دسته بندی | شیمی |
فرمت فایل | pptx |
حجم فایل | 148 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 24 |
پاورپوینت مهارتهای آزمایشگاه شیمی
پاورپوینت مهارتهای آزمایشگاه شیمی دارای 24 اسلاید (ویژه رشته های مهندسی شیمی) با ظاهری زیبا ، متفاوت ، مفید، مختصر و قابل ویرایش می باشد قسمتی از متن را ببینید و در صورت تمایل خرید کنید.
هدف کار در آزمایشگاه
پژوهش در درستی مطالب نظری
افزایش توانایی اندیشیدن و استدلال
ایجاد علاقه به دانش تجربی
ایجاد مهارت در کار و حل دشواری های روزمره زندگی
آسانی انتقال مفاهیم
فرا گیری انجام کار گروهی
ایجاد حس اعتماد بنفس
سلامتی در مرحله ی نخست
ایمنی در آزمایشگاه
مکان آزمایشگاه
تهویه مناسب
جعبه کمک های اولیه
کپسول آتش نشان
دوش اضطراری
ماسک های گاز
محلول اسید وقلیای رقیق
وجود یک شماره تلفن اضطراری بر روی دستگاه تلفن برای موارد اضطراری
هشدار ها
محل شیرهای آب مخصوص شستشوی چشم را به خاطر بسپارید
هنگام استفاده از شعله خیلی مواظب باشید
محل کپسول های آتش نشان، دوش( ها) پتو های اطفای حریق را به خاطر بسپارید
از تماس حلال های آلی با چشم و پوست پرهیز کنید
بخار حلال ها را تنفس نکنید
حلال های آتش گیر، مانند استن، نفت، کربن تترا کلرید..ومحلول حاوی فلزات سمی و سنگین مانند کرم، جیوه، کبالت و... را در درون آبر اه ها یا دستشویی آزمایشگاه خالی نکنید. برای این کار آز ظروف مخصوص استفاده کنید.
ppt: نوع فایل
سایز: 267 KB
تعداد اسلاید:24
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 173 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 79 |
مدیریت در مفهوم کلی و عام آن، به گونه ها و با دیدگاه های متعدد تعریف شده است. به طوری که باید گفت به تعداد نویسندگان این رشته، از مدیریت تعریف به عمل آمده است. با این همه اندیشمندان مدیریت در یک نکته اتفاق نظر دارند و آن، اداره کردن سازمان با استفاده صحیح و منطقی از منابع انسانی و مادی برای رسیدن به هدف سازمان می باشد ( قرائی مقدم، 1382).
از مدیریت تعاریف متعددی ارائه شده است و عمدتاً آن را شامل « برنامه ریزی، سازماندهی، کارگزینی، هدایت و رهبری، کنترل و نظارت » دانسته اند، اما با توجه به تحولات چند ساله اخیر و نظر به اینکه توجه به اخلاقیات و منابع انسانی در مدیریت امروز جایگاه خاصی پیدا کرده است، تعریف زیر برای مدیریت در شرایط حاضر، مناسبتر به نظر می رسد. از نگاه برخی صاحبنظران، مدیریت ترکیبی از علم و هنر برای پدید آوردن محیطی مناسب می باشد که در آن همفکری و همکاری با دیگران به منظور شکل دادن به فرایندی کارساز امکانپذیر می گردد و همچنین طی آن، استفاده بهینه از منابع، برای عرضه خدمات یا کالاهایی قابل رقابت، جهت جلب رضایت متقاضیان آنها، با پرهیز از بروز هرگونه عواقب نامطلوب تحقق می یابد ( رحمان سرشت، 1384 ).
« کیمبل وایلز[1]» در تعریف مدیریت و رهبری آموزشی می گوید: « رهبری آموزشی عبارتست از یاری و مدد به بهبود کار آموزشی و هر عملی که بتواند معلم را یک قدم پیش تر ببرد». همچنین به نظر او نقش مدیر و رهبر آموزشی عبارت است از « حمایت، تقویت، یاری و مساعدت و سرانجام همکاری کردن، نه دستور دادن و هدایت کردن » ( قرائی مقدم، 1382 ).
مدیریت، فرایند به کارگیری مؤثر و کارآمد منابع مادی و انسانی در برنامه ریزی، سازماندهی، بسیج منابع و امکانات، هدایت و کنترل است که برای دستیابی به اهداف سازمانی و بر اساس نظام ارزشی مورد قبول صورت می گیرد. تاکنون تعاریف متعددی برای مدیریت ارائه شده است. برخی از مهمترین تعاریفی که ارائه شده، به قرار زیر است:
- هنر انجام امور به وسیله دیگران
- فرایندی که طی آن تصمیم گیری در سازمان ها صورت می پذیرد
- انجام وظایف برنامه ریزی، سازماندهی، رهبری، هماهنگی و کنترل
- علم و هنر هماهنگی کوششها و مساعی اعضای سازمان و استفاده از منابع برای نیل به اهداف سازمانی
بازی کردن نقش رهبر، منبع اطلاعاتی، تصمیم گیرنده و رابط برای اعضای سازمان ( کونتر[2] و همکاران، ترجمه چمران، 1380).
تعریف ذیل، مفاهیم کلیدی مدیریت را در بردارد:
- مدیریت یک فرایند است.
- مفهوم نهفته مدیریت، هدایت تشکیلات انسانی است.
- مدیریت مؤثر، تصمیم های مناسبی می گیرد و به نتایج مطلوبی دست می یابد.
- مدیریت کارا به تخصیص و مصرف مدبرانه می گویند.
- مدیریت بر فعالیت های هدفدار تمرکز دارد ( جاسبی، 1370).
« ماری پارکر فالت[3]» در تعریف مدیریت می گوید: « مدیریت هنر انجام دادن کارها به وسیله دیگران است». در این معنی هرکس بتواند کارها را با استفاده از نیروی دیگران به انجام برساند مدیر است. به عبارت دیگر، مدیر هماهنگ کننده و کنترل کننده فعالیت های دسته جمعی برای رسیدن به هدف مطلوب سازمان با حداکثر کارایی است. در همین رابطه « هنری فایول[4]» در تعریف مدیریت می گوید: « مدیریت عبارت است از علم و هنر متشکل و هماهنگ کردن، رهبری و کنترل فعالیت های دسته جمعی به منظور رسیدن به هدف مطلوب با حداکثر کارایی». برخی هم مدیریت را دانش اداره کردن و بهره گیری منطقی و عقلائی از منابعی که در راه رسیدن به هدف یا هدف های معلوم در اختیار گذاشته شده است، تعریف می کنند. استونر[5] می گوید: « مدیریت، فرایند، برنامه ریزی، سازماندهی، هدایت و کنترل کوشش های سازمان و استفاده از تمام منابع سازمان برای دستیابی به اهداف معین سازمانی است». آنچه از این تعریف بر می آید آن است که وظیفه اصلی مدیریت، استفاده از همه منابع و امکانات برای رسیدن به هدف های سازمانی می باشد. بنابراین می توان گفت: مدیر خوب کسی است که با استفاده صحیح، منطقی و عقلائی از منابع مادی و انسانی، سازمان را برای رسیدن به هدف خود که برآورنده یکی از نیازهای جامعه است، رهبری و هدایت می کند (قرائی مقدم، 1382 ).
نهاد آموزش و پرورش، یکی از بزرگترین تولیدکنندگان اطلاعات و بی تردید عمده ترین مصرف کننده و ذخیره کننده اطلاعات و دانایی محسوب می شود. این مهم در کشور ما به علت توسعه کمی آموزش و پرورش و توجه به مؤلفه های دینی و ملی و فرهنگی از گستردگی و ارزش بالایی برخوردار است. تولید دانش و کاربرد آن در فرایند تعلیم و تربیت، موجب افزایش دانایی و توانایی یادگیرندگان و معلمان شده و آموزش و پرورش را در مهم ترین مأموریت خود؛ یعنی، تربیت نیروی انسانی توانمند و کارآمد بیش از گذشته توفیق خواهد داد ( جوادی بورا و نازکتبار، 1389).
تاکنون، تعاریف متعددی برای مدیریت کلاس، ارائه شده است. نظریه هایی که در خصوص سبکهای مدیریت وجود دارد بسیار است مانند نظریه همکاری چستر بارنارد[6] (1983)، نظریه همسازی وایت بک[7] وکریس آرگریس[8](1954)، نظریه سلسله مراتب مازلو[9](1954و1970)، نظریه های X وYداگلاس مک گرگور[10] (1960) و نظریه رنسیس لیکرت[11] (1961،1967) که همگی در خصوص فرد وسازمان می باشند (عرب شهراب؛ ساکی، 1389).
اما پژوهش حاضر سبکهای مدیریت را بر اساس نظریه وولفگانگ و گلیکمن ( 1996 )، مورد توجه قرار داده است. بر این اساس، سبکهای مدیریت کلاس عبارتند از : سبک مداخله گر ، سبک غیر مداخله گر و سبک تعاملی .
واژۀ «مدیریت کلاس» در اغلب تعاریف سنتی ، هم معنا با واژۀ انظباط به کار رفته است . به عنوان مثال دویل[12] (1986) مدیریت کلاس را "درمان بدرفتاری هاو اختلالاتی که در محیط آموزشی رخ می دهد" تعریف می کند. به عقیدۀ وی، هدف مدیریت کلاس ایجاد و حفظ نظم اجتماعی به منظور آرامش و یادگیری بهتر است ( زاکرمن[13]، 2000).
اگرچه اصطلاح انضباط را معلمان، مدیران و دانش آموزان فراوان مورد استفاده قرار می دهند، اما همیشه آن را بهترین کلمه ممکن برای آن منظور خاص نمی دانند. در واقع سال ها شده است که عبارت پسندیده تر مدیریت کلاس ( اداره کلاس) به دلیل محترمانه تر بودن ترجیح داده می شود. یکی از دلایل این ترجیح به حرکت های فلسفی اخیر در تعلیم و تربیت بر می گردد که می توان گفت آسان گیرتر، انسان گراتر و کودک محورتر شده است.
در متون علمی معاصر، مدیریت کلاس، وسیع تر از انظباط تعریف شده است؛ چنانکه لویز[14] ( 1997)، مفهوم انظباط را زیر مجموعۀ مدیریت به شمار می آورد و مدیریت کلاس را مثابه ترکیبی از آموزش، سازماندهی مواد و فعالیتهای درسی و تلاش برای کاهش بدرفتاری دانش آموزان توصیف می کند (جرمین[15]،2002).
ولفانگ و گلیکمن (1986) تعریفی جامع و دقیق از مدیریت کلاس ارائه داده اند؛ به گفتۀ آنها « مدیریت کلاس ، یعنی کلیۀ تلاشهای معلم برای سرپرستی فعالیتهای کلاس که شامل تعاملات اجتماعی، رفتار دانش آموزان و یادگیری است » . در این تعریف ، چند جنبۀ اساسی برای مدیریت کلاس فرض شده است که یکی از آنها انضباط است؛ در حالی که محدود به آن نیست ( مارتین[16] و بالدوین[17]، 1996).
اگرچه دو اصطلاح ایجاد انضباط و مدیریت کلاس اغلب مترادف دانسته می شوند، میان آنها تفاوت مهمی وجود دارد. به بیان ساده مدیریت کلاس به تنظیم فعالیت های کلاسی به منظور تسهیل تدریس و یادگیری اشاره دارد اما ایجاد انضباط به آن اعمالی اشاره می کند که معلمان به دلیل رفتارهای مختل کننده در فعالیت های کلاسی از جانب دانش آموزان انجام می دهند. اداره کلاس درس آن چیزی است که معلم انجام می دهد تا اطمینان یابد دانش آموزان روی تکلیف در دست اجرا، هرچه که باشد کار می کنند. به عبارت دقیق تر اداره کلاس درس یعنی: استفاده از فنون ایجاد و حفظ یک محیط سالم و خالی از مشکلات رفتاری. معلم از طریق اداره صحیح کلاس می تواند رفتارهای مخرب و مزاحم دانش آموزان را اصلاح کند و میزان مشارکت در یادگیری و سطح انگیزش یادگیری آنها را بالا ببرد. به منظور اداره موثر کلاس درس، معلم باید با انواع راهبردهای مختلف آموزشی آشنا بوده تا در صورت نیاز بتواند این راهبردها را به نحوی موثر در موقعیت خاص خودش به کار ببرد تا بدین وسیله محیطی آرام و بدون فشار روانی برای شاگردانش فراهم آورد ( زمانی، 1389).
کلاس درس خط مقدم فعالیت های آموزشی، تربیتی و جایگاهی برای آماده نمودن افراد برای زندگی در جهان در حال تغییر است. کلاس درس محلی است که خدماتی مستقیم به دانش آموزان ارائه می شود تا آنان از جهت فردی و اجتماعی رشد یافته و زمینه توسعه سالم و همه جانبه جامعه فراهم گردد. چنانچه معلم فاقد توانایی مدیریت کلاس درس به طور مؤثر باشد، بعید نیست سایر مهارت هایش نیز بی اثر شود. بنابراین توجه به مدیریت کلاس، نحوه اداره کلاس ها و به کارگیری بهترین و مطلوب ترین سبک مدیریتی کلاس، امری حیاتی و ضروری است.
کلاس درس به عنوان کوچکترین خرده سیستم نظام آموزشی به تبع تحولات و تغییرات اجتماعی و آموزشی در حال تغییر است. از میان عناصر کلاس درس، نقش معلم و سبک مدیریتی او در تحقق اهداف آموزشی و تربیت افرادی متناسب با جهان امروز بسیار مهم و اساسی است. معلمان در کلاس های درس باید سبک های مدیریتی را متناسب با ویژگی های شخصیتی دانش آموزان و روش های تدریس، به گونه ای انتخاب کنند که دانش آموزان فرصت کسب انواع مهارت ها را از طریق عمل در کلاس درس بیاموزند. روش های تدریس فعال، توجه به علایق و نیاز های دانش آموزان، به کارگیری روش های حل مسئله مشارکتی، ایجاد رابطه سازنده و اثربخش با دانش آموزان می تواند محیط کلاس درس و فرایند آموزش را شوق انگیز و زمینه تحقق اهداف تربیتی و آموزشی را فراهم نماید. مدیریت کلاس درس تهیه تدارکات و اتخاذ شیوه های لازم برای ایجاد و حفظ محیطی اثر بخش برای آموزش و یادگیری است که بستگی به چگونگی ارزشیابی، دلایل انگیزش رفتار دانش آموزان، ایجاد جو یادگیری مطلوب و سبک های مدیریتی معلم دارد (خلخالی، سلیمانپور،فردی، 1389). همچنین، مدیریت احساسات در کلاس درس، یک عامل مهم برای آموزش مؤثر و موفقیت آمیز است ( کوپر[18]، 2001 ). نگاه اول از سوی معلم باید تشخیص توانایی های دانش آموزان باشد و عمل درست از سوی او، کشف استعداد بین آنهاست ( سلو[19] و دیومی[20]، 2013 ).
فرآیند تعلیم و تربیت دارای پیچیدگیها، ظرافتها، مراحل و سطوحی است که بدون مدیریت درست، علمی، کارآمد و اثربخش کلاس درس و یادگیری و یاددهی، ما را به اهداف نمیرساند و تعلیم و تربیت ناقص به اجرا درمیآید. در بررسی نقشهای تک تک اجزای انسانی نظام آموزشی، نقش معلم به عنوان کارگردان و تأثیرگذار مستقیم بر فراگیران، نقش حیاتی و محوری است، لذا معلمان و مربیان در صورتی میتوانند نقش خود را به درستی ایفا نمایند که بتوانند به گونه مناسب بر کلاس درس مدیریت اثربخش داشته باشند. نقش انضباط، کنترل صحیح کلاس و اداره نمودن آن بر موفقیت معلم به عنوان یاد دهنده و موفقیت فراگیران به عنوان یاد گیرنده امری اجتنابناپذیر است، چنانکه اگر کلاس به درستی مدیریت نشود زمان یادگیری کاهش یافته و بیانضباطی کلاس بر کیفیت فعالیت یاددهی و یادگیری نیز اثرات منفی دارد (عبداللهی، 1387).
از نظر کارولین اورتون[21] (1987)، به کارگیری مدیریتی مناسب و سالم، تدوین قواعد و مقررات واضح و روشن و اثربخش، تفهیم مقررات به دانش آموزان با بیانی ساده و نظارت مداوم معلم بر رعایت قوانین و مقررات در اداره کلاس های درس بسیار اثربخش است. بنابراین معلمان باید برای اداره کلاس درس شیوه های مفید و کارایی را متناسب با شاگردان انتخاب و به کار گیرند. بازدهی نظام آموزشی وابسته به چگونگی مدیریت در کلاس درس سالم است (خلخالی و همکاران، 1389).
معلمان در کلاس با گروهی از دانش آموزان مواجه اند که تفاوت های فردی، پیشینه تحصیلی متفاوت، هوش و توانایی گوناگون و و دامنه ای از انگیزه برای آموختن دارند. شاید مهم ترین وظیفه معلم در کلاس، مدیریت یادگیری برای این طیف گسترده از دانش آموزان باشد. تحقق اهداف یادگیری در هر موضوعی، مستلزم تلاش معلم برای هم تراز کردن دانش و اطلاعات، توانایی و رغبت های یادگیرندگان با موضوع های جدید و خلق یادگیری معنادار است (یادگارزاده،1389).
یکی از اساسی ترین مؤلفه های تعلیم و تربیت، معلم است. مدیریت یکی از جنبههای بسیار مهم در اثربخشی کلاس درس،دانشآموزان و معلمان است (مینگ[22]،2007). پژوهشگران به طور کلی مدیریت کلاس درس را به عنوان طیف گستردهای از تلاشهای معلم برای نظارت بر تعامل اجتماعی و رفتار دانشآموزان توصیف میکنند (ریتر[23] و هانکوک[24]،2007). مدیریت کلاس درس به عنوان یک استراتژی کنترل برای فعالیت های آموزشی و برنامه های آموزشی مؤثر در جهت حصول اطمینان از کیفیت آموزش های مربوطه در تمام سطوح مشاهده شده است (آزوبوئیک[25]، 2012). مدیریت به ساختارها و قوانین رفتار دانشآموزان و تلاش برای اطمینان از این که دانشآموزان با این قوانین موافقت میکنند اشاره دارد (مارتین و شوهو[26]،1999)؛ و دو هدف اساسی آن؛ اطمینان از ایمنی مربیان و فراگیران و ایجاد محیطی که منجر به تدریس و یادگیری گردد، میباشد (فریرا[27] و همکاران، 2009).
( لردانوگلو[28]، 2007 )، معتقد است که یک معلم در کلاس درس، رهبر است و یافته های وی نشان داد که معیار انتخاب معلم، علاوه بر توانایی های شناختی، برای اطمینان از عملکرد مناسب مربیان، مهارت های هیجانی نیز باشد. مدیریت مؤثر کلاس درس یکی از تمایلات اصلی معلمان است و معلمانی که دارای رویکرد مداخله ای در کلاس درس هستند رابطه مثبت و نزدیکی با دانش آموزان ندارند
( احمدی و همکاران، 2008 ). همچنین تحقیق ( ونینگ[29]، 2004 )، نشان داد، هر چه قدر بعد مدیریت در کلاس بیشتر باشد، تعامل معلم و شاگرد کمتر می شود. مطالعه در مورد شیوه های مؤثر کلاس درس و متغیر های مربوط به آن ( ویژگی های معلم و سبک تدریس) می تواند آگاهی را به حمایت از شیوه های مدیریت کلاس خوب ارائه دهد ( اُپدناکر[30] و دَم[31]، 2004 ).
[1] - Kimblle Wiles
[2] - Kounter
[3] - Mary Parker Follet
[4] - Henry Faiol
3 - Stonner
[6]- Chester Barnard
[7] - White Back
[8] - Chris Argyris
[9]- Mazlow
[10] - Mc Gregor
[11] - Likert
[12] - Doyl
[13] - Zukerman
[14] - Lewis
[15] - Germine
[16] - Martin
[17]- Baldwin
[18] - Cooper
[19] - Celo
[20] - Dumi
[21] - Carolyn Orton
[22] - Ming
[23]- Ritter
[24]- Hancock
[25] - Azubuike
[26] - Shoho
[27] - Ferreira
[28] - Lordanoglou
[29] - Wening
[30] - Opdenakker
[31] - Van Damme
دسته بندی | شیمی |
فرمت فایل | pptx |
حجم فایل | 165 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 13 |
پاورپوینت فاز 13 اسلاید
اسلاید یک
فاز sh2oh(shoh)4ch2oh
فاز به حالت یک ماده گفته میشود.
منظور از فاز در فیزیک زاویه میباشد.
اسلاید دو
به قسمتی همگن (هموژن) و مشخص از یک ماده که در آن خواص فیزیکی و ساختار شیمیایی بصورت پیوسته (نه گسسته) تغییر کند، فاز گفته میشود.
اسلاید سه
هر فاز توسط مرزهای حقیقی از فازهای مجاور خودش جدا میشود که در این مرزها خواص بصورت گسسته تغییر میکنند.
لازم نیست که این بخش قابل تمایز ماده یکپارچه(پیوسته) باشد. مثلاً یک مایع پخش شده در داخل یک مایع دیگر نیز یک سیستم دوفازی به وجود میآورد.
دسته بندی | شیمی |
فرمت فایل | pptx |
حجم فایل | 2514 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 50 |
سیر تحولی و رشد
اصولا توسعه و تغییر پایدار در فنون و روشهای تجزیه وجود دارد. طراحی دستگاه بهتر و فهم کامل مکانیسم فرآیندهای تجزیهای ، موجب بهبود پایدار حساسیت ، دقت و صحت روشهای تجزیهای میشوند. چنین تغییراتی به انجام تجزیههای اقتصادیتر کمک میکند که غالبا به حذف مراحل جداسازی وقت گیر ، منجر میشوند. باید توجه داشت که اگر چه روشهای جدید تیتراسیون مانند کریوسکوپی ، Pressuremetriz ، روشهای اکسیداسیون _ احیایی و استفاده از الکترود حساس فلوئورید ابداع شدهاند، هنوز از روشهای تجزیه وزنی و تجزیه جسمی (راسب کردن ، تیتراسیون و استخراج بوسیله حلال) برای آزمایشهای عادی استفاده میشود.
به هر حال در چند دهه اخیر ، تکنیکهای سریعتر و دقیقترِی بوجود آمدهاند. در میان این روشها میتوان به اسپکتروسکوپی ماده قرمز ، ماورای بنفش و اشعه X اشاره کرد که از آنها برای تشخیص و تعیین مقدار یک عنصر فلزی با استفاده از خطوط طیفی جذبی یا نشری استفاده میگردد. سایر روشها عبارتند از:
شیمی تجزیه
شیمی تجزیه شامل جداسازی ، شناسایی و تعیین مقدار نسبی اجزای سازنده یک نمونه از ماده است.
دید کلی
شیمی تجزیه نقش حیاتی را در توسعه علوم مختلف به عهده دارد، لذا ابداع فنون جدید تجزیه و بسط و تکامل روشهای تجزیه شیمیایی موجود ، آنقدر سریع و گسترده است که اندکی درنگ در تعقیب رویدادهای تازه سبب بوجود آمدن فاصلههای بسیار زیاد علمی خواهد شد..
* کالریمتری (رنگ سنجی) که به توسط آن یک ماده در محلول بوسیله شدت رنگ آن تعیین میشود.
* انواع کروماتوگرافی که به توسط آنها اجزای یک مخلوط گازی بوسیله آن از درون ستونی از مواد متخلل یا از روی لایههای نازک جامدات پودری تعیین میگردند.
* تفکیکی محلولها در ستونهای تبادل یونی
* آنالیز عنصر ردیاب رادیواکتیو.
* ضمنا میکروسکوپی الکترونی و اپتیکی ، اسپکترومتری جرمی ، میکروآنالیز ، طیفسنجی رزونانس مغناطیسی هستهای (NMR) و رزونانس چهار قطبی هسته نیز در همین بخش طبقه بندی میشوند.
خودکارسازی روشهای تجزیهای در برخی موارد با استفاده از رباتهای آزمایشگاهی ، اهمیت روزافزونی پیدا کرده است. چنین شیوهای ، انجام یکسری تجزیهها را با سرعت ، کارایی و دقت بهتر امکانپذیر میسازد. میکروکامپیوترها با قابلیت شگفتانگیز نگهداری دادهها و بستههای نرم افزار گرافیکی بطور قابل ملاحظهای موجبات جمع آوری ، نگهداری ، پردازش ، تقوبت و تفسیر دادههای تجزیهای را فراهم میآورند.
انواع تجزیه
وقتی آزمایش به شناسایی یک یا چند چیز جز از یک نمونه (شناسایی مواد) محدود میگردد، تجزیه کیفی نامیده میشود، در حالی که اگر آزمایش به تعیین مقدار یک گونه خاص موجود در نمونه (تعیین درصد ترکیب در مخلوطها یا اجزای ساختمانی یک ماده خالص) محدود گردد، تجزیه کمی نامیده میشود. گاهی کسب اطلاعاتی در زمینه آرایش فضایی اتمها در یک مولکول یا ترکیب بلورین ضروری است، یا تاکید حضور یا موقعیت برخی گروههای عامل آلی در یک ترکیب مورد تقاضا است، چنین آزمایشهایی تحت عنوان تجزیه ساختمانی نامیده میشوند و ممکن است با جزئیاتی بیش از یک تجزیه ساده مورد توجه قرار گیرند.
ماهیت روشهای تجزیهای
روشهای تجزیهای معمولا به دو دسته کلاسیک و دستگاهی طبقه بندی میشوند. روشهای کلاسیک شامل روشهای شیمیایی مرطوب ، نظیر وزن سنجی و عیار سنجی است.
کاربردهای شیمی تجزیه
کنترل کیفیت محصول :
بیشتر صنایع تولیدی نیازمند به تولید با کیفیت یکنواخت هستند. برای کسب اطمینان از برآورده شدن این نیازمندی مواد اولیه و همچنین محصول نهایی تولید ، مورد تجزیههای شیمیایی وسیعی قرار میگیرند.
نمایش و کنترل آلوده کنندهها :
فلزات سنگین پسماندههای صنعتی و حشره کشهای آلی کلردار ، دو مشکل کاملا شناخته شده مربوط به ایجاد آلودگی هستند. به منظور ارزیابی چگونگی توزیع و عیار یک آلوده کننده در محیط ، به یک روش تجزیهای حساس و صحیح نیاز است و در کنترل پسابهای صنعتی ، تجزیه شیمیایی روزمره حائز اهمیت است.
.
مطالعات پزشکی و بالینی :
عیار عناصر و ترکیبات مختلف در مایعات بدن ، شاخصهای مهمی از بی نظمیهای فیزیولوژیکی میباشند. محتوی قند بالا در ادرار که نشانهای از یک حالت دیابتی است و وجود سرب در خون ، از شناختهترین مثالها در این زمینه میباشد.
عیارگیری :
از دیدگاه تجارتی در برخورد با مواد خام نظیر سنگهای معدنی ، ارزش سنگ معدن ، از روی فلز موجود در آن تعیین میشود. این موضوع ، مواد با عیار بالا را نیز غالبا شامل میشود. بطوری که حتی تفاوت کم در غلظت میتواند از نظر تجاری تاثیر قابل ملاحظهای داشته باشد. بنابراین یک روش تجزیهای قابل اعتماد و صحیح از اهمیت اساسی برخوردار است
آینده شیمی تجزیه
بروز مشکلات تجزیهای در شکلهای جدیدش ادامه دارد. میزان تقاضای مربوط به انجام تجزیه در ابعاد وسیع توسط بسترهای دستگاهی بطور مداوم در حال افزایش است. کاوشهای فضایی ، نمونههای گمانه زنی و مطالعات اعماق دریاها مثالهایی از نیازهای قابل طرح میباشند. در دیگر زمینهها نظیر مطالعات محیطی و بالینی ، فرم شیمیایی و دقیق یک عنصر در یک نمونه و نه غلظت کلی آن ، اهمیت فزایندهای پیدا کرده است. دو مثال کاملا شناخته شده در این زمینه ، میزان سمیت بسیار زیاد ترکیبات آلی جیوه و سرب در مقایسه با ترکیبات مشابه معدنی است.
بررسی خواص اسیدها
نظریه فوق مدت پنجاه سال مورد استناد بوده است. بعدها با پیشرفت علم شیمی ، مفاهیم جدیدی درباره اسیدها اعلام شده که در زیر به بررسی آنها خواهیم پرداخت.
خواص عمومی اسیدها
۱٫محلول آبی آنها یونهای پروتون آزاد میکند.
۲٫موادی هستند که از نظر مزه ترشند.
۳٫کاغذ تورنسل را سرخ رنگ میکنند.
۴٫با برخی فلزات مانند آهن و روی ترکیب شده گاز هیدروژن میدهند.
۵٫با قلیاها (بازها) واکنش نموده و املاح را تشکیل میدهند.
۶٫با کربنات کلسیم (مثلا به صورت سنگ مرمر) بشدت واکنش دارند، بطوریکه کف میکنند و گاز کربنیک آزاد مینمایند.
نظریه آرنیوس درباره اسیدها
زمانیکه مفاهیم یونیزاسیون ترکیبات شیمیایی در محلولهای آبی روشن گردید، مفهوم اسید بطور قابل ملاحظهای تغییر پیدا کرد. مطابق تعریف آرنیوس ، اسید ماده ایست که در آب یونیزه میشود و یون که گاهی بصورت +H نیز نشان داده میشود، تولید میکند.
HCl(aq) —–> (H+)(aq) + cl- (aq)
آرنیوس قدرت اسیدی را نیز بر همین اساس تفسیر کرد و گفت که اسید قوی ، در محلولهای آبی تقریبا، بطور کامل یونیزه میشود. در صورتیکه که میزان تفکیک اسید ضعیف کمتر است. توجه کنید که مفهوم آرنیوس بر یونهای آب استوار است. بر اساس تعریف آرنیوس میتوان نقش اکسیدهای اسیدی را نیز تفسیر کرد.
اکسیدهای اسیدی
اکسیدهای بسیاری از غیرفلزات با آب واکنش داده و اسید تولید میکنند، در نتیجه این مواد را اکسیدهای اسیدی یا ایندرید اسید مینامند.
(N2O5(s)) + (H2O)1 → HNO3 (aq)
مفهوم آرنیوس ، به علت تاکید آن بر آب و واکنشهای محلولهای آبی ، با محدودیت روبهروست.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 69 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 31 |
مفهوم خودکارآمدی
مفهوم خودکارآمدی در مرکز نظریه شناختی– اجتماعی آلبرت بندورا، قرار دارد که به باورها یا قضاوتهای فرد در مورد تواناییهای خود در انجام وظایف و مسئولیتها اشاره دارد. بندورا (1986 و 1997)، بر این باور بود که خودکارآمدی یکی از مهمترین عوامل تنظیم کننده رفتار انسان است. قضاوتهای ناکارآمدی فرد در یک موقعیت، بیشتر از کیفیت و ویژگیهای خود موقعیت فشارها را به وجود میآورند. افراد با خودکارآمدی کم، تفکرات بدبینانه دربارهی تواناییهای خود دارند، بنابراین، این افراد از هر موقعیتی که بر اساس نظر آنها از تواناییهایشان فراتر باشد، دوری میکنند در مقابل افراد با خودکارآمدی بالا، تکالیف سخت را به عنوان چالشهایی که میتوانند بر آنها مسلط شوند در نظر میگیرند (کارادیماس و کالانتزی ، 2004). در واقع منظور بندورا (1997) از باورهای خودکارآمدی، قضاوتهایی است که دربارة توانایی در زمینه سازماندهی و انجام تکالیف خاص صورت میگیرد و میزان خودکارآمدی بیانگر آن است که یک شخص تا چه اندازه به توانایی خود برای دستیابی به یک هدف مشخص اطمینان دارد. باورهای خودکارآمدی بر الگوهای تفکر و واکنشهای هیجانی انسان اثر میگذارند و در حقیقت، این باورها تعیین کنندهها و پیشبینیکنندههای قوی میزان دستیابی به هدف نهایی هستند. برخی صاحبنظران مانند پاجارس (1996) و شانک[1] (1989) با انجام پژوهش خود دلایلی مبنی بر صحت یافتههای حاصل از پژوهش باندورا ارائه دادهاند. براساس یافتههای آنها، افراد دارای خودکارآمدی بالا معمولاً در چهار حوزة مشخص، عملکرد بهتری نشان خواهند داد؛ اولین حوزه، انتخاب اهداف است.
اینگونه افراد معمولاً اهداف سطح بالاتری را که مستلزم تلاش بیشتری است برای خود در نظر میگیرند. حوزة عملکردی دوم مربوط به تلاش و پشتکار است که مطابق با آن، اشخاص مداومت و تلاش بیشتری برای انجام تکالیف دارند و در هنگام انجام تکلیف نیز از راهبردهای مختلف یادگیری بیشتر استفاده میکنند. میزان بازبینی یادگیری، سومین حوزة مورد بحث است. افراد دارای باورهای خودکارآمدی بالا، به طور مرتب میزان پیشرفت خود را در رابطه با اهداف، بازبینی و در هنگام لزوم به انطباق و تغییر راهبردها اقدام میکنند.
آخرین حوزه، واکنش در مقابل شکست و ناکامی است. این افراد شکست را ناشی از کمبود تلاش (نه نداشتن توانایی) میبینند و همین امر، سبب میشود که از شکست ناراحت نشوند و تلاش خود را افزایش دهند. بهطور خلاصه میتوان گفت باندورا خودکارآمدی تکلیف را به عنوان اعتقاد فرد به این که میتواند با موفقیت رفتار خواسته شده را برای دستیابی به نتایج آن انجام دهد، میشناسد. موقعی که افراد احساس میکنند مهارتهای لازم را دارند و نتایج مستقیماً به کیفیت عملکرد آنها وابسته است، این باورهای کارآمدی بر اهداف و اعمالشان اثر خواهد گذاشت. باورهای خودکارآمدی از جمله باورهای خود است که به رفتار تحصیلی جهت میدهد. بندورا در نظریه شناختی– اجتماعی خود (1993، 1997)، خودکارآمدی را مجموعه قضاوتها و باورها نسبت به تواناییهای خود در انجام تکالیف خاص در موقعیتهای خاص تعریف کرده است. خودکارآمدی بر عقاید و باورهای افراد در اعمال کنترل بر عملکرد و رویدادهای مؤثر زندگی اشاره دارد. بر اساس نظریهی شناختی– اجتماعی، افراد با باورهای قوی نسبت به تواناییهای خود، در مقایسه با افرادی که نسبت به تواناییهای خود تردید دارند، در انجام تکالیف بهتر عمل میکنند (زلدین[2] و پاجارس، 2000). فال و مکلئود[3] (2001) معتقدند که باورهای خودکارآمدی میزان مقاومت و ایستادگی شخص در برابر موانع را نیز نشان میدهند و حاکی از این اعتقاد فرد هستند که وی قادر است در یک موقعیت بهطور مؤثر عمل کند یا برعکس، در انجام کارهای خود نقش کمی داشته باشد. زمانیکه افراد اعتقاد دارند تواناییهایشان برای انجام تکلیف بالاست پس شایستگی خود را برای رسیدن به موفقیت در آن تکلیف بالا ارزیابی میکنند و زمانیکه تصور میکنند بهدلیل ناتوان بودن، تلاشهایشان منجر به شکست میشود احساس عدم کفایت و شایستگی را تجربه خواهند کرد و در نتیجه در هنگام عملکرد اعتماد بهنفس خود را از دست میدهند و در انجام تکلیف ناتوان میشوند (آشر و پاجارس، 2006). از دیدگاه باندورا، پاسترلی، باربارانلی و کاپرارا (1999) خودکارآمدی یک سازة چند بعدی میباشد و باید در زمینههای مختلف مورد ارزیابی قرار گیرد. بر این اساس آنان سه حوزة اصلی را برای خودکارآمدی، شامل خودکارآمدی تحصیلی، اجتماعی و هیجانی در نظر گرفتند.
خودکارآمدی تحصیلی با احساس توانایی فرد در مدیریت فعالیتهای یادگیری، تسلط بر موضوعات درسی و برآورده کردن انتظارات تحصیلی مرتبط است (موریس، 2001). همچنین، خودکارآمدی تحصیلی به منزلة اطمینان فرد از توانایی در انجام موفقیتآمیز رفتارهای خودنظمدهی تحصیلی است. یعنی به میزان تنظیم کردن راهبردهای فراشناختی، انگیزشی و رفتاری در مراحل مختلف اشاره دارد- به عنوان مثال، برنامهریزی برای تکالیف، سازماندهی کارهای کلاسی و انجام آنها در موعد مقرر (زیمرمن[4]، 1990).
خودکارآمدی اجتماعی، به معنی قابلیتهای فرد در برخورد با چالشهای اجتماعی، احساس توانایی در روابط با همسالان و توانایی اداره کردن ناسازگاریهای بینفردی است (موریس، 2001). حس قوی خودکارآمدی اجتماعی باعث ایجاد ارتباطات مثبت میشود، در حالی که عدم خودکارآمدی اجتماعی فرد را به سوی کنارهگیری و بیگانگی سوق میدهد (باندورا و همکاران، 1999). فرد از طریق خودکارآمدی اجتماعی قادر است، ارتباطات اجتماعی خود را توسعه دهد تا زندگیاش را لذتبخش و فشارهای محیطی را مدیریت نماید.
موریس (2001) خودکارآمدی عاطفی را اینگونه تعریف کرده است: توانایی ادراک شدة چیرگی بر هیجانات منفی توسط فرد. به عبارتی، باورهای خودکارآمدی عاطفی، به عنوان توانایی شخص برای تنظیم، و تعدیل هیجانات مناسب و دوری از حالتهای هیجانی منفی در شرایط معین به کار برده میشود. به عبارتی دیگر، بازگشت به حالت طبیعی، وقتی که هیجانات منفی را تجربه میکند. ممکن است اضطراب و هیجانات منفی، برای فرد کاهش عملکرد تحصیلی، ناسازگاری اجتماعی و خلق افسرده را در پی داشته باشد یا حتی خطر ابتلا به افسردگی و دیگر مشکلات مربوط به سلامت هیجانی را در وی افزایش دهد (والیس و آمستد، زولیگ و پاکستون[5]، 2008).
ساوولاینن[6] (2002) خودکارآمدی را برخورداری از توانایی برای انجام کارها در موقعیتهای مختلف زندگی تعریف میکند. مادوکس[7] (2000) باورهای خودکارآمدی را بهعنوان عقاید شخص برای هماهنگ کردن مهارت با تواناییها بهمنظور دستیابی به اهداف مطلوب در شرایط و حوزههای خاص تعریف میکند. نظریه پردازان شناختی معتقدند که باورهای خودکارآمدی یا قضاوتهای افراد در مورد تواناییهایشان، مسیر فعالیت و جریان عملکردهای افراد را مشخص و سازماندهی میکند (بندورا، 1986) بهگونهای که نگرش افراد به تواناییهایشان، روی رفتار به شیوههای مختلف از جمله روی انتخابهایشان تأثیر میگذارد و موجب میشود افراد جریان عمل را دنبال یا قطع کنند. افراد به تکالیفی مشغول میشوند که احساس میکنند شایستگیاش را دارند و مطمئن هستند که میتوانند انجام دهند و از کارهایی که احساس میکنند نمیتوانند انجام دهند یا در آن موفقیت مورد انتظار را بهدست نمیآورند، پرهیز میکنند (کرامتی، 1380؛ پاجاریس و شانک، 2001؛ فال و مکلئود، 2001).
در مقابل مشکلاتی که در زندگی برای انسانها رخ میدهد، هر یک از افراد عوامل خاصی را مؤثر میدانند. عدهای شانس، سرنوشت و نیروهای بیرونی را عامل مهم در شکلگیری زندگی خود میدانند و دستهای دیگر، نیروهای درونی مانند میزان تلاش و تصمیمات خود را در انجام فعالیتها مهم بهشمار میآورند. اشخاصی که خودکارآمدی بالایی دارند، برای کسب نتیجه مطلوب، فرایندهای شناختی و هیجانیشان را هماهنگ کرده و مکان کنترل در آنها درونی است (نیل ، 2006).
باورهای خودکارآمدی افراد نقش مهمی در چگونگی نگرش آنها به شرایط مختلف دارند. این باورها تعیین میکنند که افراد چگونه احساس، فکر و رفتار کنند (بندورا و شانک، 1981).
از نظر بندورا (1997)، باورهای خودکارآمدی، نتیجه فرایندهای یادگیری هستند. روابط اجتماعی که بر پایه چهار منبع مهم اطلاعاتی قرار دارند، نقش مهمی را در این فرایندهای یادگیری دارند (برویرز و تومیک، 2000). بندورا (1997)، چهار منبع اصلی اطلاعات را تجارب عملکردی[8]، متقاعدسازی کلامی[9] ، تجارب نیابتی[10] و علائم فیزیولوژیکی[11] میداند.
مؤثرترین و با نفوذترین منبع خودکارآمدی، تفسیری است که فرد از عملکرد گذشتهاش یا تجارب موفقیتش دارد. افراد در کارها و فعالیتهایی که مشغول میشوند، نتیجه اعمالشان را تفسیر میکنند و از این تفسیرها برای گسترش باورها و عقاید درباره تواناییشان برای درگیر شدن در کارها و فعالیتهای بعدی استفاده میکنند. معمولا نتایجی که بهعنوان نتایج موفق تفسیر میشوند، خودکارآمدی را افزایش میدهند و آن دسته که به عنوان نتایج ناموفق تفسیر میشوند، آن را کاهش میدهند (پاجاریس، 2002؛ تباریز استراتون، 2005؛ لن، لن و کیپرانو[12]، 2004 ؛ برویرز و تومیک، 2000).
افراد علاوه بر تفسیر نتایج اعمالشان، باورهای خودکارآمدیشان را از طریق تجربه جانشینی یعنی مشاهده اجرای اعمال دیگران، شکل میدهند (بندورا، 1989). از نظر بندورا (1994)، مشاهده فرد از اینکه افرادی مشابه خودش، با تلاش پیگیر، به دستاوردهای موفقی نائل میشوند، این اعتقاد را در فرد تقویت میکند که او نیز دارای قابلیتهایی است که میتواند از عهده فعالیتهای مشابه به نحو موفقیتآمیزی برآید. همینطور وقتی مشاهدهگر میبیند کسی قابلیتها و تواناییهای او را دارد و شکست میخورد، انتظار خودکارآمدی در او اُفت میکند و تلاش کمتری به خرج میدهد. زیرا انتظار دارد شکست و ناکامی به استقبالش بیاید (ریکمن[13]، 2008).
[1] Schunk
[2] Zeldin
[3] Fall & McLeod
[4] -Zimmerman
[5] -Valois, Umstattd, Zullig & Paxton
[6] Savolainen
[7]- Maddux
[8] Performance accomplishments
[9] Verbal persuasion
[10] Vicarious experiences
[11] Physiological states
[12] Lane, Lane & Kypriano
[13] Ryckman
دسته بندی | حسابداری |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 225 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 44 |
1-2-2روش پرتفولیو[1]
این روش که ابتدا توسط هری مارکویتز به صورت عملی بیان شد، بر اساس یک سری مفروضات خاصی مبنی بر کارا بودن بازار است و انتشار اطلاعات به صورت یکپارچه و در اختیار همکاران بوده و شفافیت اطلاعات در معاملات حاکم است.
مبنای این روش بر پایه این استدلال استوار است که احتمال خطر از دست دادن سرمایه یا سود یک نوع سهام در بازار بسیار بیشتر از مجموعه یا ترکیب سهام است. لذا قاعدتا سرمایه گذار حرفه ای نباید تمامی سرمایه خود را در یک قلم دارایی سرمایه گذاری کند( و منطق اقتصادی نیز این را تایید می کند)، بلکه بایستی آن را در مجموعه ای از سهام یا دارایی ها سرمایه گذاری کند که این مجموعه به پرتفوی معروف است. پرتفوی یا سبد سهام متشکل از سهام متعدد شرکت هایی است که در شرایط عادی احتمال کاهش بازده همه دارایی ها تا حدودی به صفر نزدیک است و تلاش ها بر این است که ریسک غیر سیستماتیک یا تنوع پذیر به حداقل ممکن تقلیل یابد. به همین جهت ترکیب پرتفوی بهتر است به گونه ای باشد که نوسانات مشابهی نداشته باشند یعنی زمانی که بازده یکی کاهش پیدا می کند بازده دیگری افزایش یابد. در این راستا مراحل زیر توسط سرمایه گذار و یا معامله گر در بازار رعایت می گردد:
1. تعیین بازده مورد انتظار سبد سهام و تک تک سهام؛
2. ارزیابی وضعیت سهام مختلف و انتخاب آنها؛
3. بهینه نمودن ترکیب سهام(پرتفوی)؛
4. ارزیابی پرتفوی و بازنگری در مجموعه سهام.
در روش پرتفوی مدرن مجموعه تلاش ها وقف این است که بازده پرتفوی فرد سرمایه گذار به بازده بازار نزدیک گردد و در وضعیت مطلوب، بازدهی بیشتر از آن بدست آورد. در این حالت پرتفوی کل بازار یک شاخص ارزیابی است که ریسک آن نیز با شاخص بتا(Beta) محسابه می شود. این تحلیل کاربرد زیادی در آنالیز ریسک و تجزیه و تحلیل بازار دارد و مبنای کار سرمایه گذاران حرفه ای است(ستایش،1388،155-177).
اگر بخواهیم چند نمونه استراتژی های سرمایه گذاری براساس تئوری های پرتفلیو را بیان کنیم می توانیم به تحقیق "مقایسه کارائی استراتژی های شتاب (مومنتوم)درانتخاب پرتفوی مناسب" توسط میرفیض فلاح شمس و یونس عطایی اشاره کنیم که در این تحقیق براساس استراتژی مومنتوم(این استراتژی یک استراتژی برگرفته شده از تحلیل تکنیکال می باشد) پرتفوی برنده و بازنده از میان 50شرکت فعال بورس در سالهای 84تا89انتخاب شده و با نگهداری دوره های 3ماهه و 6ماهه بازدهی آنها محاسبه می شود. نتیجه این تحقیق نشان داد که می توان با استفاده از استراتژی شتاب برپایه معیارهای ریسک تعدیل شده پرتفوی مناسبی از شرکتهای در بورس اوراق بهادار تهران پیدا نمود(فلاح شمس و عطایی،1392،109-125).
نمونه دیگری از این استراتژی ها را می توان در تحقیق "مقایسه عملکردیکساله سهام ارزشی و سهام رشدی با استفاده از روش تشکیل پرتفولیو بر اساس اوزان تصادفی" توسط اسلامی بیدگلی و اسدی اشاره کنیم(تعیین سهام ارزشی و سهام رشدی از طریق تحلیل بنیادی قابل ردیابی می باشد) که به بررسی پرتفوی های تشکیل شده از سهام های ارزشی و رشدی پرداخته است که این سهام ها از بررسی پنج عامل CF/P,EBITDA/EV,B/P,E/P,S/P به رشدی و ارزشی طبقه بندی می شوند دو عاملCF/P,EBITDA/EVشاخص های خوبی برای طبقه بندی سهام های ارزشی و رشدی در بازار سرمایه ایران نیستند. و سه عامل دیگربا اطمینان99درصد مورد تایید می باشند(اسلامی بیدگلی و اسدی،1392،1-22).
2-2-2تحلیل بنیادی[2]
این رویکرد و مدلهای استفاده در آن از دهه 1930 مطرح بوده اما عمدتا بعد از جنگ جهانی دوم در قالب های نظری فراگیر، مورد توجه قرار گرفتند. در این گونه نمونه ها اساسا به ارزش ذاتی سهم توجه می شود.برای تعیین ارزش ذاتی سهام از روشی، تحت عنوان تجزیه و تحلیل بنیادی یا اساسی استفاده می شود(سلمانی،1390 ،135-169).
طرفداران این شیوه تجزیه و تحلیل تاکید دارند که در هر لحظه اوراق بهادار منفرد، ارزش ذاتی دارند و این ارزش با درآمد آن سهم ارتباط دارد. بدین ترتیب تحلیل گران ارزش ذاتی، قیمت های جاری را تابعی از ارزش تنزیل شده جریان درآمدی آینده آن ها یا نسبت قیمت به درآمد می دانند.
بدین ترتیب آنها با تعیین نرخ رشد درآمد و پیش بینی درآمد سال آینده، قیمت ذاتی سهام را برای دوره جاری تخمین زده و با مقایسه با قیمت های واقعی به انجام معاملات اقدام می کنند. درآمد بالقوه هر سهم وابسته به عواملی نظیر عملکرد شرکت، موقعیت صنعت و وضعیت اقتصادی است؛ با مطالعه دقیق این عوامل، تجزیه و تحلیل کنندگان می توانند تفاوت قیمت اوراق را از ارزش ذاتی آن ها محاسبه کرده و از این طریق منتفع شوند. بدین صورت که اگر قیمت بالاتر یا پایین تر از ارزش ذاتی باشد، با انجام سفارشات فروش یا خرید، سود زیادی عاید آن ها می شود. محققین در این زمان سعی کردند تاثیرگذاری عوامل کلان اقتصادی را بر روی قیمت ها در بورس نشان دهند.
در این روش به منظور تحلیل گزینه های سرمایه گذاری در بورس اوراق بهادار، قاعدتا بایستی به 4مرحله ذیل که ارکان اصلی تحلیل بنیادین است، توجه نمود:
1- بررسی و تحلیل اوضاع اقتصادی کشور؛
2- بررسی صنعت مورد نظر؛
3- تجزیه و تحلیل شرکت؛
4- تعیین ارزش سهام شرکت.
1-2-2-2بررسی و تحلیل اوضاع اقتصادی کشور:
وضعیت اقتصاد ملی از آن جهت مطالعه و بررسی می شود که مشخص شود آیا شرایطی کلی برای بازار سهام مناسب است یا نه؟ آیا تورم موثر است؟ نرخ های بهره در حال افزایش است یا کاهش؟ آیا مصرف کنندگان کالاها را مصرف می کنند؟ ترازتجاری مطلوب است؟ عرضه پول انبساطی یا انقباضی است؟ اینها تنها بخشی از سوالات است که تحلیلگران برای تعیین کردن تاثیرات شرایط اقتصادی بر بازار سهام با آنها مواجه است.
2-2-2-2تجزیه و تحلیل صنعت:
وضعیت صنعتی که شرکت در آن قراردارد، تاثیر قابل توجهی بر نحوه فعالیت شرکت دارد. اگر وضعیت صنعت مطلوب نباشد، بهترین سهام موجود در این صنعت نیز نمی تواند بازده مناسبی داشته باشد.
3-2-2-2تجزیه و تحلیل شرکت:
بعد از تعیین وضعیت اقتصاد و صنعت، خود شرکت نیز باید تجزیه و تحلیل شود تا از سلامت مالی آن اطمینان حاصل آید. این تحلیل، معمولا از طریق بررسی صورتهای مالی شرکت انجام می شوند. از روی این صورتها به بررسی نسبت های مالی پرداخته می شود که مبنای تصمیم گیری تحلیلگران می باشد.
4-2-2-2ارزشیابی قیمت سهام:
تحلیلگر بنیادی، پس از مطالعه و تعیین شرایط اقتصاد ملی، وضعیت صنعت و در نهایت شرکت، به بررسی این موضوع می پردازد که آیا قیمت سهام به درستی تعیین شده است یا خیر؟
3-2-2تحلیل تکنیکال[3]
تحلیل تکنیکال مطالعه رفتارهای بازار با استفاده از نمودارها و با هدف پیش بینی آینده روند قیمت ها می باشد(مورفی،1391،1-4).
مهمترین اصل تحلیل تکنیکال این است که "همه چیز در قیمت لحاظ شده است". یک تحلیل گر تکنیکی معتقد است قیمت فعلی همه اطلاعات را درباره یک سهم در بردارد، زیرا تمام اطلاعات تاثیر خود را قبلا بر نمودار قیمت گذاشته اند.
دومین اصل تحلیل تکنیکال این است که " قیمت ها براساس روندها حرکت می کنند، و یا به عبارت دیگر قیمت ها دوست دارند که روند فعلی خود را حفظ کنند، به جای آنکه تغییر جهت بدهند."
سومین اصل تحلیل تکنیکال نیز می گوید:" تاریخ تکرار می شود، که بر پایه این عقیده به مطالعه تاریخچه قیمت می پردازیم، زیرا کلیدی است برای پیش بینی آینده، در واقع می گوید آینده چیزی نیست جز تاریخ گذشته."
در اقتصاد به الگوهای رفتار همبسته بین افراد، توده واری اطلاق می شود. البته اگر سرمایه گذاران بی شماری در حال خرید سهام داغ باشند ممکن است تنها به سبب همبستگی اطلاعات رسیده به آنان چنین اتفاقی رخ داده باشد. با تصور کردن توده واری ذهن ما ناخودآگاه به شکل گیری خطاهای سیستماتیک در تصمیم گیری به وسیله همه جامعه یا گروه درگیر توده واری سوق میابد. با این حس، توده واری پدیده ای است که به صورت انتظارات ناقص، تغییرات بی ثبات، حباب، مد و جنون قابل تشخیص خواهد بود. توده واری نیازمند مکانیسم هماهنگی است. این مکانیسم می تواند یا قواعد هماهنگی بر پایه برخی علائم باشد(مانند حرکات قیمت) یا بر پایه مشاهده مستقیم عملکرد دیگر تصمیم گیرندگان( مانند مشاهده فعالیت سایر سرمایه گذار یا نگاه به عملکرد مدیران سبد سهام). با مطالعه روند بازارهای سهام بزرگ دنیا اغلب با دوره های جنون خرید(حباب قیمتی) یا جنون فروش(فروپاشی) مواجه می شویم. بسیاری از مطالعات انجام شده در این حوزه این رفتار را غیر عقلایی و ناشی از حرکات هیجانی و احساسی طمع در ایجاد حباب و هراس در ایجاد فروپاشی می دانند. این امر با هجوم سرمایه گذاران برای ورود یا خروج از بازار یک سهم یا کل بازار نشان داده می شود. . برخی طرفداران تحلیل تکنیکال در سرمایه گذاری، بروز رفتار توده وار سرمایه گذاران را حد غایی احساسات بازار قلمداد می کنند(صالحآبادی وهمکاران،1392 ،88-69)
محققین در بیان علت توده واری آن را به دونوع توده واری غیر عقلایی و توده واری عقلایی(براساس منافع) تقسیم نموده اند.توده واری غیر عقلایی تقلید کورکورانه سرمایه گذاران از یکدیگر است که بازار را از کارائی دور می کند. توده واری عقلایی ناشی از مواردی از جمله: دغدغه شهرت[4]سیستم جبران خدمات[5]واستفاده از تکنیک های یکسان می باشد. رفتار توده وار ناشی از دغدغه شهرت و سیستم جبران خدمات بیشتر برای مدیران سرمایه گذار رخ می دهد که به علت بررسی عملکرد و پاداش دریافتی خود سعی می کنند که به مانند سایر مدیران سرمایه گذار عمل کنند تا در صورت اشتباه مورد توبیخ واقع نشوند چون اگر مدیران دیگر نیز عملکرد مشابهی با هم داشته باشند که دیگر توبیخی صورت نمی گیرد(سعیدی و فرهانیان،1390، 511-516).
[1]Portfolio Approach
[2] Fundamental Analysis
[3]Technical Analysis
[4] Concern for Reputation
[5]Compensation Structures
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 237 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 46 |
سلامت روان:
ریشه لغوی واژه انگلیسی «health» در واژههای«haelth»، «haelp» به معنی کل و(heal) «haelen» انگلیسی قدیم و کلمه آلمانی قدیم«heilen» و «heilida» به معنی کل قرار دارد. گراهام1(1992) این ریشه لغوی را با کلمات انگلیسی «halig» و آلمانی قدیم «heilig» که به معنی مقدس است ارتباط داده است. بنابراین از نظر ریشهشناسی لغوی سالم بودن به معنی کلیت داشتن یا مقدس بودن است. بدین ترتیب شامل ویژگیهای معنوی و فیزیکی است. از نظر سارتریوس سلامتی غیر قابل رویت است و مستلزم تظاهر کارکرد بخشهای مستقل روانی جسمی و اجتماعی است. مانی این رویکردهای کل نگر در مورد سلامتی را به کل جهان گسترش میدهد و سلامتی بشر را از سلامتی سیاره زمین جدایی ناپذیر میداند. تودور(1996) سلامتی روان را به شرح زیر تعریف میکند.
سلامت روان شامل: توانایی زندگی کردن همراه با شادی، بهرهوری و بدون وجود دردسر است. سلامت روان مفهوم انتزاعی و ارزیابی نسبی گری از روابط انسان با خود، جامعه و ارزشهایش است و نمیتوان آن را جـدای از سایر پدیدههای چند عامـلی فهمید که فرد را به مـوازاتی که در جامـعه به عمل میپردازد، میسازند. سلامت روان، شیوه سازگاری آدمی با دنیاست، انسانهایی که مؤثر، شاد و راضی هستند و حالت یکنواختی خلقی رفتار ملاحظهگرانه و گرایش شاد را حفظ میکنند. سلامت روان عنوان و برچسبی است که دیدگاهها و موضوعات مختلف مانند: عدم وجود علایم احساسات مرتبط با بهزیستی اخلاقی و معنوی و مانند آن را در بر میگیرد. برای ارائه یک تئوری در مورد سلامت روان، موفقیت برون روانی کافی نیست باید سلامت درونی روانی را به حساب آوریم. سلامت روان ظرفیت رشد و نمو شخصی میباشد و یک موضوع مربوط به پختگی است. سلامت روان یعنی هماهنگی بین ارزشها، علایقها و نگرشها در حوزه عمل افراد و در نتیجه برنامهریزی واقعبینانه برای زندگی و تحقق هدفمند مفاهیم زندگی است. سلامت روان، سلامت جسم نیست بلکه به دیدگاه و سطح روانشناختی ارتباطات فرد، محیط اشاره دارد. بخش مرکزی سلامت، سلامت روان است زیرا تمامی تعاملات مربوط به سلامتی به وسیله روان انجام میشود. سلامت روان ظرفیت کامل زندگی کردن به شیوهای است که ما را قادر به درک ظرفیتهای طبیعی خود میکند و به جای جدا کردن ما از سایر انسانهایی که دنیای ما را میسازند، نوعی وحدت بین ما و دیگران بوجود میآورد .سلامت روان، توانایی عشق ورزیدن و خلق کردن است، نوعی حس هویت بر تجربه خود به عنوان موضوع و عـامل قدرت فرد، که هـمراه است با درک واقـعیت درون و بیرون از خود و رشد واقعبینی و استدلال(فرهیخته1389).
سلامت روانی:1
پیش از پرداختن به تعریف سلامتی روانی لازم است به یک نکته اشاره نماییم. سه واژهی «بهداشت روانی»، «سلامت روانی» و «بهزیستی روانی2» گر چه دارای معانی متفاوتی هستند، ولی در مواردی بجای یکدیگر به کار میروند(هرشن سن3 و پاور4، 1988،ترجمه منشی طوسی،1374).
کارشناسان سازمان بهداشت جهانی سلامت فکر و روان را این طور تعریف میکنند: «سلامت فکر عبارت است از قابلیت ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران، تغییر و اصلاح محیط فردی و اجتماعی و حل تضادها و تمایلات شخصی به طور منطقی، عادلانه و مناسب»( میلانیفر، 1376).
بهداشت روانی یک زمینه تخصصی در محدودهی روانپزشکی است و هدف آن ایجاد سلامت روان بوسیله پیشگیری از ابتلاء به بیماریهای روانی، کنترل عوامل مؤثر در بروز بیماریهای روانی، تشخیص زودرس بیماریهای روانی، پیشگیری از عوارض ناشی از برگشت بیماریهای روانی و ایجاد محیط سالم برای برقراری روابط صحیح انسانی است. پس بهداشت روانی علمی است برای بهزیستی، رفاه اجتماعی و سازش منطقی با پیشآمدهای زندگی( میلانیفر، 1376).
سلامت روانی را میتوان بر اساس تعریف کلی و وسیعتر تندرستی تعریف کرد. طی قرن گذشته ادراک ما از تندرستی به طور گستردهای تغییر یافته است. عمر طولانیتر از متوسط، نجات زندگی انسان از ابتلاء به بیماریهای مهلک با کشف آنتیبیوتیکها و پیشرفتهای علمی و تکنیکی در تشخیص و درمان، مفهوم کنونی تندرستی را به دست داده که نه تنها بیانگر نبود بیماری است. بلکه توان دستیابی به سطح بالای تندرستی را نیز معنی میدهد. چنین مفهومی نیازمند تعادل در تمام ابعاد زندگی فرد از نظر جسمانی، عقلانی، اجتماعی، شغلی و معنوی است. این ابعاد در رابطه متقابل با یکدیگرند، به طوری که هر فرد از دیگران و از محیط تأثیر میگیرد و بر آنها تأثیر میگذارد. بنابراین سلامت روانی نه تنها نبود بیماری روانی است، بلکه به سطحی از عملکرد اشاره میکند که فرد با خود و سبک زندگیاش آسوده و بدون مشکل باشد. در واقع، تصور بر این است که فرد باید بر زندگیاش کنترل داشته باشد و فقط در چنین حالتی است که میتوان آن قسمتهایی را که دربارهی خود یا زندگیاش مسأله ساز است تغییر دهد(هرشن سن و پاور، 1988، ترجمه منشی طوسی،1374).
یهودا ( 1959، به نقل از منشی طوسی،1374) مواردی را برای تعریف سلامت روانی ارائه کرد :
الف) نگرش مثبت به خود |
ب) میزان رشد، تحول و خودشکوفایی |
ج) عملکرد روانی یکپارچه |
د) خود مختاری یا استقلال شخصی |
ه) درک صحیح از واقعیت |
و) تسلط بر محیط |
دیگران نیز موارد دیگری را ارائه دادند ولی از نظر اسمیت1( 1961، به نقل از منشی طوسی، 1374) همهی این موارد، مفاهیم اصلی یکسان را برداشتند. بنابراین وی پیشنهاد کرد به جای شمردن اینگونه موارد بهتر است ابعاد بهداشت روانی بر اساس اصول زیر انتخاب شود :
الف) نشان دادن ارزشهای مثبت بشری
ب) داشتن قابلیت اندازهگیری و تشخیص
ج) داشتن ارتباط با نظریههای شخصیت
د) مرتبط بودن با بافتهای اجتماعی که برای آن تعریف و مشخص شدهاند.
به این ترتیب، متخصصان بعدی کارشان را روی مفاهیمی کلی از قبیل بهنجار بودن یا بهزیستی متمرکز کردند. امروزه مفهوم مقابله2 به منزله ملاک سلامت روانی به نوشتههای رشتههای تخصصی گوناگون بهداشت روانی راه یافته است(هرشنسن و پاور،1988، ترجمه منشی طوسی، 1374).
بعضی از محققان معتقدند سلامت روانی حالتی از بهزیستی و وجود این احساس در فرد است که میتواند با جامعه کنار بیاید. سلامت روانی به معنای احساس رضایت، روان سالمتر و تطابق اجتماعی با موازین مورد قبول هر جامعه است(کاپلان و سادوک، 1999، ترجمه پور افکاری ،1376).
سازمان بهداشت جهانی، سلامت روانی را قابلیت ایجاد ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران، توانایی در تغییر و اصلاح محیط اجتماعی و حل مناسب و منطقی تضادهای غریزی و تمایلات شخصی، به طوری که فرد بتواند از مجموعه تضادها ترکیبی متعادل به وجود آورد، میداند. طبق تعریفی که این سازمان ارائه میدهد، وظیفه اصلی بهداشت روانی، تأمین سلامت روان است تا به مدد آن بتواند قوا و استعدادهای روانی را پرورش داد. در واقع، بهداشت روانی مبتنی بر سه پایه است :
الف) حفظ و تأمین سلامت روان
ب) ریشه کن ساختن عوامل بیماریزا و پیشگیری از ابتلاء به بیماریهای روانی
ج) ایجاد زمینهی مساعد برای رشد و شکوفایی شخصیت و استعدادها تا حداکثر ظرفیت نهفته در آنها (سامی کرمانی، 1354).
به طور کلی شخص دارای سلامت روان میتواند با مشکلات دوران رشد روبرو شود و قادر است در عین کسب فردیت با محیط نیز انطباق یابد. به نظر میرسد تعریف رضایت بخش از سلامت روانی برای فرد مستلزم داشتن احساس مثبت و سازگاری موفقیتآمیز و رفتار شایسته مطلوب است. بنابراین هرگونه ملاکی که به عنوان اساس سلامتی در نظر گرفته میشود باید شامل رفتار بیرونی و احساسات درونی باشد(بنی جمال واحدی،1370).
1. Graham
1.Mental health
2.Well- being
3.Hershenson
Power.4
1.Smith
.Coping2
دسته بندی | شیمی |
فرمت فایل | pptx |
حجم فایل | 1694 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 28 |
پاورپوینت سفره های آب زیرزمینی در ۲۸ اسلاید زیبا و قابل ویرایش با فرمت pptx
با ورود آبهای جدیدتر و تجمع آنها در آن نقطه زیر زمینی ، بمرور یک انبار و مخزن زیرزمینی از آب تشکیل میشود که بعلت عبور از لایه های مختلف شن و ماسه و سنگهای متنوع دچار تغییراتی نیز شده اند .
این تغییرات از نوع کیفی است و در برخی جاها ممکن است باعث بهبود کیفی و تصفیه آب شده و در برخی نقاط نیز باعث تخریب کیفی و آلودگی آب گردد، و این نکته بستگی به کیفیت اولیه آب و لایه های واقع در مسیر حرکت آن دارد .
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 50 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 34 |
تعریف سلامت روان
سازمان بهداشت جهانی در سال 1986 تعریفی از سلامتی را ارائه دارد :
سلامتی گستره وسیعی است جهت توانمند ساختن فرد ها گروه ، که از یک طرف موجب واقعیت بخشیدن به آمال و آرزوها و ارضاء نیازها و از طرف دیگر باعث مقابله با محیط می شود بنابراین طبق تعریف فوق به نظر می رسد سلامتی یک منبعی برای زندگی روزمره است نه به عنوان وسیله ای برای زندگی ، یک مفهوم کاربردی و مثبت است که علاوه بر تأکید بر توانایی جسمانی افراد بر منابع فردی و اجتماعی آنان نیز تأکید می ورزد . ( اسکوفیلد ، 1998 مقاله )
اصلاح سلامت روانی ، اصطلاحی است که از آن برای بیان و اظهار کردن هدف خاصی برای جامعه استفاده می شود . هر فرهنگی براساس معیارهای خاص خود به دنبال سلامت روان است . هدف هر جامعه ای این است که شرایطی را که سلامت اعضای جامعه را تضمین می کند آماده نماید . سلامت روان بخشی از سلامت عمومی است . منظور از سلامت روان ، سلامت ابعاد خاصی از انسان مثل هوش ، ذهن ، حالت و فکر می باشد . از طرف دیگر سلامت روان بر سلامت جسمانی هم تأثیر دارد . بسیاری از پژوهش های اخیر مشخص کرده اند که یک سری اختلال های فیزیکی و جسمانی به شرایط خاص روانی مرتبط هستند . با وجود این که سلامت روان مفهوم وسیعی است اما هنوز یک تعریف کلی که مورد قبول همه باشد از آن به دست نداده اند هر فرد یا گروهی یک تصور خاص از سلامت روان دارد در حالی که در مورد سلامت جسمانی چنین حالتی وجود ندارد .
در سال 1948 ، کمیسیون مقدماتی سومین کنگره جهانی بهداشت روانی ، برای بهداشت روانی یک تعریف دو قسمتی ارائه می دهد :
1. بهداشت روانی حالتی است که از نظر جسمی ، روانی و عاطفی در حدی که با بهداشت روانی دیگران انطباق داشته باشد برای فرد مطلوب ترین رشد را ممکن می سازد .
2. جامعه خوب جامعه ای است که برای اعضای خود چنین رشدی را فراهم می آورد در عین حال رشد خود را تضمین می کند و نسبت به سایر جوامع بردباری نشان می دهد . ( گنجی ، 1379 ص 13 )
سازمان بهداشت جهانی ، بهداشت روانی را براساس جنبه های زیستی و اجتماعی تعریف می کند . به نظر این سازمان ، بهداشت روانی برای فرد استعداد ایجاد روابط موزون با دیگران و استعداد شرکت در تغییرات محیط اجتماعی و طبیعی با استعداد کمک به تغییرات ، به شیوه سازنده ، قائل است . همچنین بهداشت روانی ایجاب می کند که بین تمایلات غریزی فرد هماهنگی وجود داشته است در این تعریف هیچ اشاره ای به بیماری نشده است .
در تعریف فوق و تعاریف مشابه آن ، سازگاری با محیط اهمیت زیادی دارد . طبق این تعریف شخصی که بتواند با محیط ( اعضای خانواده ، همکاران ، همسایگان و به طور کلی اجتماع ) خوب سازگار شود از نظر بهداشت روانی بهنجار خواهد بود . این شخص با تعادل روانی رضایت بخش پیش خواهد رفت . تعارضات خود را با دنیای برون و درون حل خواهد کرد و در مقابل ناکامی های اجتناب ناپذیر زندگی مقاومت خواهد داشت . اگر کسی توان انجام دادن این کارها را نداشته باشد و در نتیجه با محیط خود به شیوه نامناسب و دور از انتظار برخورد کند از نظر روانی بیمار محسوب خواهد شد ، زیرا با این خطر روبرو خواهد بود که تعارض های حل نشده خود را به صورت نوروز ( اختلالات خفیف رفتاری ) نشان می دهد و به شخص نوروتیک تبدیل می شود . ( گنجی ، 1379 ص 12 )
عده ای از روان شناسان معتقدند که سلامت روان ، داشتن هدفی انسانی در زندگی، سعی در حل عاقلانه مشکلات ، سازش با محیط اجتماعی براساس موازین علمی و اخلاقی و سرانجام ایمانی به کار و مسئولیت پذیری و پیروی از اصول نیکوکاری و خیر خواهی است. ( شفیع آبادی ، 1371 ص 85 )
لوینسون و همکاران سلامت روان را اینچنین تعریف کرده اند :
سلامت روان عبارتست از این که فرد چه احساسی نسبت به خود ، دنیای اطراف ، محل زندگی و اطرافیان دارد مخصوصاً با توجه به مسئولیتی که در مقابل دیگران دارد ، چگونگی سازش وی به درآمد خود و شناخت موقعیت مکانی و زمانی خویش . ( انصاری ، 1374 پایان نامه )
کارل مننجر می گوید :
سلامت روانی عبارت است از سازش فرد با جهان اطرافش به حداکثر امکان به طوری که باعث شادی و برداشت مفید و مؤثر به طور کامل شود . ( همان منبع )
کینگزبرک بهداشت روانی را این چنین تعریف می کند :
تسلط و مهارت در ارتباط صحیح با محیط به خصوص در سه فضای مهم عشق ، کار و تفریح . ( همان منبع )
در سالهای اخیر انجمن کانادایی بهداشت روانی را در سه قسمت تعریف کرده است.
قسمت اول : نگرش های مربوط به خود ( شامل تسلط بر هیجان های خود ، آگاهی از ضعف های خود و رضایت از خوشی های ساده )
قسمت دوم : نگرش های مربوط به دیگران ( علاقه به دوستی های طولانی و صمیمی ، احساس تعلق به یک گروه و احساس مسئولیت در مقابل محیط انسانی و طبیعی .
قسمت سوم : نگرش های مربوط به زندگی ( رویارویی با الزام های زندگی ، پذیرش مسئولیت ها ، ذوق و توسعه امکانات و علایق خود ، توانایی اخذ تصمیم های شخصی و ذوق یا انگیزه خوب کارکردن . ( گنجی 1379 ، ص 13 )
به طوری که ملاحظه می شود ، این انجمن بهداشت روانی را در ارتباط با سازگاری با محیط و نگرشهای مربوط به خود و دیگران تعریف می کند اما به مفاهیم بیماری آسیب شناسی و ناسازگاری ارجاع نمی دهد . ( همان منبع )
طبق تعریف فرهنگ روانشناسی آرتور 1985 واژه سلامت روان ، برای افرادی که عملکردشان در سطح بالای از سازگاری هیجانی و رفتاری است به کار می رود و در مورد افرادی که صرفاً بیماری روانی ندارد به کار نمی رود . از نظر کاپلان و ساروک سلامت روان ، آن حالت بهزیستی است که افراد قادر باشند به راحتی در جامعه ، فعالیت کنند و پیشرفتها و خصوصیات شخصی برای آن رضایتبخش است . ( ادبی ، 1379 ، پایان نامه )
کنفرانس بین المللی بهداشت ، که با همکاری سازمان بهداشت جهانی و یونیسف در سال 1988 با شرکت 134 کشور در آلماآتا تشکیل شد سلامت روانی را سلامت کامل جسمانی ، روانی ، اجتماعی تعریف نموده است و نه فقدان بیماری و ناتوانی . ( ادبی ، 1379 ، پایان نامه )
آرچریک مبحث تاریخی را اضافه کرده و می گوید در جوامع به سرعت در حال تغییر و غیر قابل پیش بینی امروز توانایی اکتشاف محیط و ایجاد تعهد ، یک مهارت اساسی برای بقاء و لازمه سلامت روانی است . ( همان منبع )
ویژیگی های افراد سالم ( برخوردار از سلامت روان ) از دیدگاه های مختلف :
برای داشتن بهداشت روانی خوب ، شرایطی وجود دارد : روبروشدن با واقعیت ، سازگاری داشتن با تغییرات ، گنجایش داشتن برای اضطرابها ، کم توقع بودن ، احترام قایل شدن به دیگران ، دشمنی نکردن با دیگران و کمک رساندن به مردن . ( گنجی 1379 ، ص 13 )
1. افراد سالم از نظر روان احساس راحتی می کنند . خود را آن گونه که هستند می پذیرند ، از استعدادهای خود بهره مند می شوند در مورد عیوب جسمانی و ناتوانیهای خود شکیبا بوده و از آن ناراحت نمی شوند ، دیدگاه واقع گرایانه دارند ، دشواریهای زندگی را سهل می انگارند ، آن ها وقت کمی را در نگرانی ، ترس ، اضطراب و یا حسادت سپری می کنند . اغلب آرامند ، نسبت به عقاید تازه گشاده رو بوده و دارای طیب خاطر هستند ، شوخ طبع هستند و اعتماد به نفس دارند ، اگرچه از حضور در جمع لذا می برند اما به تنها بودن نیز اهمیت می دهند و وحشتی از آن ندارند ، همچنین از سیستم ارزشی برخوردارند که از تجارب شخصی شان سرچشمه می گیرد . بدین معنی که یک احساس شخصی مبتنی بر درست یا غلط بودن امور دارند .
2. افراد دارای سلامت روان ، احساس خوبی نسبت به دیگران دارند ، آنها می کوشند تا دیگران را دوست بدارند ، و به آنان اعتماد کنند ، چرا که تمایل دارند دیگران نیز آن ها را دوست باشند و به آن ها اعتماد نمایند چنین افرادی قادرند که با دیگران روابط گرمی داشته باشند و این روابط را ادامه دهند ، به علایق دیگران توجه می کنند و احترام می گذارند آنها به خود اجازه نمی دهند از سوی دیگران مورد حمله و فشار قرار گیرند و نیز سعی نمی کنند که بر دیگران تسلط یابند آنها با احساس یکی بودن با جامعه ، نسبت بر دیگران احساس مسئولیت می کنند .
2. قدرت روبرو شدن با نیازهای زندگی را دارند معمولاًنسبت به اعمال خود احساس مسئولیت می کنند و با مشکلات به همان شیوه که رخ می دهد برخورد می کنند . دارای پندارهای واقع گرا در مورد آنچه که می توانند یا نمی توانند انجام بدهند هستند بنابراین آن ها محیط خود را تا آن جا که ممکن است شکل می دهند و نیز تا آن جا که ضرورت دارد با آن سازگار می شوند . ( بنی جمالی ، 1373 ، ص 28 )
در این بخش به بررسی دیدگاه های مختلف روانشناسی پیرامون ویژگی های افراد دارای سلامت روان می پردازیم :
دسته بندی | شیمی |
فرمت فایل | pptx |
حجم فایل | 157 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 17 |
پاورپوینت اسپکتروفتومتر ماورای بنفش مرئی در ۱۷ اسلاید زیبا و قابل ویرایش با فرمت pptx
ژئو شیمی
ژئو شیمی معدنی
ژئوشیمی آلی
ژئوشیمی اکتشافی
ژئوشیمی ایزوتوپی
ژئوشیمی زیست محیطی
هیدرو ژئو شیمی
دسته بندی | زیست شناسی |
فرمت فایل | pptx |
حجم فایل | 2107 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 103 |
پاورپوینت زیر رده دیلنیده
پاورپوینت زیر رده دیلنیده دارای 103 اسلاید می باشد . و در رشته ی زیست شناسی قابل استفاده می باشد
صفات مشخصه و ویژگی های زیررده دیلنیده
- گیاهانی علفی یا چوبی هستند .
2- از نظر مورفولوژیک دارای ناهمگنی اند.
3- اعضاء این زیررده دارای برچه های متصل بهم اند ( به جز راسته دیلنیالس)
4- پرچم ها زیاد و دور از مرکز گل شکل گرفته اند.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 205 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 163 |
ساختار مغز و عملکرد آن
[1]. Professor rubert ornstein
1 . suggestion
2 . intellectualization
3 . hypothesis
دسته بندی | زیست شناسی |
فرمت فایل | pptx |
حجم فایل | 1561 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 50 |
پاورپوینت خار پوستان 46 اسلاید
•خارپوستان از بی مهرگانی هستند که ساختمان بدنشان بیش از سایر جانوران بی مهره تکامل یافته و همه آنها در دریا زندگی میکنند. بدن خارپوستان بوسیله اسکلتی که از قطعات کلسیت متبلور ساخته شده پوشیده میشوند. اسکلت داخلی بوده و مرکب از استخوانچههایی از جنس کربنات کلسیم میباشد. • اسکلت این جانوران حامل ترشح داخلی بوده و مانند اسکلت مهره داران اندازه قطعات سخت در طول زندگی افزایش مییابد
دسته بندی | زیست شناسی |
فرمت فایل | pptx |
حجم فایل | 7103 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 80 |
پاورپوینت بند پایان و فسیل آنها 80 اسلاید به همراه فایل Word
•مقدمه
شاخه بندپایان بزرگترین شاخه در میان جانوران و اصولا همه جانداران است. گوناگونی بندپایان به تنهایی از گوناگونی همه جانوران و گیاهان نیز بیشتر است. در حدود 75 درصد از گونههای شناخته شده بندپایان را حشرات تشکیل میدهند. اندازه بندپایان از کنههای میکروسکوپی تا خرچنگهای غول پیکر 1.5 متری که وسعت پاهایشان به 4 متر میرسد متغیر است. این جانوران بیشتر از هر نوع جانور دیگری در روی زمین گستردگی و تراکم دارند. بندپایان مهمترین گروهی هستند که موجودات دیگر از جمله انسانها مجبور به رقابت با آنها هستند.
فهرست مطالب
بند پایان
مقدمه
ساختار بدنی
دستگاههای بدن
دستگاه بینایی
دستگاه گوارشی
دستگاه تنفس
دستگاه گردش خون
دستگاه دفعی
دستگاه عصبی
رده بندی بندپایان
زیر شاخه کلیسرداران
زیر شاخه آروارهداران
عنکبوتها
حشرات
مقدمه
رده حشرات
زیر رده بدون بالان
راسته پرتورا
راسته دیپلورا
راسته کلمبولا
راسته تیزانورا
زیر رده حشرات بالدار
راسته راست بالان
راسته پوست بالان
راسته ایزوپترا یا جوربالان
تولید مثل در حشرات
سخت پوستان
سخت پوستان
خر خاکی
خرچنگ دریایی رنگ سنگی
خرچنگ ساحلی
خرچنگ گوشه گیر قرمز
کریل
عنکبوتها
عنکبوتیان
مقدمه
اختصاصات کلیسرداران
رده بندی کلیسرداران
عنکبوتها
جنسهای عنکبوتها
عادات عنکبوتها
میگالومورف
تنیدن تار
کنهها
خرچنگهای نعل اسبی
اشکال
دسته بندی | زیست شناسی |
فرمت فایل | pptx |
حجم فایل | 492 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 50 |
پاورپوینت تولید مثل و تشکلات کندوی زنبور عسل 50 اسلاید
فهرست مطالب
بکرزایی
دید کلی
بکرزایی در چه جاندارانی رخ میدهد؟
بکرزایی طبیعی
بکرزایی مصنوعی
بکرزایی در روتیفرها
تولید مثل و تشکیلات کندوی زنبور عسل
ملکه
پرورش ملکه
ملکه باکره
تخمگذاری
تولید مثل به طریق بکرزایی
دیدن ملکه
عملیاتی که روی ملکه انجام می گیرد
وارد کردن ملکه تازه به کندو
دسته بندی | زیست شناسی |
فرمت فایل | pptx |
حجم فایل | 1675 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 64 |
بازوپایان (Brachiopoda)
بىمهرگان دریایى که اسکلت خارجى آنها از دو کفه (valve) تشکیل شده است. این دو کفه بهم متصل بوده و از اتصال این دو، محور یا خطى بوجود مى آید که به آن خط لولا یا خط دندانه یا Hing line مى گویند. براکیوپودها غالبا در محیط هاى کم عمق و همراه با مرجان ها و اسفنج ها زیست مى کنند. این شاخه از جانوران در دیرینه شناسى داراى اهمیت فوق العاده اى بوده و در دوران پالئوزوییک و مزوزوییک بسیار فراوان بوده اند.
تاریخچه
بطور کلى، از کامبرین ظاهر شده و تا عهد حاضر وجود دارند. تمام بازوپایان، دریایى و جانورى ثابت مى باشند. بعبارت دیگر وجود بازوپایان در رسوبات مورد مطالعه براى دریایى بودن آن رسوبات کافى است. براکیوپودها توسط ساختمانى بنام ساقه (Pedicle) خود را به کف دریا ثابت مى کنند. اما امکان دارد در عده اى دیگر بجاى ساقه توسط خارهایى که در سطح خارجى آنها وجود دارند خود را ثابت نمایند.
بعبارت دیگر وجود بازوپایان در رسوبات مورد مطالعه براى دریایى بودن آن رسوبات کافى است. براکیوپودها توسط ساختمانى بنام ساقه (Pedicle) خود را به کف دریا ثابت مى کنند. اما امکان دارد در عده اى دیگر بجاى ساقه توسط خارهایى که در سطح خارجى آنها وجود دارند خود را ثابت نمایند. تولید مثل : از نوع جنسى است اما فرم هرمافرودیت نیز دیده مى شود.
پس از تشکیل تخم (زیگوت) یک لارو تشکیل مى شود که این لارو مدتى بحال آزاد در آب شناور بوده تا اینکه خود را به نقطه اى ثابت کند و بقیه مراحل رشد را طى نماید دو ماهیچه که سبب باز شدن کفه ها از هم مى شود Diductore و دو ماهیچه که سبب بسته شدن کفه ها مى گردد Adductore نامیده مى شود و ماهیچه هایى که موجب حرکت کفه ها حول ساقه مى شود Adgustore نامیده شده است.
۱- مفصل داران (Articulata)
۲- بى مفصلان (Inarticulata)
تفاوت عمده این دو رده در داشتن دندان و حفره دندانى در رده مفصل داران و عدم وجود آن در بى مفصلان است. در بى مفصلان، عملى که دندان و حفره دندانى انجام مى دهد توسط ماهیچه ها صورت مى گیرد. ترکیب ساختمانى و یا جنس براکیوپودها در مفصل داران از کلسیت و در بى مفصلان غالبا از کیتنوفسفات است. اما در رده مفصل داران که جنس غشاء آهکى است سه فرم متفاوت مشاهده مى گردد :
۱- مفصل داران (Articulata)
۲- بى مفصلان (Inarticulata)
تفاوت عمده این دو رده در داشتن دندان و حفره دندانى در رده مفصل داران و عدم وجود آن در بى مفصلان است. در بى مفصلان، عملى که دندان و حفره دندانى انجام مى دهد توسط ماهیچه ها صورت مى گیرد. ترکیب ساختمانى و یا جنس براکیوپودها در مفصل داران از کلسیت و در بى مفصلان غالبا از کیتنوفسفات است. اما در رده مفصل داران که جنس غشاء آهکى است سه فرم متفاوت مشاهده مى گردد :
رده مفصل داران
در این رده، تقسیم بندى با توجه به ساختمان صدف، شکل لوفوفوز و مشخصات Delthyrium صورت مى گیرد.برخى از آنها را بر اساس لوفوفور تقسیم بندى مى کنند :
۱- مفصل داران با لوفوفور مارپیچى :
از این گروه مى توان به Order Orthida و Suborder Orthacea اشاره کرد. این زیر راسته از کامبرین تا کرتاسه فراوان بودند و صدف آنها نسبتا مسطح، غیر منقوط با خط لولاى مستقیم که ساقه از یک Delthyrium خارج شده. جنس Orthis متعلق به این زیر راسته است که شاخص پالئوزوییک زیرین بوده و اندازه آن کوچک، داراى دنده هاى شعاعى ساده و ظریف (Costae) و هر کفه محدب مى باشند.
Suborder Spiriferacea :
بر خلاف زیر راسته قبلى که از اردویسین ظاهر شده و تا امروز وجود دارند، در سیلورین ظاهر شدند، در کربونیفر بالایى حداکثر گسترش را داشتند و در لیاس رو به کاهش نهادند. داراى خط لولایى مستقیم مى باشند. از جنس هاى مهم آن مى توان به جنس Sprifier اشاره نمود که خط لولایى طویل و مستقیم با Fold و Sulcuse برجسته و مشخص، دنده هاى شعاعى فراوان و برجسته که حالت Plication را نشان مى دهند. در دونین به فراوانى از سازنده هاى مختلف گزارش شده اند : سازند خوش ییلاق، سازند پادها (در ایران مرکزى) و سازند سیبزار.
۲- مفصل داران با لوفوفور نوارى :
مى توان به Suborder Terebratulacea اشاره نمود که لوفوفور بصورت یک نوار پیچیده است. صدف از نوع منقوط مى باشد. از دونین ظاهر شده اند، درژوراسیک تنوع و گسترش زیادى پیدا کرده اند و در حال حاضر نیز گونه هایى از آنها در دریاها زندگى مى کنند. از این گروه مى توان به جنس Terebratula اشاره نمود.
دسته بندی | ژنتیک |
فرمت فایل | pptx |
حجم فایل | 112 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 32 |
هدفهای کلی اصلاح نباتات
nهدفهای کلی اصلاح نباتات افزایش عملکرد در واحد سطح بهتر نمودن کیفیت محصولات کشاورزی و تولید مواد اولیه مورد نیاز جوامع انسانی است. ارقام و واریتههای اصلاح شده گیاهان زراعی و زینتی هر ساله از کشوری به کشور دیگر انتقال داده میشود. بدین طریق کیفیت و کمیت محصولات کشاورزی افزایش یافته و احتیاجات فراوردههای زراعی رفع میشود.
در اغلب گیاهان یک یا چند ژن باارزش اقتصادی فراوان دارد. ژنهایی که حساسیت و مقاومت گیاهان را نسبت به امراض و آفات کنترل میکنند در اولویت برنامههای اصلاح نباتات قرار دارند. هدف اصلاحگر نبات نباید در توسعه روشهای معمول کشت نباتات اصلاحی منحصر گردد بلکه بایستی همواره در جستجوی ترکیبات نو از ژنوتیپهای مطلوب باشد
هدف اصلاحی نهایی در هر برنامه اصلاحی افزایش عملکرد میباشد. در شرایط نا مساعد افزایش عملکرد به طریق اصلاح نباتات به مقدار کم و صرف زمان طولانی ممکن است ژنهای کنترل کننده عملکرد برای بروز حداکثر پتانسیل خود به عوامل محیطی تولید وابسته میباشند.
عمدترین اهداف اصلاح نباتات
۱- بهبود کیفیت
۲- افزایش تولید در واحد سطح:
۳- مقاومت به آفات و بیماری:
۴- مقاومت به تنشهای محیطی
۱- بهبود کیفیت
کیفیت خصوصیتی است که باعث افزایش ارزش محصول میشود کیفیت در جائی ممکن است به ارزش غذایی یک غله یا طعم و بافت یک میوه تلقی شود. کیفیت جزء مهمی از هر برنامه اصلاح نباتات محسوب میشود. به عنوان مثال ژنوتیپهای مختلف گندم آرد تولیدی حاصل از آن را تحت تاثیر قرار داده و نهایتاً حجم و بافت و رنگ نان را مستقیماً تحت تاثیر قرار میدهد. بهرحال در گیاه اصلاح شده از لحاظ پروتئین و اسیدهای آمینه ممکن است متفاوت باشد.
در اهداف تولید نباتات علوفهای توجه به کیفیت علوفه همواره مسئله خوشخوراکی و ارزش تغذیهای را در بردارد در گیاهان زینتی کیفیت مفهومی جدا از گیاهان زراعی دارد. خصوصیات کیفی در گلهای زینتی عمدتاً همچون شکل ظاهر، شدت و میزان عطر ساطع شده و وجود و عدم وجود تیغ، تعداد گلبرگ را شامل می شود. در میوه ها و محصولات انباری که طیف وسیعی از میوه جات و سبزیجات را در بر می گیرد کیفیت معمولاًَ به مقاوم و ماندگاری خصوصیات بیوشیمیایی محصول انبار شده در برابر تغییرات طولانی مدت محیط فیزیکی را شامل می شود. خصوصیات انباری از مهمترین شاخصهای اقتصادی را شامل می شودکه با بازار پسندی محصول ارتباط مستقیمی دارد.
۲- افزایش تولید در واحد سطح:
افزایش تولید در واحد سطح و استفاده از ژنوتیپهای مفید و مطلوب در هر منطقه آب و هوایی از دیگر اهداف اصلاحگران نباتات می باشد. عملکرد گیاه در واحد سطح منعکس کننده برآیند همه اجزا گیاه می باشد. بهرحال همه ژنوتیپهای تولید شده دارای عکس العمل فیزیولوژیکی و ژنتیکی یکسانی در شرایط مختلف نیستند. عملکرد صفتی پیچیده است که تحت تاثیر اثر متقابل ژنوتیپ و محیط می باشد.
۳- مقاومت به آفات و بیماری:
برای دستیابی به حداکثر تولید، مقاوم بودن به آفات و بیماریها ضروری است علفهای هرز، حشرات بیماریهای باکتریایی و ویروسی در مقاطع مختلف از مرحله رشد گیاه بیشترین خسارت را به محصول وارد میکند. اصلاحگران همراه سعی بر دستیابی به گیاهان را دارند که حاوی ژنهای مطلوب به مقاومت به آفات و بیماریها هستند. علت مقاوم بودن بعضی از واریتهها را به مکانیزم فیزیولوژیکی فعال در برابر حمله آفات میدانند به عنوان مثال ترکیبی به نام فیتوالکین در لوبیا همراه در هنگام شیوع بیماری فوزاریوم از گیاه ترشح میشود که باعث بلوکه شدن و توقف توسعه بیماری میشود.
به هر حال از برنامههای اصلاحی مهم ایجاد گیاهان مقاوم میباشد. مقاومت به آفات بیشترین بازده اقتصادی را برای کشاورزان نوید بخش است. مقاوم منجر به سرشکست شدن بسیاری از هزینههای تحمیلی به کشاورزان و بینیاز شدن به فعالیتهایی همچون سمپاش و آلودگی محیط زیست و مسائل باقیمانده سموم در بافت گیاهان زراعی با مصرف خوراکی میگردد.
۴- مقاومت به تنشهای محیطی
مقاومت از جمله عمدهترین اهداف اصلاح نباتات می باشد. بیشتر تولیدات در مناطق نامساعد سرما و شوری حاصل می شود. و گیاه مجبور است برای تولید کافی با این شرایط نامساعد مقابله کند بعضی از واریتههای گیاهان در شرایط نامساعد محیطی و فقر حاصلخیزی خاک قادر هستند مقدار مناسبی محصول را در واحد سطح تولید کنند فلذا شناسایی ژنوتیپهای مقاوم به تنشهای محیطی از اصلیترین راهکارهای مناسب برای رفع معضل مذکور میباشد
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | pptx |
حجم فایل | 17931 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 309 |
فهرست مطالب پاورپوینت
بخش یکم
فصل یکم
حوزه روان شناسی
دیدگاههای موجود در روان شناسی
خاستگاه دیدگاههای روان شناسی
دیدگاه های جدید
ارتباط میان دیدگاههای روانشناسانه و زیست شناسانه
روشهای تحقیق در روانشناسی
وضع فرضیه
روش آزمایشگاهی
روش ارتباطی
روش مشاهدهای
رهیافت های بین رشتهای
عصب پژوهی شناختی
روان شناسی تکاملی
شناخت پژوهی
روانشناسی فرهنگی
بخش دوم
فصل دوم
عدم تقارن در مغز
افراد مبتلا به دو نیمگی مغز
تخصص یافتگی نیمکرهها
دستگاه عصبی خودمختار
دستگاه عصبی درون ریز
تاثیر عوامل وراثتی بر رفتار
کروموزومها و ژنها
مطالعات وراثت شناختی درباره رفتار
اثر عوامل محیطی بر عمل ژن
خواص نورونها
نورونها و اعصاب
توانشهای عمل
انتقال سیناپسی
عصب رسانهها و گیرندههای عصبی
بخش های دستگاه عصبی
هسته مرکزی مغز
دستگاه کناری
مخ
ساختمان مخ
نواحی قشر مخ
بخش دوم
فصل سوم رشد روانی
تعامل طبیعت با تربیت
مراحل رشد
قابلیتهای نوزادان(بینایی، شنوایی، چشایی، بویایی، و یادگیری و حافظه)
رشد شناختی کودک(نظریه مرحلههای پیاژه، نقد نظریه پیاژه، بدیلهای نظریه پیاژه)
شخصیت و رشد اجتماعی(مزاج، رفتار اجتماعی کودک، دلبستگی، هویت جنس گونه، و سنخپذیری جنسی)
رشد پس از دوران کودکی(نوجوانی، جوانی، میانسالی، کهنسالی)
دیدگاههای زیستشناسانه و روانشناسانه
بخش سوم
فصل چهارم
خواص مشترک حواس گوناگون
حساسیت
رمزگردانی
حس بینایی
نور
دستگاه بینایی
درک رنگ
درک نور
حس شنوایی
امواج صوتی
دستگاه شنوایی
درک شدت صدا
درک ارتفاع صوت
سایر حواس
بویایی
چشایی
فشار ودما
درد
بخش سوم
فصل پنجم
ادراک
توجه
دیدن و شنیدن انتخابی
انتخاب اولیه و انتخاب بعدی
مبنای عصبی توجه
ثبات ادراکی
ثبات روشنی و ثبات رنگ
ثبات شکل و ثبات مکان
ثبات اندازه
رشد ادراک
قابلیت های تشخیصی نوزادان
پرورش در محیطی با محرکهای تنظیم شده
تقسیم کار در مغز
دستگاههای شناسایی و تعیین محل
مؤلفههای شناسایی
تعیین محل
تفکیک اشیاء
درک فاصله
درک حرکت
شناسایی
مراحل اولیه شناسایی
مرحله مطابقت و الگوهای اتصالی
شناسایی اشیایی طبیعی و پردازش نزولی
بخش سوم
فصل ششم
جنبههای مختلف هوشیاری
خود آگاهی
خاطرات پیش آگاهانه
ذهن ناخودآگاه
تجزیه
فرایندهای خود به خود
اختلال هویت تجزیهای
خواب و رویا
مراحل خواب
اختلال خواب
رویا
نظریههای ورتبط با رویا
مواد روانگردان
مواد مضعف
مواد افیونی
مواد محرک
مواد توخمزا
شاهدانه
مراقبه
اشکال سنتی مراقبه
مراقبه آرامش
تاثیرهای مراقبه
خوابواره
القای خوابواره
اقاهای خوابوارهای
پدیدههای فرا روانی
تردید در شواهد تجربی
شواهد موردی
شواهد تجربی
ناباوری به پدیدههای فرا روانی
بخش چهارم
فصل هفتم
یادگیری و شرطی سازی
دیدگاههای مربوط به یادگیری
شرطی سازی سنتی
آزمایشهای پاولف
تبعات و کاربردها
پیش بینی و عوامل شناختی
محدودیت های زیستی
مبنای عصبی یادگیری
شرطی سازی فعال
قانون اثر
آزمایشهای اسکینر
تبعات و کاربدها
شرطی سازی بیزارگونه
مهار و عوامل شناختی
محدودیت های زیستی
یادگیری پیچیده
نقشه شناختی و مفاهیم انتزاعی
بصیرت آموزی
عقاید پیشین
بخش چهارم
فصل هشتم
تقسیم بندیهای حافظه و مبانی زیستی آنها
سه مرحله حافظه
حافظه کوتاه مدت و بلند مدت
انواع حافظه برای انواع مختلف اطلاعات
حافظه کوتاه مدت
رمزگذاری
ذخیره سازی
بازیابی
حافظه کوتاه مدت به مثابه حافظه درحال کار
رمزگذاری
حافظه درازمدت
بازیابی
ذخیره سازی
تعاملهای میان رمزگذاری و بازیابی
عوامل هیجانی دخیل در فراموشی
حافظه پنهان
حافظه در نسیان
انواع ذخایر حافظه
حافظه پنهان در آزمودنیهای طبیعی
بهبود حافظه
قطعهبندی و گستره حافظه
تصویر سازی و رمزگذاری
شرح و بسط دادن رمز گذاری
همبستار و بازیابی
تمرین بازیابی
روشPQRST
حافظه تالیفی(استنباطی)
استنباطهای ساده
قالبها
طرحوارهها
بخش چهارم
فصل نهم
مفاهیم و دسته بندی
کارکردهای مفاهیم
پیشگونه (پروتوتیپ)ها
سلسله مراتب مفاهیم
اکتساب مفاهیم
مبانی عصبی اکتساب مفاهیم
استدلال
استدلال قیاسی
استدلال استقرایی
زبان و ارتباط
سطوح زبان
واحدها و فرایندهای زبان
اثرات همبستار بردرک و تولید کلام
رشد زبان
چه چیزی اکتساب می شود؟
فرایندهای یادگیری
عوامل ذاتی
تفکر تصوری
مبانی عصبی تصور
عملیات تصویری
خلاقیت بصری
تفکر علمی مشکل گشایی( حل مسئله)
راهبردهای مشکل گشایی
بازنمود کردن مشکل
شبیه سازی رایانهای
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | pptx |
حجم فایل | 47 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 151 |
پاورپوینت روانشناسی رشد 2 - 151 اسلاید
•1-روان شناسی رفتار آدمی را مطالعه می کند •2-روان شناسی می تواند محیط روان شناختی مساعدی برای آدمی فراهم آورد تا افراد بشر بتوانند از زندگی سالم برخوردار شوند این جنبه کاربردی روان شناسی را «هنر» و « تکنولوژی رفتار » می نامند . • •روان شناسی هم علم است هم هنر •4-روان شناسی در شناخت رفتار آدمی از ادبیات ، تاریخ و دین کمک می گیرد •5-روان شناسی رشد شاخه ای از روان شناسی است که تغییرات درونی و بیرونی را مطالعه می کند . • •6- روان شناسان رشد پنج هدف مهم را دنبال می کنند : •- کشف تغییرات سنی •- زمان تغییرات •- علل تغییرات •- اینکه آیا می توان این تغییرات را پیش بینی کرد یا نه ؟ •- اینکه آیا تغییرات فردی هستند یا همگانی ؟ • •7- اصطلاح رشد و تکامل به معنای یک رشته تغییرات پیشرفتی است که در نتیجه نضج و تجربه پیدا می شوند •8- آدمی هرگز ایستا و ثابت نیست •9- تغییرات رشدی مداوم آدمی پاسخ به شرایط تجربی هستند • …
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | pptx |
حجم فایل | 407 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 341 |
دانلود پاورپوینت با موضوع روان شناسی یادگیری،
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | pptx |
حجم فایل | 245 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 324 |
پاورپوینت متون روانشناسی به زبان خارجی 1 در 324 اسلاید زیبا و قابل ویرایش با فرمت pptx
طرح درس:
1- ارائه واژگان کلیدی و عمومی به منظور مرور معنی، معادل فارسی و تلفظ صحیح
2- مرور نکات پربسامد دستوری، واژگانی، تلفظی و معنایی با اشاره به خط مربوطه
3-مرور نکات مهم درک مطلب با انجام تمرینات درست/غلط
4- مرور واژگان مهم با انجام تمرینات چند گزینه ای
اهداف آموزشی درس:
انتظار می رود دانشجویان پس از مطالعه این درس قادر باشند:
1- معنی و کاربرد واژگان مهم درس را بدانند.
2- نکات پربسامد دستوری، واژگانی، تلفظی و معنایی مرور شده را در متن های مشابه تشخیص بدهند.
3- متن های مشابه را با سرعت و سطح درک مناسب بخوانند.
4- متن های کوتاه انگلیسی را به فارسی برگردانند.
5- انواع کلمه انگلیسی را از هم تشخیص دهند.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 84 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 68 |
سیر تحول مدیریت
سابقه مدیریت به هزاران سال پیش و قدمت تاریخی بشری مربوط می شود ایرانیان، مصریان، رومیان، چینیان و سایرین دارای پیشینه هایی در مورد چگونگی اداره واحد های اداری، تجاری، نظامی و آموزشی خود بودند. به عنوان مثال لشکر کشی پانصد هزار نفری خشایار به مقدونیه و لشکر کشی اسکندر به آسیا و ایران بدون نوعی تقسیم کار و مدیریت ممکن نبوده است. و یا ساختن اهرام ثلاثه مصر بدون نوع سازماندهی، هماهنگی، برنامه ریزی و کنترل غیر ممکن بوده است.[1]
موارد زیادی از این قبیل کارها در تاریخ بشری وجود دارد که نشانه بکارگیری برخی از اصول مدیریت در زمان های قدیم میباشد و نمی توان جایگاه تاریخی مشخصی را برای تئوری ها و عملیات مدیریت نشان داد. در کشور ما به دلیل قدمت تاریخی آن، چنین مواردی ممکن است بیش از سایر کشور ها باشد که بحث در مورد آنها از مقوله این رساله خارج است.
برخی از مفاهیم و اصول مدیریت نیز به وسیله دانشمندان ایام قدیم مطرح شده است. به عنوان مثال سقراط وظایف مدیر خوب را بررسی میکند و بیان میدارد که مدیر باید حسن نیت کارکنان را جلب کند و چنانکه علاقه همگان جلب کرد و همکاری آسان شود. [2]
فارابی نیز با عنوان نمودن صفات برجسته مدیران و رهبران، مطرح میکند که در انجام کارها باید سلسله مراتب رعایت گردد و رهبر باید دارای هوش زیاد، حافظه قوی و نیروی بیان باشد و عاشق عدالت و صداقت بوده و در انجام کارها استوار باشد.
غزالی نیز در همین زمینه داشتن ویژگی های عدالت، هوش، شکیبایی و فروتنی را برای رهبران لازم می داند و معتقد است که رهبران باید از صفات رشک، غضب، تنگ چشمی و بد اندیشی احتراز کنند.[3]
علاوه بر اینها دانشمندان زیادی در مورد مدیریت دارای نظرات و تالیفاتی بوده اند که هر کدام به نوبه خود سهمی در گسترش این علم داشته اند که بحث در مورد آنها نیاز به رساله ای مستقل دارد.
نظریه های کلاسیک مدیریت
هر چند سابقه مدیریت به هزاران سال پیش و به وجود آمدن اولین تمدن های بشری مربوط می گردد، با این حال سابقه مدیریت به عنوان یک علم سازمان یافته به اوایل قرن بیستم برمی گردد، و شامل تئوری های کلاسیک مدیریت میشود، که عبارتند از: نظریه مدیریت علمی، نظریه مدیریت اداری (اصول گرایان) و نظریه بوروکراسی.
نظریه مدیریت علمی
در اوایل قرن نوزدهم «فردریک وینسلو تیلور» با همکاری عده ای از دانشمندان سعی نمودند تلاش های مدیریتی را با استفاده از تکنیک های فنی و بکارگیری روش های مهندسی در «طراحی شغل» علمی تر سازند.
هدف اولیه این گروه را میتوان استفاده موثر از نیروی کار و افزایش کارآیی قلمداد نمود. خود تیلور در این زمینه بیان می دارد «هدف اصلی مدیریت باید به دست آوردن بیشترین نیک فرجامی برای کارفرما همراه با بیشترین نیک فرجامی برای هر یک از کارکنان باشد و این کار میتواند تنها از طریق بزرگترین بهره دهی ممکن کارکنان و ماشین آلات یک سازمان پدید آید.» اصولی را که تیلور بهعنوان اصول مدیریت علمی مطرح نموده و مدیران را به توجه به آنها فرا می خواند عبارتند از:[4]
1) مدیران باید نخست برای هر بخشی از کار یک انسان، دانشی پدید آورند که جای روش های کهنه «سرانگشتی» را خواهد گرفت.
2) آنها باید کارگران را به روش علمی انتخاب کنند، به آنها کار بیاموزند و آنها را آموزش داده و بپرورانند.
3)آنها باید با کارگران همکاری کنند تا اطمینان بیابند که همه کارها بر پایه اصولی که از دانش نو پدید آمده است به انجام برسند.
4) میان مدیریت و کارگران باید به تقریب، یک تقسیم عادلانه و برابر کار و مسئولیت وجود داشته باشد.
نظریه مدیریت اداری (اصول گرایان)
هنری فایول، صنعت گر فرانسوی یکی دیگر از نظریه پردازان کلاسیک مدیریت بود که فعالیت های سازمان را در شش دسته فنی، بازرگانی، ایمنی، حسابداری، مالی و وظایف مدیریتی طبقه بندی نمود و وظایف مدیریتی را در قالب برنامه ریزی، سازماندهی، فرماندهی، هماهنگی و کنترل مطرح نمود. او همچنین اصولی را که در اثر تجربه به آنها دست یافته بود و برای تقویت پیکره سازمان، آنها را لازم و ضروری می دانست، به صورت اصول چهارده گانه مدیریت بیان نمود که عبارتند از: تقسیم کار، اختیار، انضباط، وحدت فرماندهی، وحدت مدیریت، وابستگی منافع فردی به اهداف کلی سازمان، جبران خدمات کارکنان، سلسله مراتب، نظم، عدالت، ثبات، ابتکار عمل، تمرکز و احساس یگانگی.[5]
نظریه بوروکراسی
«ماکس وبر» جامعه شناس آلمانی که تقریباً همزمان با تیلور و فایول زندگی میکرد، نظریه پرداز دیگر مکتب کلاسیک مدیریت بود که مفاهیم بوروکراسی را مطرح نموده و بر اساس آن یک سلسله راهنمایی های عقلائی را برای ایجاد ساختار مناسب سازمانی پیشنهاد نمود. ماکس وبر با ارائه فهرستی از ویژگی های مدیریت بوروکراتیک سعی در ارائه یک الگوی ایده آل برای سازمانها داشت.
مزایا و محدودیت های عمده تئوری های کلاسیک مدیریت
الف) مزایا:
1) منجر به یافته هایی شدند که برای توسعه تئوری های مدیریت مفید بودند.
2) فرآیند ها، وظایف و مهارت های کلیدی مدیریت را که امروزه هم شناخته شده هستند، مشخص و تعریف نمودند.
3) توجه به مدیریت به عنوان یک رشته معتبر علمی را رواج دادند.
ب) محدودیت ها:
1) بیشتر در مورد سازمان های ساده و ثابت مناسب هستند و درباره سازمان های پیچیده و پویا کارایی چندانی ندارد.
2) اغلب رویه های جهان شمولی را تجویز میکردند که در برخی موقعیت ها مناسب نبودند.
3) به انسانی به جای آنکه به عنوان یک منبع و یک موجود ارزشمند بنگرند، بیشتر به عنوان یک ابزار می نگریستند.
مکتب روابط انسانی
نهضت روابط انسانی از مطالعات هاثورن آغاز شد. بر خلاف تئوری های کلاسیک مدیریت که یک رابطه «محرک-پاسخ» ساده ای را در صحنه کار فرض می کردند که در آن طراحی صریح مشاغل و مشوق های مناسب سبب میگردید که کارگران همانگونه که از آنها خواسته شده است کار کنند و در نتیجه بازدهی را افزایش دهند. تئوری روابط انسانی فرآیند پیچیده ای را پیشنهاد میکند که در آن کارگران به متغیرهای اجتماعی همچون احساسات، وضعیت متقابل افراد در صحنه کار و گروه های کاری بیشتر از متغیرهای فیزیکی پاسخ میدهند. یک فرضیه مکتب روابط انسانی این بود که اگر مدیریت به کارکنان و گروه های کاری توجه بیشتری داشته باشد سبب رضایت آنها شده و در نتیجه منجر به عملکرد بهتری خواهد شد. التون مایو، ابراهام مزلو و مک کریکور از جمله کسانی بودند که سهم عمده ای در این مکتب داشتند.
تئوری مقداری مدیریت (علم مدیریت)
تئوری علم مدیریت در اواخر جنگ جهانی دوم توسعه یافت و در ابتدا به وسیله نظامیان در هنگام حرکت تجهیزات و جابجایی نیروها مورد استفاده قرار گرفت. هدف این تئوری استفاده از تکنیک های فنی، آماری و ریاضی برای حل مسائل عملیاتی برنامه ریزی و کنترل و همچنین کمک به مدیریت در امر تصمیم گیری است، اختراع کامپیوتر و همچنین گسترش کاربرد های آن سبب رشد بیشتر علم مدیریت گردید.
نگرش سیستمی- مدیریت نظام گرا
در نگرش سیستمی سازمان به عنوان یک سیستم باز در نظر گرفته میشود که از پنج جز اصلی (داده- ستاد- فرآیند- باز خور و محیط) تشکیل گردیده است. این نوع نگرش همچنین بهترین وسیله وحدت بخشیدن به مفاهیم و تئوری های گوناگون مدیریت به منظور دستیابی به یک نظریه جامع است. در نگرش سیستمی سازمان بهعنوان یک کل، نگریسته میشود که برای شناخت و درک آن، شناخت اجزا و عناصر تشکیل دهنده آن و همچنین روابط و کنش های متقابل میان اجزا آن ضروری است. خاصیت کل به این امر اشاره دارد که همیشه یک کل بزرگتر از مجموع اجزا آن است.
این خاصیت این پیام مهم را برای مدیران دارد که در آن به نیاز به همکاری با یکدیگر جهت دستیابی به اهداف کلی تاکید شده است. خاصیت خرده سیستم ها و روابط میان آنها این مفهوم را برای سازمان در بر دارد که تغییر در هر بخشی از سامان در سایر بخش ها و همچنین کل سازمان تاثیر خواهد گذاشت و بالاخره مفهوم سیستم باز این مسئله را به مدیران گوشزد میکند که بایستی همواره به اهمیت محیط و عوامل تشکیل دهنده آن توجه نموده و تاثیرات آنها را بر روی سازمان شناسایی نموده و مد نظر قرار دهند. .
مدیریت اقتضایی
حرکت به سوی سیستم های باز باعث مطرح شدن دیدگاه «طراحی موقعیتی یا اقتضائی» شد. این دیدگاه را به طور خلاصه میتوان بدین گونه بیان کرد که محیط های گوناگون، نیازمند روابط سازمانی متفاوتی هستند تا از این طریق بیشترین کارایی حاصل آید. بر این اساس دیگر «تنها یک بهترین راه» وجود ندارد.
خواه آن راه مورد نظر به شیوه کلاسیک تعیین شود، خواه بر مبنای نظریات رفتاری. [6]
تئوری اقتضائی بیان می دارد که مناسب ترین رفتار مدیر در هر موقعیتی بستگی به ویژگی ها و شرایط آن موقعیت دارد. مدیران بایستی از تمام تئوری ها اعم از تئوری های رفتاری، کلاسیک، روش های مقداری و همچنین نگرش سیستمی آگاهی داشته و در هر وضعیتی با توجه به ویژگی های آن وضعیت از هر کدام از تئوری ها به نحو مطلوب استفاده نمایند.
تاثیر تئوری های مدیریت بر مدیریت آموزشی
تئوری ها و مکاتب مدیریت هر کدام به نوبه خود تاثیراتی را بر روی مدیریت آموزشی داشتند. نهضت مدیریت علمی علاوه بر موسسات صنعتی و کارخانه ها در نظام های آموزشی نیز موثر واقع شد. دوره ای از تاریخ مدیریت آموزش و پرورش کشور ایالات متحده به نام عصر پرستش کارایی معروف است که طی آن هواداران مدیریت علمی به کاربرد اصول آن در نظام های آموزشی همت گماشتند.[7] تعیین دقیق وظایف، مسئولیت ها، ابزار و روش های انجام کار و همچنین نظارت، سنجش و ارزشیابی دقیق در سازمان ها از جمله سازمان های آموزشی را می توان به عنوان تاثیرات مدیریت علمی برشمرد. نظریه مدیریت اداری نیز بر مدیریت آموزشی اثر گذاشته است. جوانب رسمی سازمان نظام آموزشی نظیر اهداف، خط مشی ها، سلسله مراتب، اختیار، تمرکز و عدم تمرکز و ... عمدتاً به مفاهیم و اصول نظریه فوق اشاره دارند.[8]
مفاهیم و اصول نظریه روابط انسانی نیز بیشترین تاثیر را در مدیریت آموزشی داشته است. با توجه به ماهیت کار آموزش و پرورش اصول و مفاهیم این نظریه شاید بیش از هر سازمانی در محیط های آموزشی زمینه پذیرش داشت. در پرتو رهنمودهای این تئوری شناخت جدیدی نسبت به پیچیدگی های روابط انسانی پدید آمد و آموزش مهارت های انسانی در سازمان ها، بالاخص سازمان های آموزشی رواج یافت. در نظام آموزشی که قبل از به وجود آمدن این نظریه بر اساس اصول نظریه های کلاسیک اداره می شدند. با مطرح شدن این نظریه، ضرورت توجه به کیفیت روابط انسانی محسوس گردید و بسته به میزان توسعه یافتگی فرهنگی و آموزشی کشور ها، اصول روابط انسانی جایگاهی در آموزش مدیران و کاربردی در عملکرد آنان پیدا کرد.[9]
نظریه سیستم ها نیز مدیریت آموزشی را تحت تاثیر قرار داده است. این نظریه سبب گردیده که نظام های آموزشی به عنوان نظام های اجتماعی که اجزای اصلی آن را افراد انسانی تشکیل می دهند در نظر گرفته شوند. سیستم اجتماعی مجموعه معینی است از اجزا و فعالیت هایی که در کنش و واکنش متقابل با همدیگر موجودیت اجتماعی واحدی را تشکیل می دهند. توجه به نظام های آموزشی «مدارس» به عنوان یک سیستم اجتماعی به مدیران آموزشی این امکان را میدهد که از یک سو به اجزای تشکیل دهنده سیستم و ویژگی های هر یک از آنها و روابط متقابل آنها توجه نموده و از سوی دیگر ارتباط این اجزا را با کل سیستم مد نظر قرار دهند و همچنین تاثیر عوامل گوناگون محیطی بر روی سیستم را بشناسند و اقدامات لازم را پیش بینی کنند. تجسم سازمان های آموزشی به عنوان سیستم های اجتماعی همچنین توجه بیشتر به اجزای اصلی تