مقدار زیاد صحبت می کند و رهنمود می دهد. او با بیمار بحث می کند. او بیمار را قانع می کند، با چرب زبانی او را وادار به انجام کار می کند ؛ و وی را هدایت می نماید. بک مدعی است که شیوه های روان کاوی کلاسیک بی رهنمود، نظیر تداعی آزاد، باعث می شود که فرد افسرده «در منجلاب تفکر منفی شان غرق شوند. » درمان شناختی با تمرکز زمان حال نیز با روان کاوی فرق دارد. به ندرت درباره ی مشکلات کودکی بحث می شود؛ در عوض، تمرکز اصلی بر افکار و احساسهای فعلی بیمار است. یکی از مسائلی که روی آن تاکید می شود، افسرده نبودن به خاطر خود افسردگی است (تیزدال[13]، 1985به نقل از سیدمحمدی، 1385).
درمان شناختی از شیوه های رفتار درمانی نظیر افزایش فعالیت ( تقویت کردن فرد افسرده به شرکت کردن در فعالیتهای بیشتر)، واگذاری تکلیف درجه بندی شده (تقویت کردن فرد افسرده برای برداشتن گامهای کوچک در هر بار، و به تدریج مشکل تر کردن این گامها)، و آموزش مهارتهای اجتماعی مغایر با نشانه های افسردگی، استفاده می کند. اما در درمان شناختی، این شیوه ها برای تغییر نشانه های رفتاری صرفاً وسایلی هستند برای تغییر افکار و فرضهایی که علتهای بنیادی رفتار افسرده انگاشته می شوند. بنابراین، برای مثال، درمانگر شناختی باور دارد که آموختن به فرد افسرده برای اینکه قرص و محکم رفتار کند فقط زمانی موثر واقع می شود که عقیده او را در مورد توانائیها و آینده اش تغییر دهد (روزنهان، سلیگمن به نقل از سیدمحمدی، 1385).
2-6- الگوی درماندگی آموخته شده افسردگی است
دومین الگوی شناختی افسردگی، الگوی درماندگی آموخته شده است. این الگو شناختی است زیرا معتقد است علت اصلی افسردگی انتظار است : فرد انتظار دارد که رویدادهای ناگواری برای او اتفاق خواهند افتاد و او برای جلوگیری از وقوع آنها هیچ کاری نمی تواند انجام دهد.(همان منبع).
2-7- رویکرد رفتار درمانی
این رویکرد مبتنی بر برخی اصول رفتاری مانند شرطی کردن عامل و شرطی کردن کلاسیک و یادگیری مشاهده ای است. رفتار درمانی ناشی از اصول یادگیری – مانند تقویت، خاموش کردن، شکل دادن رفتار الگو دهی- به مراجعانی که مشکلات متفاوت دارند، ارزشیابی مشکلات و بکارگیری روشهای درمانی مناسب از قبیل آرامسازی روانی، ایفای نقش و از این قبیل مقولات در این رویکرد مورد تاکید است. فنون متعدد این روش، به تغییر رفتار ظاهری و مملوس فرآیندهای تفکر مراجعان می انجامد ( نوایی نژاد، 1383).
2-8- رویکرد مراجع- محور
کارل راجرز[14] در کار خود، بر شناخت و توجه به مراجع تاکید دارد، نه بر تشخیص و ترغیب. ویژگیهای این رویکرد درمانی، خلوص مشاور از طریق رفتار کلامی و غیر کلامی او، و پذیرش بدون شرط مراجعان است. وظیفهی درمانگر مراجع- محوری درک و شناخت تجارب مراجع و در میان گذاشتن این شناخت با مراجع است تا فضای اعتماد را که زمینه ایجاد تغییر در اوست، بوجود آورد؛ در ضمن مسئولیت ایجاد هر گونه تغییر مثبت در زندگی مراجعین با خود آنهاست( همان منبع).
2-9- رویکرد گشتالت درمانی
این رویکرد درمانی که توسط فریتزپرلز[15] توسعه یافت، به فرد کمک می کند تا نسبت به خود و دیگران آگاهی جسمانی و روانی بیشتری کسب کند. رویکرد گشتالت درمانی بر مسئولیت پذیری فرد در رفتار کلامی و غیر کلامی، احساسات عاطفی و تعارض با خود و دیگران تاکید دارد. فنون درمانی شامل پرورش تجارب خلاق و تمرین برای تسهیل خود آگاهی است ( همان منبع).
2-10- رویکرد وجودی
یک رویکرد فلسفی برای افراد و مشکلات وابسته به نفس وجود انسان است که صرفاً با موضوع زندگی سر و کار دارد نه فنون، موضوع مورد توجه این رویکرد شامل زندگی، مرگ، آزادی، مسئولیت نسبت به خود و دیگران، معنا بخشیدن به زندگی، و رها کردن افراد از پوچی و بی معنایی است. آگاهی از خود و پرورش تواناییها برای نگریستن به آن سوی مشکلات و حوادث روزانه و ایجاد روابط صمیمانه و صادقانه با دیگران، هدف درمان است ( همان منبع).
2-11- رویکرد منطقی-عاطفی-رفتاری
رویکرد منطقی- عاطفی- رفتاری البرت الیس[16] بر باورهای غیر منطقی فرد که به مشکلات عاطفی و هیجانی (مانند ترس و اضطراب) و مشکلات رفتاری (مانند اجتناب از تعاملات اجتماعی یا سخنرانی کردن) منجر می شود، تاکید دارد. هر چند در این رویکرد از انواع فنون می توان بهره جست، ولی متداولترین روش، به بحث کشیدن باورهای غیر منطقی و چالش با این باورها توسط مراجع است، که به کاهش اضطراب و افزایش تعامل با دیگران منتج می گردد (همان منبع).
2-12- رویکرد تحلیل تبادلی
اریک برن[17] بنیانگذار دیدگاه تحلیل تبادلی به وجود نیازهای مختلف روانی یا «اشتیاق» معتقد بود که یادگیریهای انسان در بقای تبادلات و ارتباطات اجتماعی و حتی نگرش اولیهی انسان در زندگی تاثیر دارد. به اعتقاد برن با آنکه تجربیات اولیه ی فرد شدیداً بر رفتار کنونی او موثر است، ولی می تواند طرح زندگی خود را تغییر دهد و مسئولیت تصمیمات اساسی زندگی خود را بر عهده گیرد ( همان منبع).
2-13- رویکرد شناختی
نظام باورها و تفکر، عامل مهم در تعیین احساسات و رفتار عاطفی فرد است. آرون بک[18] رویکردی را توسعه داد که به افراد در شناخت افکار ناسازگارانه ی خود وچگونگی تاثیر آن بر احساسات و اعمال آنان کمک می کند. درمانگران شناختی با استفاده از روشهای ساختارمند به مراجعان کمک می کنند تا نظام باورهایشان را بهتر بشناسند، و بتوانند با بکارگیری انواع فنون مختلف باورهایی را که در کارکرد موفقیت آمیز آنان خلل وارد می سازد، تغییر دهند؛ ضمن آنکه از راهبرد های عاطفی و رفتاری نیز بهره می جویند (نوابی نژاد، 1383).
2-14- رویکرد جامع یا انتخابی
فرایند گزینش مفاهیم و روشی از میان انواع نظامهای درمانی است. به بیان دیگر، طبق نظر نورکراس[19] رویکرد انتخابی ترکیب هماهنگ مفاهیم نظری و روشها در یک قالب همگون است؛ و رویکرد جامعه براساس این فرضیه که هیچ نظریه ای نمی تواند «حقیقت محض» و پاسخگوی همهی نیازهای مشاورهای مراجعان باشد، توصیه می کند که مشاوران با بهره گیری از جهت گیریهای مختلف بعنوان مبنای یک دیدگاه جامع، فعالیتهای مشاورهای خود را هدایت کنند ( همان منبع).
2-15- رویکرد سایکو در اما[20] یا روان نمایشگری
یک روش درمانی گروهی به شکل نمایش است. در این روش که توسط جاکوب مورینو[21] ابداع شد و گسترش یافت، افراد از طریق بازی کردن حوا دث گذشته در زمان حال، به بررسی هیجانات، اعمال و ارتباطات خود می پردازند. مراجعان ضمن تخلیه احساسات خود، چگونگی ابراز موثر احساسات و کنترل آنها را فرا می گیرند. کانون توجه در سایکودراما، تعاملات و مواجهه ی شخصی افراد، تمرکز بر اینجا و اکنون، خود جوشی و خلاقیت، ابراز کامل احساسات و آزمایش واقعیت است(همان منبع).
مورینو معتقد است انسان در گروه متولد می شود، در گروه زندگی می کند، در گروه کار می کند، در گروه نیز بیمار می شود؛ بنابراین چرا نباید در گروه درمان شود؟ (نوایی نژاد، 1383).
مورینو، پایه گذار گروه درمانی، و نیز بنیان گذار سایکو دراما و گروه سنجی است، که روشهای عملی گوناگونی از آن مشتق می شود. سایکودراما مانند درختی است با شاخه های متنوع وگوناگونی گشتالت درمانی، خانواده درمانی، تحلیل تبادلی، و غیره. پرلز، برن و مازلو این درخت را « مشکل مورینو» می نامند. در پیدایش و شکل گیری این رویکرد، هشت روند فکری نقش داشته اند، که عبارتند از: افکار اقتصادی، اجتماعی، زیستی، روان تحلیلی، روانشناختی، وجود گرایی، جامعه شناسی و روان نمایشی اجتماعی (همان منبع).
سایکو دراما با روان درمانی گروهی و گروه سنجی یک مثلث را تشکیل می دهد و می توان آن را اینگونه تعریف کرد: « عملی که با استفاده از ارزشهای نمایشی بدنبال حقیقت است.» (مورینو، 1946).
2-16- تحقیقات انجام شده در رابطه با موضوع پژوهش
2-16-1- تحقیقات خارج از کشور
اسفوفیره[22] و ریلی[23] برنامههای گروه درمانی خشم با رویکرد شناختی- رفتاری را برای 91 نوجوان وابسته به کوکائین به کار بردند که نتیجه آن افزایش کنترل خشم، کاهش مصرف کوکائین و تداوم بیشتر ترک مواد بوده این دستاوردها در پیگیری سه ماهه پس از درمان ادامه یافت (فیندلر[24]، 1986).
لوگسدن (2004) طی بررسی افسردگی نوجوانان دختر و مراقبتهای مقدماتی نتیجهگیری کرد که دارو درمانی، روان درمانی بین فردی و شناخت درمانی هر سه در کاهش افسردگی نوجوانان دختر مؤثرند.
رید[25] (1994) در پژوهشی که 18 نوجوان را تحت آموزش مهارتهای اجتماعی قرار داده بود دریافت که میزان افسردگی پسران بطور معنی داری کاهش یافته بود، ولی در دختران این کاهش معنا دار نبود.
بلک سس[26] (1996) در یک مقایسه فراتحلیلی از 13 مداخله ی آموزش مهارتهای اجتماعی بصورت گروهی روی نوجوانان نشان داد که تاثیرات مداخله ی آموزش مهارت اجتماعی برای کاهش افسردگی در این گروه سنی متوسط است.
فرریز و گیلهام[27] (2002) در پژوهشی در مورد جلوگیری از نشانه های افسردگی در دانش آموزان مدارس متوسطه دریافتند که درمان شناختی رفتاری بطور گروهی در جلوگیری از نشانه های اولین افسردگی موثرند.
دیوید و کاسمن[28] (2008) در پژوهشی به بررسی کارایی سه روش درمانی شناختی، روش منطقی – عاطفی-رفتاری و داور درمانی پرداختند. نتیجه ی درمان در مرحله ی پیگیری 6 ماهه نشان داد، روش شناخت درمانی و روش منطقی- عاطفی- رفتاری بطور معنی داری بهبود بالاتری را نشان داده اند.
[1]. Biogenic amines
[2] . Shoiler
[3].Proserpine
[4] - Rosenhan & Seligman
[5]. Karl Abraham
[6] - Rado, Fingel, Arity & Bemporad
[7]. Edward Barbing
[8]. Aaron.T. Beck
[9] . Martin, E.P. Seligman
[10]. Cognitive triad
[11]. errors in logic
[12] . Beck, Rosh & Shaveh
[13] . Tizdal
[14]. Car Rogers
[15]. Fritz Paris
[16]. Albert Ellis
[17]. Eric Berne
[18]. Aaron Beck
[19]. Norcross
[20]. Psychodrama
[21]. Jacob Moreno
[22] - Sphosphire
[23] - Reilly
[24] - Feindler
[25]. Reed
[26]. Blak-cec
[27]. Freres and GilHam
[28]. David & Cosman
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | pptx |
حجم فایل | 301 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 54 |
پاورپوینت بیش فعالی در کودکان
•آمارها نشان می دهند که بسیاری از بیماری های روحی هستند.البته بیشتر افرادی که به بیماری های روحی و روانی دچار هستند از بیماری خود اطلاعی ندارند. •یکی از این بیماری ها بیش فعالی نام دارد که البته بیشتر در دوران کودکی رایج است ودر نوجوانی وجوانی کمتر دیده می شود. •گاهی اوقات والدین این توانایی آن را ندارند که این بیماری را تشخیص دهند،بنا بر این به مشکلاتی از جمله افت تحصیلی و ناتوانی کودک در تمرکزرو به رو می شوند.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 163 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 109 |
رفتارهای ضدتولید
رفتارهای ضدتولید به عنوان یک حوزهی مهم به شمار میرود که علاقه به این حوزه را در میان پژوهشگران، مدیران و عموم مردم به وجود آورده است. رفتارهای ضدتولید تحت نوشتهها و عناوین مختلف و همچنین دیدگاههای متنوعی مثل: پرخاشگری[1] (فوکس و اسپکتور،1999: نیومن و بارون[2]، 1997) رفتارهای انحرافی[3] (هالینجر[4]،1988: رابینسون و بنت[5]،1995) رفتارهای تلافیجویانه[6] (اسکارلیکی و فوگر[7]،1997) و انتقام[8] (بیس، تریپ و کرامر[9]،1997، به نقل از پرتو،1389) مطالعه شده است.
یک بازبینی از مقیاسهای گوناگون استفادهشده به وسیلهی گروههای مختلفی از پژوهشگران در همه مطالعاتشان نشان میدهد که محتوای هر یک از آنها با مجموعهای از رفتارها همپوشی دارد که شامل کنشهای ناهمخوانی است که هدفهای مختلفی را دارند. پژوهشگران در اغلب موارد یک فهرستی از رفتارها را در یک شاخص واحد و یا بیشتر از دو شاخص ترکیب میکنند، تمایز تنها بین رفتارهای معطوف به سازمان و معطوف به افراد در سازمان میباشد. به عنوان نمونه رفتارهای متفاوتی همچون انتشار شایعات و سرقت از همکاران یا دیر آمدن سرکار و تخریب کردن اموال سازمان در داخل یک شاخص واحد با هم ترکیب شدهاند. تعدادی از پژوهشگران رفتارهای ضدتولید را به طبقات خاصتری تقسیم کردهاند (اسپکتور، فوکس، پنی، بروسما و کسلر[10]،2006).
در تمام سازمانهای بزرگ، تقریباً در هر روز تعدادی از کارکنان دیرتر از موعد مقرر به محل کار میروند، برخی از آنها کل یک روز کاری را غیبت میکنند و عدهای نیز برای همیشه شغل خود را رها میسازند. معنای تمام این رفتارها، عدم حضور کارمند در محل کار طی ساعات زمانبندی شده یا در اوقات مورد نیاز است، چه این عدم حضور موقتی باشد، مثل تأخیر و غیبت، یا همیشگی مثل رها کردن شغل. اکثر محققان، این رفتارها را پدیدهای مرتبط با عوامل دیگر تلقی کردهاند، به طور مثال، برخی از پژوهشگران، غیبت و ترک شغل را واکنشهایی در برابر نارضایتی شغلی دانستهاند. (میترا، جنکینز وگوبتا1992 نقل از اسپکتور2003) هردو رفتار ممکن است یک اقدام واکنشی برای فرار موقتی یا دائمی از موقعیتی باشد که کارمند آن را ناخوشایند میداند. نمونههای کارمندان خشمگینی که به همکاران و خودشان تیراندازی کردهاند، توجه ملی را به خشونت کارمندان جلب کرده است. گرچه این رفتارهای افراطی بسیار نادر هستند و معمولاً به حوزهی روانشناسی بالینی یا جرمشناسی مربوط میشوند، اما رفتارهای کمتر افراطی که میتوانند خسارتهایی بر سازمان وارد کنند، یکی از حوزههای مهم روانشناسی صنعتی-سازمانی است. رفتارهای شغلی مخرب که غالباً رسانهها آن را «خشم اداری» نامیدهاند به اقداماتی اشاره دارد که هدف آن آسیب زدن به سازمان و سایر افراد سازمان، مثل همکاران، سرپرستان و مشتریان است. این رفتارها شامل: خشونت، خصومت و بدرفتاری مستقیم با همکاران، تخریب اموال سازمان، اشتباهکاریهای عمدی، سرقت و انزواطلبی است خرابکاری و سرقت را یکی از مشکلات مهم سازمان تشخیص دادهاند. خرابکاری یعنی تخریب اموال یا کار که هزینههای مستقیم و غیرمستقیمی برای سازمان دربردارد. (اسپکتور،2006).
2-1-1 تعاریفی از رفتارهای ضدتولید
رابینسون و بنت «رفتار ضدتولید را یک رفتار ارادی میدانند که طی آن هنجارهای مهم سازمان شکسته میشوند و تهدیدی برای سازمان، اعضایش و یا هردو میباشد»(1995، ص555).
«به هر یک از اعمال کارکنان، که منجر به آسیب رساندن به سازمان یا صدمه زدن به اعضای سازمانی شود، رفتار ضدتولید گفته میشود.»(دالال[11]،2005، ص1242).
رفتارهای ضدتولید مجموعهای از اعمال متمایز و روشنی هستند که ویژگیهای مشترکی دارند، آنها ارادی و آسیب رسانند و یا قصد دارند به سازمانها و یا اعضاء سازمان همانند: همکاران، مشتریان و سرپرستان آسیب برسانند. (اسپکتور و همکاران،2006، ص446).
2-1-2 رفتارهای ضدتولید چگونه طبقهبندی شدهاند؟
با توجه به اینکه رفتارهای ضدتولید به طور کلی رفتارهای عمومی میباشند که آسیب یا قصد آسیب رساندن به سازمانها و اعضاء آنها را دارند. پژوهشهای زیادی در این زمینه صورت گرفته است. بعضی از این پژوهشها دقیقاً روی یک رفتار مشخص همانند: غیبت (دالتون و مسچ[12]،1991)، بدرفتاری کردن با اربابرجوع (پرلو و لاتهام[13]،1993) یا سرقت (گرین برگ[14]،1990) متمرکز هستند (به نقل از پرتو،1389). درحالیکه رفتارهای ناهمخوان دیگر داخل طبقات وسیعتر مختلط شده است (چن[15] و اسپکتور،1992: هاسنچ[16]،1998 به نقل از پرتو،1389).
پژوهشگران بسیاری هرچند شکلهای مختلفی از رفتارهای ضدتولید را در داخل یک شاخص ترکیب میکنند (میلز و همکاران[17]،2002: پنی[18] و اسپکتور،2002)، اما ممکن است در دورههای متفاوتی صورت گرفته باشد مثل انتقام. در برخی موارد یک استدلال ویژهای ساخته شده بود که همه رفتارها در زیر یک ساختار واحد نشان داده شده بود که آن هم به وسیله پشتیبان رد شده بود. برای مثال فوگر و اسکارلیکی[19] (2005) دریافتند که نظریه انتقام پاسخ به بیعدالتی میباشد که میتواند به شکلهای مختلفی صورت بگیرد که این اشاره دارد بر اینکه شکلهای مختلف رفتاری انتقام میتواند قابلتغییر باشد و میتواند بر اساس فرصت انتخاب شده باشد. به هر حال این پرسش وجود دارد که آیا همه شکلهای رفتارهای ضدتولید که سابق وجود داشتند یکسان هستند و بدینسان ممکن است در ایجاد شاخصهای چندگانه مفید باشد تا اینکه همهی آیتمها در یک شاخص قرار داده شوند. برای مثال فوکس و همکاران[20] (2001) دریافتند که بیعدالتی بیشتر منجر به رفتارهای ضدتولید مستقیم نسبت به افراد میشود. لی[21] و اسپکتور نشان دادند که تعارض با کارکنان احتمالاً بیشتر منجر به رفتارهای ضدتولید مستقیم نسبت به سازمان میشود (اسپکتور و همکاران[22]،2006).
2-1-2-1 دستهبندی رفتارهای ضدتولید از نگاه اسپکتور و همکاران (2007)
اسپکتور و همکاران رفتارهای ضدتولید را بر اساس اهدافشان به دو دسته تقسیم کردهاند که شامل:
الف: رفتارهای ضدتولید نسبت به افراد[23]
«رفتارهای ضدتولید نسبت به افراد به عنوان رفتارهای عمدی و از روی میل کارکنان که به افراد سازمان آسیب وارد میکند» تعریف میشود.
ب: رفتارهای ضدتولید نسبت به سازمان[24]
«رفتارهای ضدتولید نسبت به سازمان به عنوان رفتار عمدی و از روی میل کارکنان که سبب آسیبرسانی و ضربه به سازمان میشود» تعریف میگردد (به نقل از مهداد،1387، ص153).
2-1-2-2 طبقهبندی رفتارهای ضدتولید از نگاه گرایز(1999)
گرایز (به نقل از مهداد،1389) 87 رفتار مجزای ضدتولید را شناسایی و با استفاده از تکنیک تحلیل عاملی در 11 طبقه ارائه نموده است.
- دزدی و رفتارهای مرتبط مانند: سرقت نقدی یا جنسی، استفاده نادرست از تخفیفهای خاص کارکنان، بخشیدن کالا یا خدمات سازمان.
- تخریب لوازم و تجهیزات مانند: آسیب یا تخریب تجهیزات، خرابکاری در تولید.
- استفاده نادرست از اطلاعات: مانند لو دادن اطلاعات محرمانه، ارائه اطلاعات غلط.
- استفاده نادرست از زمان و منابع مانند: هدر دادن زمان، انجام امور شخصی در زمان کار، دستکاری در زمان ورود و خروج.
- رفتار ناایمن مانند: عدم تبعیت از قوانین ایمنی، شکست در یادگیری اصول و روشهای ایمنی.
- حضور کم در محیط کار مانند: غیبتها و تأخیرهای غیرموجه، استفاده نادرست از مرخصی پزشکی.
- کیفیت کار پایین مانند: انجام آگاهانه کار به صورت کند و بدون کیفیت.
- استفاده از الکل مانند: استفاده از مشروبات الکلی در محیط کار، مست آمدن بر سر کار.
- استفاده از داروهای مخدر مانند: همراه داشتن، استفاده و فروش داروهای مخدر در محیط کار.
- رفتارهای کلامی نامناسب مانند: جدل با مشتریان، آسیب کلامی به همکاران.
- رفتارهای جسمانی نامناسب مانند: حملات جسمانی به همکاران، دسترسی جسمانی به همکاران (به نقل از مهداد،1387).
2-1-3 ابعاد پنجگانه رفتارهای ضدتولید
بسیاری از اثرات رفتارهای ضدتولید ریشه در مطالعهی پرخاشگری انسان دارد و این چنین نظریهها، بیشتر هیجانات منفی مثل خشم و یا ناکامی در پاسخ به شرایط محیطی را با پیشینهی روانشناختی اجتماعی (اندرسون[25] و همکاران،1995: برکویتز[26]،1998) و محیط کار (فوکس و اسپکتور،1999) پیوند میدهند. به علاوه زمانی که دامنهی شرایط به طور ناگهانی نسبت به دامنهی وسیعی از فشارزاهای شغلی بسط یافت باعث به وجود آمدن هیجانات منفی متنوعی میشود (فوکس و همکاران[27]،2001).
شباهتهایی بین الگوهای مبتنی بر پرخاشگری و الگوهای متمرکز بر بیعدالتی وجود دارد، به این دلیل که نقش هیجانات منفی در پاسخ به موقعیتهای ادراکشده مهم میباشد (فوگر و اسارلیکی،2005).
پیشینه پرخاشگری بین دو شکل اصولی پرخاشگری یعنی انگیزه خصمانه در مقابل پرخاشگری وسیلهای، تمایز قائل شدهاند. پرخاشگری خصومتآمیز با هیجانات منفی، بیش از همه به طور نمونه خشم که اغلب به صورت تکانشی و صدمه زدن است به عنوان انگیزهی اولیه همبسته است و پرخاشگری وسیلهای با هیجانات همبسته نیست و بیشتر با اهداف کلی صدمه زدن همبسته است (برکویتز،1998).
اندرسون و بوشمن[28] (2004) دریافت کردند که انگیزه ابتدایی پرخاشگری صدمه زدن میباشد اما انگیزهی انتهایی آن سرقت میباشد. در حقیقت برخی پژوهشگران شکلهایی از پرخاشگری مثل رفتار تلافیجویانه سازمانی (فوگر و اسکارلیکی،2005) و انتقام (بیس و تریپ،2005) که ممکن است کنش عملی یا موافق پرخاشگری وسیلهای نتیجه دهد را اضافه کردند (به نقل از پرتو،1389).
[1] Agression
[2] Neumanand Baron
[3] Deviance
[4] Hollinger
[5] Robinson and Bennett
[6] Retaliation
[7] Skarlicki and Folger
[8] Revenge
[9] Bies, Tripp and Kramer
[10] Spector,Fox,Penney,Bruursema & Kessler
[11] Dalal
[12] Dalton and Mesch
[13] Perlow & Latham
[14] Greenberg
[15] Chen
[16] Hanisch
[17] Mliles et al
[18] Penney
[19] Folger & Skarlicki
[20] Fox at al
[21] Lee
[22] Spector et al
[23] CWBtoward individuas
[24] CWBtoward organization
[25] Anderson at al
[26] Berkowitz
[27] Fox,Spector & Milws
[28] Anderson & Bushman
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 240 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 53 |
منظور از آموزش کارکنان کلیه مساعی و کوشش هایی است که در جهت ارتقای سطح دانش و آگاهی ، مهارتهای فنی ، حرفه ای و شغلی و همچنین ایجاد رفتار مطلوب در کارکنان یک سازمان به عمل می آید و آنان را آماده انجام وظایف و مسئولیتهای شغلی خود می نماید(ابطحی ، 1383: 53). به عبارتی دیگر ، اموزش کارکنان عبارت است از مجموعه ای از کنش ها و فعالیت های هدفمند و سیستماتیک به منظور ایجاد تغییرات لازم در ساختار شناختی ، عاطفی و روانی – حرکتی که بین عامل یاددهنده و یادگیرنده به صورت کنش متقابل در جهت اصلاح بهبود عملکرد شغلی صورت می گیرد(رمضانی ، 1389: 34).
بنا به موارد طرح شده می توان مهمترین عواملی که نیاز به آموزش را در سازمان نشان میدهد را به شرح زیر عنوان کرد:
- جابجایی های افقی و عمودی در سازمان
- ورود کارکنان جدید یه سازمان
- پیشرفت سریع در علوم و تکنولوژِی
- تزریق روابط انسانی به سازمان
- حرکت به سوی بهرهوری همه جانبه در سازمان
- پیچیده و به سمت ماشینی شدن سازمان و ...(شریعتمداری ، 1387)
امروزه به اعتقاد همه صاحبنظران و متخصصان، فراگیری علوم به صورت دانش عمومی محور و فراگیری علوم و کسب مهارتهای لازم در زمینههای تخصصی به صورت خاص به عنوان یک ضرورت اجتناب ناپذیر اجتماعی از اهمیت بالایی در امر توسعه کلان برخوردار است. این اهمیت از آن جا است که انسان تنها از طریق آموزش میتواند تواناییهای خاص و نامحدود خود را از بالقوه بودن به سمت فعل به حرکت در آورد. البته باید در نظر داشت که در فرهنگهای متعالی آموزش تنها با پرورش میتواند سودمند باشد(خوش نویس ، 1387: 66).
اصول اموزش کارکنان با توجه به مقتضیات سنی ، زمانی ، محتوایی و ... شرایطی را بر آموزش ها حاکم می کند که از یک سو فراگیران ، توانایی سازگاری با آن را داشته باشند و از سوی دیگر ، آموزش ها قادر باشند حداکثر اطلاعات ، دانش و مهارت های مورد نیاز کارکنان را در شرایط زمانی محدود منتقل نمایند. لذا بهره برداری صحیح از مزایای آموزش کارکنان و تحقق اهداف سازمان مستلزم توجه به اصولی چند گانه می باشد:
1. فعال بودن یادگیرنده
معمولاً به عوامل متعددی نظیر ارتباط محتوی با مسایل شغلی و شخصی ، جالب بودن موضوع ، ارتباط با تجربیات قبلی ، انگیزه و... بستگی دارد. از اصل کلی فعال بودن یادگیرنده ، مجموعه ای از پیام ها قابل استخراج است:تاکید برمشارکت فعال یادگیرندگان بجای پذیرش منفعلانه مطالب ؛ تشویق فراگیران به شکل دهی عقاید و نظریاتشان و آزمون آنان از طریق فعالیت های مختلف جسمی وذهنی ؛ فراهم کردن فرصت های مختلف برای یادگیرندگان به منظور بیان آزادانه و خلاق عقاید ، مهارت ها ونگرش های خویش؛ تاکید براندیشیدن ، استدلال کردن وتصمیم گیری.
2. احترام به یادگیرنده
این امر مستلزم تلاش برای درک وفهم شرایط بزرگسالان ، نیازهایشان و سعی در ازبین بردن موانع موجود بین مدرس و فراگیران بزرگسال است. نکته مهم ، اعتقاد و باور به توانایی یادگیرندگان بزرگسال است.
3. اصل تناسب
توفیق آموزش های ضمن خدمت در گرو تناسب محتوای آموزشی با نیاز های واقعی یادگیرندگان بزرگسال است.بطوراساسی کارکنان مطالبی را بهترمی آموزندکه با موقعیت های آنان مرتبط باشد.
4. اصل تداوم
روش ها وفنون اجرای کار باتوجه به پیشرفت های علمی وفناوری دائم در حال تغییراست.
5. اصل مساله محوری
توجیه منطقی برگزاری هردوره آموزشی ، وجود مساله ، شکل یا ضرورت ویژه ای در سطح سازمان است و از این رو، این نوع آموزش ها باید بیشتر به صورت عملگرا و مبتنی برمشکلات اساسی محیط کار افراد سازماندهی واجرا شوند.
6. اصل استقلال یادگیرنده
منظور، تلقی فراگیران به منزله یادگیرندگان مستقلی است که خود مسئولیت یادگیری خویشتن را برعهده دارند.یادگیرندگان بایدخود هدایت جریان آموزشی را بر عهده گیرند و طراحان ومدرسان فقط نقش تسهیل کننده را برعهده داشته باشند.
7. اصل یادگیری متقابل
تجربیات افراد شرکت کننده در دوره ها یکی از غنی ترین منابع یادگیری است و مدرسان باید افرادی با روحیه باز و جستجو گر باشند و امکان تبادل عقاید و نوآوری ها رافراهم سازند( فتحی واجارگاه، 1385: 21).
آموزش بر روی رفتار افراد سازمان تاثیر دارد و باعث تغییر در رفتار میگردد اما بنابر یک اصل نانوشته تغییر در هر عاملی نیازمند محرک است و برای هر انسان پاداش محرکی مناسب میباشد. به عبارت دیگر اگر نیروی سازمانی از نتیجه تغییر خود بهره مالی و معنوی نبرد دیگر به سمت تغییر در سازمان و برای سازمان قدم بر نخواهد داشت.
دورههای آموزشی باید قدرت آن را داشته باشند که ضرورت تغییر و نیاز به آن را در سازمان به کارکنان نشان دهند. در بطن دورههای آموزشی است که کارکنان باید از وظایف خود و شیوههایی که برای برآوردن انتظارات شغلی وجود دارد آگاه گردند.
نکته مهم این است که سرپرست باید خود را ملزم بداند بین افرادی که در دورههای آموزشی شرکت میکنند و موارد بحث شده را در عمل به کار میگیرند و افرادی که در این دورهها شرکت نمیکنند، تفاوت قائل گردد. در صورتی که چنین عملی صورت نگیرد، کارکنان انگیزه خود را برای آموزش و ارتقاء از دست خواهند داد(شریعتمداری ، 1387: 23).
آﻣﻮزش ﻓﺮاﻳﻨﺪی اﺳﺖ ﻛﻪ از ﭘﻨﺞ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﺗﺸﻜﻴﻞ ﺷﺪه اﺳﺖ:
1- تشخیص نیازهای آموزشی
معموﻻ ﺑﺎ ﺑﺮرﺳﻲ ﺳﺎزﻣﺎن، ﺷﻐﻞ و ﺷﺎﻏﻞ ﻧﻴﺎزﻫﺎی آﻣﻮزﺷﻲ ﺷﻨﺎﺳﺎﻳﻲ و ﺗﻌﻴﻴﻦ ﻣﻲﺷﻮﻧﺪ. ﺑـﺎ ﺑﺮرﺳـﻲ ﺳﺎزﻣﺎن ﻣﺸﺨﺺ ﻣﻲﺷﻮد ﻛﻪ آﻳﺎ داﻧﺶ و ﻣﻬﺎرتﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﺑﺮای رﺳﻴﺪن ﺑﻪ اﻫﺪاف اﺳﺘﺮاﺗﮋﻳﻚ و ﺑﻠﻨﺪ ﻣﺪت ﺿﺮوری اﺳﺖ در وﺿﻊ ﻓﻌﻠﻲ وﺟﻮد دارد ﻳﺎ ﺑﺎﻳﺪ اﻳﺠﺎد ﺷﻮد؟
ﺑﺎ ﺑﺮرﺳﻲ و ﺗﺠﺰﻳﻪ و ﺗﺤﻠﻴﻞ ﺷﻐﻞ اﻃﻼﻋﺎﺗﻲ درﺑﺎره وﻳﮋﮔﻲ، ﺟﺰﺋﻴﺎت وﻇﺎﻳﻒ، ﻋﻨﺎﺻﺮ ﺗﺸﻜﻴﻞدﻫﻨﺪه و روشﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﻣﺘﺼﺪی ﺷﻐﻞ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺮای اﻧﺠﺎم وﻇﺎﻳﻒ ﺧﻮد ﺑﻪﻛﺎر ﺑﮕﻴﺮد ﻣﺸﺨﺺ ﻣﻲﺷﻮد.
ﺑﺎ ﺑﺮرﺳﻲ ﺷﺎﻏﻞ ﻧﻴﺰ ﺳﻄﺢ داﻧﺶ، ﻣﻬﺎرت و ﺗﻮاﻧﺎﻳﻲ وی ﺗﻌﻴﻴﻦ و ارزﻳﺎﺑﻲ ﻣﻲﮔﺮدد. ﺑﻪ اﻳﻦ ﺗﺮﺗﻴﺐ ﻋﻮاﻣﻠﻲ ﻛﻪ ﻣﺎﻧﻊ از اﻧﺠﺎم ﺑﻬﺘﺮ ﻛﺎر اﺳﺖ ﺷﻨﺎﺳﺎﻳﻲ ﻣﻲﺷﻮد(سادات ، 1387: 50).
2- تعیین هدفهای آموزشی
ﻫﺪفﻫﺎ ﻋﻤﺪﺗﺎ از ﻃﺮﻳﻖ ﻧﻴﺎز ﺳﻨﺠﻲ آﻣﻮزﺷﻲ ﺑﻪ دﺳﺖ ﻣﻲآﻳﻨﺪ. ﻣﻌﻤﻮﻻ اﻧﺘﻈﺎر ﻣﻲرود ﻛـﻪ ﻧﺘﻴﺠـﻪ و ﻣﺎﺣﺼﻞ ﻓﺮاﻳﻨﺪ ﻧﻴﺎزﺳﻨﺠﻲ آﻣﻮزﺷﻲ، ﻣﺠﻤﻮﻋﻪای از ﻣﻬﺎرتﻫﺎ، داﻧﺶﻫﺎ و ﻧﮕﺮشﻫﺎی ﺟﺪﻳﺪ ﺑﺎﺷﺪ ﻛﻪ ﻣﻨﺎﺑﻊ اﻧﺴﺎﻧﻲ ﺑﺮای ﻣﺴﺌﻮﻟﻴﺖﻫﺎی ﺣﺮﻓﻪای ﺧﻮد ﺑﺪانﻫﺎ ﻧﻴـﺎز دارﻧـﺪ. ﻫـﺪفﻫـﺎ از اﻫﻤﻴـﺖ و ﻧﻘـﺶ ﻣﺤـﻮری در ﺑﺮﻧﺎﻣﻪرﻳﺰی آﻣﻮزش ﻛﺎرﻛﻨﺎن ﺑﺮﺧﻮردارﻧﺪ. ﻣﻬﻢﺗﺮﻳﻦ دﻻﻳﻠﻲ ﻛﻪ ﺿﺮورت ﺗﺪوﻳﻦ اﻫﺪاف آﻣﻮزﺷﻲ را ﺗﻮﺟﻴـﻪ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ، ﻋﺒﺎرﺗﻨﺪ از:
اﻟﻒ: ﻫﺪفﻫﺎ، ﻣﻨﻈﻮر و ﻣﻘﺼﺪ روﺷﻨﻲ ﺑﺮای آﻣﻮزش ﻛﺎرﻛﻨﺎن ﺗﺮﺳﻴﻢ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ؛
ب: ﻫﺪفﻫﺎ، ﺑﻪ ﻃﺮاﺣﺎن ﺑﺮﻧﺎﻣﻪﻫﺎی آﻣﻮزﺷﻲ ﻛﻤﻚ ﻣـﻲﻛﻨﻨـﺪ ﺗـﺎ در ﺧﺼـﻮص ﻣﺤﺘـﻮا، روشﻫـﺎ، ﻓﻌﺎﻟﻴﺖﻫﺎ و ﺳﺎﺧﺘﺎر ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ آﻣﻮزﺷﻲ ﺗﺼﻤﻴﻢﮔﻴﺮی ﻧﻤﺎﻳﻨﺪ؛
ج: ﻛﺎرﻛﻨﺎن و اﻓﺮاد ﻣﺘﻘﺎﺿﻲ ﺷﺮﻛﺖ در دورهﻫﺎی آﻣﻮزﺷﻲ ﻧﻴﺎز دارﻧﺪ ﻛﻪ ﺑﺪاﻧﻨﺪ ﻛـﻪ آﻳـﺎ آﻣـﻮزش ﭼﻴﺰ ﺟﺪﻳﺪی ﺑﻪ آنﻫﺎ ﺧﻮاﻫﺪ آﻣﻮﺧﺖ ﻳﺎ ﺧﻴﺮ؟؛
د: ﻣﺪﻳﺮان در ﺧﺼﻮص ﺗﻨﺎﺳﺐ دورهﻫﺎی آﻣﻮزﺷﻲ ﺑﺎ ﻧﻴﺎزﻫﺎی ﻛﺎرﻛﻨﺎن ﺗﺼﻤﻴﻢﮔﻴﺮی ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ؛
ه: ﻫﺪفﻫﺎ ﺑﺮای ﻣﺪرﺳﺎن و ﻛﺎرآﻣﻮزان ﺟﻬﺖ و ﺳﻴﺮ ﻣﺸﺨﺼﻲ را ﺗﻌﺮﻳﻒ ﻣﻲﻛﻨـﺪ، ﺑـﻪ ﻧﺤـﻮی ﻛـﻪ آﻧﺎن ﻣﻲﺗﻮاﻧﻨﺪ در ﻃﻲ ﻓﺮاﻳﻨﺪ اﺟﺮای دوره آﻣﻮزﺷﻲ در ﭼﺎرﭼﻮب ﻫﺪفﻫﺎ ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ ﻧﻤﺎﻳﻨﺪ؛ و ﻫﺪفﻫﺎ اﻣﻜﺎن ارزﺷﻴﺎﺑﻲ از اﺛﺮﺑﺨﺸﻲ دورهﻫﺎی آﻣﻮزش ﻛﺎرﻛﻨﺎن را ﻓﺮاﻫﻢ ﻣﻲﺳﺎزد(سادات ، 1387).
3- انتخاب روش آموزش
اﻧﺘﺨﺎب روشﻫﺎی ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺑﺮای آﻣﻮزش ﻣﻨﺎﺑﻊ اﻧﺴﺎﻧﻲ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﺑﻌﻀـﻲ از ﺻـﺎﺣﺐﻧﻈـﺮان ﺑﺴـﺘﮕﻲ ﺑـﻪ ﻋﻮاﻣﻞ ﻣﺘﻌﺪدی دارد، ﻛﻪ ﻋﺒﺎرﺗﻨﺪ از:
1- ﻫﺰﻳﻨﻪ ﺗﻤﺎم ﺷﺪه آﻣﻮزش
2- ﻣﺤﺘﻮای ﺑﺮﻧﺎﻣﻪﻫﺎی ﻣﻮرد ﻧﻈﺮ
3- اﻣﻜﺎﻧﺎت و ﻣﻨﺎﺑﻊ در دﺳﺘﺮس
4- ﻋﻼﻗﻪ و ﺗﻮان ﻓﺮاﮔﻴﺮ
5- ﻋﻼﻗﻪ و ﺗﻮان ﻣﺮﺑﻲ
6- اﺻﻮل ﻳﺎدﮔﻴﺮی(سادات ، 1387: 52).
روشﻫﺎی آﻣﻮزش را ﻣﻲﺗﻮان ﺑﻪ ﺳﻪ ﮔﺮوه اﺻﻠﻲ ﺗﻘﺴﻴﻢ ﻛﺮد. در ﻫﺮ ﮔﺮوه اﺻﻠﻲ، زﻳﺮ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ای از روش ﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ ﻗﺮار ﻣﻲ ﮔﻴﺮﻧﺪ ﻛﻪ در اﻳﻨﺠﺎ ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮر رﻋﺎﻳﺖ اﺧﺘﺼﺎر، ﻣﻬﻤﺘﺮﻳﻦ آﻧﻬﺎ ﻣﻌﺮﻓﻲ ﻣﻲ ﺷﻮﻧﺪ:
ﮔﺮوه اول: روشﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﻓﺮاﮔﻴﺮ در آن ﻓﻌﺎل ﻧﻴﺴﺖ
ﻫﺪف اﺻﻠﻲ در اﻳﻦ روشﻫﺎ آﻣﻮزش ﻣﻔﺎﻫﻴﻢ، واﻗﻌﻴﺎت، ﻣﻬﺎرتﻫﺎ و داﻧﺴﺘﻨﻲﻫﺎی ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﻛﺎر اﺳﺖ. ﺑﻪ اﻳﻦ ﻣﻨﻈﻮر ﻣﺮاﺣﻞ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪرﻳﺰی ﺗﺎ اﺟﺮا و ارزﺷﻴﺎﺑﻲ دوره آﻣﻮزﺷﻲ ﺗﻮﺳﻂ واﺣﺪ آﻣﻮزش داﻧﺸـﮕﺎه اﻧﺠـﺎم ﻣﻲﺷﻮد. ﺳﭙﺲ اﻳﻦ واﺣﺪ ﺑﺮ ﺣﺴﺐ ﺿﺮورت و ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺗﻨﺎﺳﺐ روش ﺑﺎ ﻫﺪف و ﻣﺤﺘﻮای دوره، ﻳﻜـﻲ از روشﻫﺎی زﻳﺮ ﻛﻪ در دورهﻫﺎی آﻣﻮزﺷﻲ ﺳﺎزﻣﺎنﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ در اﻳﺮان و ﺟﻬﺎن ﺳﺎﺑﻘﻪ و رواج زﻳـﺎدی دارد را ﺑﻪ ﻣﺮﺣﻠﻪ اﺟﺮا ﻣﻲﮔﺬارد.
ﺳﺨﻨﺮاﻧﻲ: ﻣﺘﺪاولﺗﺮﻳﻦ روش آﻣﻮزﺷﻲ، ﺳﺨﻨﺮاﻧﻲ و اراﺋﻪ ﻣﻄﺎﻟـﺐ ﺑـﻪ ﺻـﻮرت ﺷـﻔﺎﻫﻲ اﺳـﺖ ﻛـﻪ ﻣﻌﻤﻮﻻ ﺑﻪ ﻛﻤﻚ وﺳﺎﻳﻞ ﺷﻨﻴﺪاری-دﻳﺪاری اﻧﺠﺎم ﻣﻲﮔﻴﺮد. اﮔـﺮ ﭼـﻪ در اﻳـﻦ روش ارﺗﺒـﺎط ﺑـﻪ ﺻـﻮرت ﻳﻚﻃﺮﻓﻪ ﻣﻲﺑﺎﺷﺪ وﻟﻲ ﻣﻲﺗﻮان ﺑﺎ ﺗﺸﻮﻳﻖ ﻣﻨﺎﺑﻊ اﻧﺴﺎﻧﻲ ﺑـﻪ ﺳـﻮال و ﻧﻈـﺮ دادن از ﻣﺸـﺎرﻛﺖ اﻳﺸـﺎن ﻧﻴـﺰ اﺳﺘﻔﺎده ﻛﺮد و ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ ﻣﻲﺗﻮان از ﺳﺨﻨﺮاﻧﺎن اﻧﮕﻴﺰﺷﻲ دﻋﻮت ﻧﻤﻮد ﺗﺎ ﺑﻴﻨﺶ و ﻧﮕﺮش ﻓـﺮد را در ﺟﻬـﺖ ﻣﻄﻠﻮب ﺗﻐﻴﻴﺮ دﻫﻨﺪ (ذوالفقاری ،1388: 19).
روش ﺷﻨﻴﺪاری-دﻳﺪاری : وﺳﺎﻳﻞ ﺷﻨﻴﺪاری-دﻳﺪاری ﮔﻮﻧـﺎﮔﻮﻧﻲ ازﺟﻤﻠـﻪ ﻓـﻴﻠﻢ، وﻳـﺪﻳﻮ، اﺳـﻼﻳﺪ، ﻧﻤﻮدارﻫﺎی ﻣﺘﺤﺮک و ﺗﺨﺘﻪ ﺳﻴﺎه در اﺧﺘﻴﺎر ﻣﻨﺎﺑﻊ اﻧﺴﺎﻧﻲ ﻗﺮار دارد. اﻳﻦ وﺳﺎﻳﻞ ﻣﻌﻤﻮﻻ ﺑﻪ ﺻﻮرت ﻣﻜﻤـﻞ ﺑﺎ روشﻫﺎی دﻳﮕﺮ آﻣﻮزﺷﻲ ﻣﺜﻞ ﺳﺨﻨﺮاﻧﻲ و روش ﺧﻮدآﻣﻮزی ﺑﻪ ﻛﺎر ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻣﻲﺷﻮد(ذوالفقاری ،1388: 19).
آﻣﻮزش ﺑﺮﻧﺎﻣﻪای: در اﻳﻦ روش از ﻓﻨﻮن ﺳﺎده، ﻳﻌﻨﻲ ﺑﻪﻛﺎرﮔﻴﺮی وﺳـﺎﻳﻞ اﻟﻜﺘﺮوﻧﻴﻜـﻲ و راﻳﺎﻧـﻪای اﺳﺘﻔﺎده ﻣﻲﺷﻮد. ﻫﻤﻪ اﺑﺰار و وﺳﺎﻳﻞ اﻳﻦ روش آﻣﻮزﺷـﻲ ﺑـﺮ اﺳـﺎس ﺧﻮدآﻣـﻮزی ﺳـﺎﺧﺘﻪ ﺷـﺪه اﺳـﺖ و ﻓﺮاﮔﻴﺮان، ﺳﺮﻋﺖ و ﻣﻴﺰان ﻳﺎدﮔﻴﺮی را "ﺷﺨﺼﺎ" ﺗﻌﻴﻴﻦ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ.
در آﻣﻮزش ﺑﺮﻧﺎﻣﻪای از دو روش ﻛﻠﻲ ﻳﻌﻨﻲ، ﺑﺮﻧﺎﻣﻪﻧﻮﻳﺴﻲ ﺧﻄﻲ و ﺑﺮﻧﺎﻣﻪﻧﻮﻳﺴﻲ ﺷـﺎﺧﻪای اﺳـﺘﻔﺎده ﻣﻲﺷﻮد.
در ﺑﺮﻧﺎﻣﻪﻧﻮﻳﺴﻲ ﺧﻄﻲ، ﻫﻤﻪ ﻓﺮاﮔﻴﺮان ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻣﺸﺎﺑﻬﻲ را ﺑﺎ ﺳﺮﻋﺖ ﻳﻜﺴﺎن دﻧﺒﺎل ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ و ﻣﺮاﺣـﻞ ﻳﺎدﮔﻴﺮی ﻧﻴﺰ ﺗﺎ آن اﻧﺪازه ﺳﺎده اﺳﺖ ﻛﻪ ﻳﺎدﮔﻴﺮﻧﺪه ﻛﻤﺘﺮ دﭼﺎر اﺷـﺘﺒﺎه ﻣـﻲﺷـﻮد، ﺑﻨـﺎﺑﺮاﻳﻦ، ﺑـﻪ دﻓﻌـﺎت ﻣﺨﺘﻠﻒ ﭘﺎداش ﻣﺜﺒﺖ درﻳﺎﻓﺖ ﻣﻲﻛﻨﺪ.
در ﺑﺮﻧﺎﻣﻪﻧﻮﻳﺴﻲ ﺷﺎﺧﻪای ﻧﻴﺰ ﻣﻮﺿﻮعﻫﺎی آﻣﻮزﺷﻲ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺗﻔﺎوت ﻓﺮاﮔﻴﺮان در ﻳـﺎدﮔﻴﺮی اراﺋـﻪ ﻣﻲﺷﻮد و ﻳﺎدﮔﻴﺮﻧﺪه ﻣﻲﺗﻮاﻧﺪ ﺑﻪ ﻋﻘﺐ ﺑﺎزﮔﺮدد و ﻧﻜﺎﺗﻲ را ﻛﻪ ﻗﺒﻼ ﺑﻪ ﺧﻮﺑﻲ ﻧﻴﺎﻣﻮﺧﺘﻪ، دوﺑﺎره ﻳﺎد ﺑﮕﻴﺮد ﻳﺎ در ﺻﻮرﺗﻲ ﻛﻪ ﻣﻄﺎﻟﺐ ﺑﺮاﻳﺶ ﺳﺎده اﺳـﺖ، ﺑـﺎ ﺳـﺮﻋﺖ ﺑﻴﺸـﺘﺮی ﺑـﻪ ﻳـﺎدﮔﻴﺮی ﻣﻄﺎﻟـﺐ ﺑﭙـﺮدازد. وﻗﺘـﻲ یادﮔﻴﺮﻧﺪه ﺑﻪ ﭼﻨﺪ ﺳﺆال ﭘﺎﺳﺦ ﻧﺎدرﺳﺖ ﺑﺪﻫﺪ، ﺳﺆالﻫﺎی دﻳﮕﺮی در ﻣﻘﺎﺑﻞ او ﻗﺮار ﻣﻲﮔﻴﺮد ﻛﻪ در راﺑﻄـﻪ ﺑﺎ ﻣﻮﺿﻮع ﻗﺒﻠﻲ اﺳﺖ. اﮔﺮ ﻳﺎدﮔﻴﺮﻧﺪه ﻣﻄﺎﻟﺐ اراﻳﻪﺷﺪه را ﺧﻮب ﻳﺎد ﺑﮕﻴﺮد، ﻣﻄﺎﻟﺐ دﻳﮕﺮی ﺑـﻪ او ﻳـﺎد داده ﻣﻲﺷﻮد. روش دوم ﺑﻪ دﻟﻴﻞ ﺗﺪارک اﻣﻜﺎن ﺗﻨﻈﻴﻢ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ آﻣﻮزش ﺑـﺎ ﺳـﻄﺢ ﺗﻮاﻧـﺎﻳﻲ و ﺳـﺮﻋﺖ ﻳـﺎدﮔﻴﺮی ﻓﺮاﮔﻴﺮ، در ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ روشﻫﺎی ﮔﺮوه دوم ﻧﻴﺰ ﻃﺒﻘﻪﺑﻨﺪی ﻣﻲﺷﻮد، اﻣﺎ از ﻃﺮﻓﻲ ﺑﻪ آن ﻋﻠﺖ ﻛﻪ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻗﺒﻼ ﺗﻮﺳﻂ ﻣﺮﺑﻲ ﻳﺎ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪرﻳﺰان درﺳﻲ ﺑﻪ ﻃﻮر دﻗﻴﻖ ﻃﺮاﺣﻲ ﺷﺪه اﺳﺖ و ﺣﺘﻲ در روش ﺷﺎﺧﻪای ﻧﻴﺰ داﻣﻨـﻪ و ﻧﻮع ﭘﺎﺳﺦﻫﺎی ﻓﺮاﮔﻴﺮ در آن ﭘﻴﺶﺑﻴﻨﻲ ﻣﻲﺷﻮد، ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺑﺎ روشﻫﺎی ﮔﺮوه اول ﻫﻤﺨـﻮاﻧﻲ دارد. در ﻳـﻚ ﻃﺒﻘﻪﺑﻨﺪی ﻣﻌﺘﺪلﺗﺮ ﻣﻲﺗﻮان آﻣﻮزش ﺑﺮﻧﺎﻣﻪای را ﺣﺪ ﻓﺎﺻﻞ ﮔﺮوه اول و دوم آﻣﻮزش ﻣﻨﺎﺑﻊ اﻧﺴﺎﻧﻲ، ﻗـﺮارداد(ذوالفقاری ،1388: 20).
آﻣﻮزشﻫﺎی ﻣﺠﺎزی ﻛﻪ ﻣﺘﻜﻲ ﺑﺮ ﺳﻴﺴﺘﻢﻫﺎی ﻫﻮﺷﻤﻨﺪ ﻧﻴﺴﺖ و ﻳﻚ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ راﻳﺎﻧﻪای ﺑـﻪ ﺻـﻮرت ﻧـﺎ
ﺑﺮﺧﻂ[1] را اراﻳﻪ ﻣﻲدﻫﺪ، ﻧﻴﺰ ﻣﻲﺗﻮاﻧﺪ در ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ اﻳﻦ ﮔﺮوه از آﻣﻮزشﻫﺎ ﻃﺒﻘﻪﺑﻨﺪی ﺷﻮد.
ﮔﺮوه دوم: روشﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﻓﺮاﮔﻴﺮ در آن ﻓﻌﺎل اﺳﺖ
در اﻳﻦ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ از روشﻫﺎی آﻣﻮزﺷﻲ، ﻓﺮد در ﻓﻀﺎﻳﻲ ﻣﺸﺎﺑﻪ دﻧﻴﺎی واﻗﻌﻲ ﻛـﻪ ﺑـﻪ ﻃـﻮر ﻣﺼـﻨﻮﻋﻲ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪه اﺳﺖ ﻗﺮار ﻣﻲﮔﻴﺮد ﺗﺎ ﺑﺎ ﺷﻨﺎﺧﺖ آن، ﺑﺮای روﺑﻪرو ﺷﺪن ﺑـﺎ دﻧﻴـﺎی واﻗﻌـﻲ آﻣـﺎده ﺷـﻮد. در اﻳﻦﺟﺎ ﻧﻴﺰ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﮔﺮوه اول واﺣﺪ آﻣﻮزش ﻣﺴﺌﻮل ﺑﺮﻧﺎﻣﻪرﻳﺰی، اﺟﺮا و ارزﺷﻴﺎﺑﻲ از دوره اﺳﺖ. ﺑﺎ اﻳﻦ ﺗﻔﺎوت ﻛﻪ در اﻳﻦ روشﻫﺎ ﻓﺮاﮔﻴﺮ ﻳﺎ ﻛﺎرﻣﻨﺪ، ﺑﻪ ﻃـﻮر ﻣﺴـﺘﻘﻴﻢ درﮔﻴـﺮ ﻣﻮﻗﻌﻴـﺖ ﺷـﺒﻴﻪﺳـﺎزی ﺷـﺪه ﻣـﻲﺷـﻮد. روشﻫﺎی زﻳﺮ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ اﻳﻦ روش ﻋﺒﺎرﺗﻨﺪ از:
ﺑﺮرﺳﻲ ﻣﻮارد ﺧﺎص: در اﻳﻦ روش ﻳﻚ واﻗﻌﻪ ﻳﺎ وﺿﻌﻴﺖ ﺧﺎص ﺑﻪ ﻫﺮ ﻛﺎرﻣﻨﺪ ﺷﺮح داده ﻣﻲﺷـﻮد و از وی ﺧﻮاﺳﺘﻪ ﻣﻲﺷﻮد ﻛﻪ ﺑﺎ ﺗﺠﺰﻳﻪ و ﺗﺤﻠﻴﻞ آن ﻣﺸﻜﻞ را ﺑﻴﺎﺑﺪ و ﺑﺮای رﻓﻊ آن راﻫﻲ ﭘﻴﺸﻨﻬﺎد دﻫﺪ.
ﻳﻔﺎی ﻧﻘﺶ: ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از اﻳﻦ روش ﺑﻪ ﻣﻨﺎﺑﻊ اﻧﺴﺎﻧﻲ آﻣﻮﺧﺘﻪ ﻣﻲﺷﻮد ﻛﻪ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺑﺎ ﻳﻜـﺪﻳﮕﺮ راﺑﻄـﻪ ﺑﺮ ﻗﺮار ﻧﻤﺎﻳﻨﺪ و ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻣﺴﺎﺋﻠﻲ را ﻛﻪ ﻣﻌﻤﻮﻻ در ارﺗﺒﺎﻃﺎت اﻧﺴﺎﻧﻲ ﺑﻪ وﺟﻮد ﻣﻲآﻳﺪ ﺣﻞ ﻧﻤﺎﻳﻨﺪ. اﻳﻦ روش در اﻳﺠﺎد ﺑﻴﻨﺶ و ﻧﮕﺮﺷﻲ ﺗﺎزه در اﻓﺮاد ﺑﺴﻴﺎر ﻣﻮﺛﺮ اﺳﺖ.
ﺗﻤﺮﻳﻦ ﺷﻐﻞ: در اﻳﻦ روش آﻣﻮزﺷﻲ، ﻓﺮد ﺑﺎﻳﺪ اوﻟﻮﻳﺖ ﻣﺴـﺎﺋﻞ را ﺑـﻪ درﺳـﺘﻲ ﺗﻌﻴـﻴﻦ ﻛﻨـﺪ و ﺑـﻪ ﺳــﺮﻋﺖ درﺑــﺎره آن ﺗﺼــﻤﻴﻢ ﺑﮕﻴــﺮد. از اﻳــﻦ رو، اﻳــﻦ روش ﻳﻜــﻲ از ﻣــﻮﺛﺮﺗﺮﻳﻦ روشﻫــﺎ ﺑــﺮای آﻣــﻮزش ﺗﺼﻤﻴﻢﮔﻴﺮی در ﺷﺮاﻳﻂ ﺑﺤﺮاﻧﻲ ﺑﻪ ﺷﻤﺎر ﻣﻲآﻳﺪ (ذوالفقاری ،1388: 21).
روشﻫﺎی ﺧﻮدآﻣﻮزی: در اﻳﻦ روش ﻫﺮ ﻛﺎرﻣﻨﺪ ﻣﺴﺌﻮل ﻳﺎدﮔﻴﺮی داﻧـﺶ و ﻣﻬـﺎرتﻫـﺎی ﻻزم ﺑـﺎ ﺳﺮﻋﺖ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺧﻮد اﺳﺖ، واﺑﺴﺘﮕﻲ و ﺗﻜﻴﻪ ﺑﺴﻴﺎر ﻛﻤﻲ ﺑﻪ ﻣﺮﺑـﻲ ﻳـﺎ آﻣـﻮزش دﻫﻨـﺪه دارد و در زﻣـﺎن و ﻫﺰﻳﻨﻪﻫﺎ ﺑﺴﻴﺎر ﺻﺮﻓﻪﺟﻮﻳﻲ ﻣﻲﺷﻮد .اﻳﻦ روش ﺑﺎﻋﺚ ﻣﻲﺷﻮد ﻛﻪ ﻣﻨﺎﺑﻊ اﻧﺴـﺎﻧﻲ در ﺣـﻞ ﻣﺸـﻜﻼت ﺳﺎزﻣﺎﻧﻲ ﺑﻪ دﻟﻴﻞ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﻣﺴﺘﻘﻞ، از ﺧﻼﻗﻴﺖ ﺑﺎﻻﻳﻲ ﺑﺮﺧﻮردار ﺑﺎﺷﻨﺪ. در اﻳﻨﺠﺎ ﺑﺮ ﺣﺴﺐ ﻧـﻮع وﻇﻴﻔـﻪ ﻳـﺎ ﻣﺎﻣﻮرﻳﺖﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﺑﺮای ﻣﻨﺎﺑﻊ اﻧﺴﺎﻧﻲ در ﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪه اﺳﺖ، از ﻣﻨﺎﺑﻊ اﻧﺴﺎﻧﻲ ﺧﻮاﺳﺘﻪ ﻣﻲﺷﻮد ﺗﺎ ﺳﻄﺢ آﻣﺎدﮔﻲ و ﺗﻮاﻧﺎﻳﻲ ﺧﻮد را ﺑﺎ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪرﻳﺰی و اﺟﺮای ﻳﻚ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ رﺷﺪ ﺧﻮدﮔﺮدان و ﻣﺴﺘﻘﻞ اﻓﺰاﻳﺶ دﻫﻨﺪ.
روشﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻔﻲ ﺑﺮای ﺧﻮدآﻣﻮزی وﺟﻮد دارد ﻛﻪ ﻣﻬﻢﺗﺮﻳﻦ آنﻫﺎ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﻣﺴﺘﻘﻞ و دﺳـﺘﻮراﻟﻌﻤﻞ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪرﻳﺰی ﺷﺪه اﺳﺖ. در اﻳﻦ روش ﻛﻪ ﻣﻲﺗﻮاﻧﺪ ﺑﺮای ﺳﺎزﻣﺎنﻫﺎی ﺣﺮﻓﻪای ﻣﺎﻧﻨـﺪ داﻧﺸـﮕﺎهﻫـﺎ از ارزش ﺑﺎﻻﻳﻲ ﺑﺮﺧﻮردار ﺑﺎﺷﺪ، ﻫﺮ ﻛﺎرﻣﻨﺪ، ﺑﻪ دﻧﺒﺎل ﻣﻨﺎﺑﻊ اﻃﻼﻋﺎﺗﻲ رﻓﺘﻪ و ﻣﺤﺘـﻮای آﻣﻮزﺷـﻲ را ﺑـﺪون ﻧﻈـﺎرت ﻣﺴﺘﻘﻴﻢ ﺑﻪ ﺧﻮﺑﻲ ﻓﺮا ﻣﻲﮔﻴﺮد(ذوالفقاری ،1388: 22).
آﻣﻮزش ﻣﺠﺎزی: اﻳﻦ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ آﻣﻮزش، در ﻣﺮﺣﻠﻪ ﻧﺨﺴﺖ ﻣﺴـﺘﻠﺰم ﻣﺪاﺧﻠـﻪ و ﺗﺼـﻤﻴﻢﮔﻴـﺮی واﺣـﺪ آﻣﻮزش داﻧﺸﮕﺎه اﺳﺖ، اﻣﺎ در واﻗﻊ ﭘﺲ از ﺗﺎﻣﻴﻦ ﺑﺮﻧﺎﻣـﻪ و ﺗﻌﻴـﻴﻦ ﻧﻈـﺎم ﭘﺸـﺘﻴﺒﺎن، اﺟـﺮای آن ﺑـﻪ ﻃـﻮر ﻣﺴﺘﻘﻞ ﺑﻪ ﺧﻮد ﻓﺮد واﮔﺬار ﻣﻲﺷﻮد. در ﻓﻀﺎی ﻣﺠﺎزی ﻧﻴﺰ اﻳﻦ اﻣﻜﺎن ﺑﺮای ﻓـﺮد ﻓـﺮاﻫﻢ ﻣـﻲﺷـﻮد ﺗـﺎ در ﻓﻀﺎﻳﻲ ﻣﺸﺎﺑﻪ دﻧﻴﺎی واﻗﻌﻲ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻃﻮر ﻣﺼﻨﻮﻋﻲ ﺳـﺎﺧﺘﻪ ﺷـﺪه اﺳـﺖ ﻗـﺮار ﺑﮕﻴـﺮد. ﺑـﺮ ﺧـﻼف آﻣـﻮزش ﺑﺮﻧﺎﻣﻪای، آﻣﻮزش ﻣﺠﺎزی ً ﺻﺮﻓﺎ ﺑﻪ ﮔﺬراﻧﺪن ﻳﻚ دوره ﺧﺎص از ﻃﺮﻳﻖ راﻳﺎﻧﻪ اﻃﻼق ﻧﻤﻲﺷﻮد.
[1] . off lin
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | pptx |
حجم فایل | 35 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 26 |
پاورپوینت بررسی سبک اسناد (مکان کنترل) در عزت نفس دانشجویان در 26 اسلاید زیبا و قابل ویرایش با فرمت pptx
چکیده
این پژوهش از نوع پژوهش های همبستگی و پس رویدادی (علّی) است که به منظور بررسی رابطه سبک اسنادی و عزت نفس در دانشجویان صورت گرفته است. بدین منظور نمونه ای به حجم 50 نفر به صورت تصادفی طبقه ای از بین دانشجویان دانشگاه پیام نور واحد نیشابور انتخاب شدند. سبک اسنادی آزمودنی ها به وسیله پرسش نامه سبک اسنادی راتر و عزت نفس آن ها به وسیله پرسش نامه عزت نفس کوپر اسمیت مورد بررسی قرار گرفت. نتایج پرسش نامه ها با استفاده از شیوه های آمار توصیفی و استنباطی (آزمونF ، t استودنت و r) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
نتایج پژوهش بیان گر این بود که بین سبک اسنادی دانشجویان و عزت نفس آن ها رابطه معنی داری وجود ندارد. هم چنین، بین سبک اسنادی و ویژگی های دموگرافیک آزمودنی ها (مانند سن، جنس، رشته تحصیلی، پایه تحصیلی و ترتیب تولد) تفاوت معناداری مشاهده نشد. نتایچ پژوهش هم چنین بیان گر این بود که بین عزت نفس دختران و پسران تفاوت معناداری وجود ندارد. به طور کلی، می توان نتیجه گیری نمود که عزت نفس آزمودنی ها پایه ها و دلایل دیگری دارد که مکان کنترل (درونی و بیرونی) تأثیر چندانی بر آن ندارد.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | pptx |
حجم فایل | 17 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 19 |
پاورپوینت بازی های بومی و محلی کودکانه
مهارت های حرکتی:جا به جایی
مفاهیم حرکتی:تلاش(سرعت و هماهنگی رابطه با هم -بازی اگاهی فضایی)
شکل قرار گیری: به صورت افقی و به صف یک نفر جلوی ان ها
وسایل مورد نیاز : ندارد
تعداد بازی کن :6 تا 10 نفر
مفهوم علمی و شناختی: سرعت- چابکی –سرعت انتقال
دسته بندی | دام و طیور |
فرمت فایل | pptx |
حجم فایل | 1275 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 35 |
● بلان بلوبژ:
● نژادهای سنتزی یا آمیخته :
● برانگوس:
● بیف مستر :
● برآرفورد :
نژادها و خصوصیات نژادى گاوهاى گوشتى
آنگوس (Angus)
دسته بندی | دام و طیور |
فرمت فایل | pptx |
حجم فایل | 318 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 29 |
پاورپوینت گاوهای بومی ایران و نژادهای شیری جهان
معرفی نژادهای گاوهای بومی ایران
1: سرابی 2 : گلپایگانی و ...
بهنظر مىرسد که این نژاد از اختلاط و آمیزش گاوهاى بومى ایران با گاوهائى که از کشور شوروى سابق وارد منطقه سراب شده بودند بهوجود آمده و بعداً به نام سرابى معروف گشته است رنگ آن زرد طلائى و قهوهاى سوخته است کوچک و خوش اندام است. اخیراً از گاوهاى سرابى بهصورت گلههاى نیمه صنعتى پرورش داده مىشوند.
معرفی نژادهای گاوهای شیری
1: آیرشایر 2: براون سویس و ...
ایرشایر آخرین نژاد اصلاح شده است. آب وهوا در منطقه ایر در زمان زیادی از سال سرد و نمناک است. گاوهای ایرشایر در طی روند اصلاح نژاد خود به دلیل عدم حاصلخیزی زمینهای منطقه ، مقدار نسبتا اندکی علوفه در دسترس داشته اند این وضعیت بقای حیوانات قوی بنیه و دارای قدرت چرای خوب را به وجود آورده است . گاوهای ایرشایر بزرگتراز گاوهای گرنزی و جرسی است و رنگ آنها از قرمز تا قهواه ای مایل به قرمز و سفید متغیر دارند .
دسته بندی | علوم پزشکی |
فرمت فایل | pptx |
حجم فایل | 211 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 19 |
مشکلات ناف درگوساله های تازه متولد شده
حالات طبیعی برای گوساله های تازه متولد شده و گوساله های خیلی جوان چیست؟
حالات غیر طبیعی برای گوساله ها ی تازه متولد شده و گوساله های خیلی جوان چیست؟
پیشگیری از عفونتها: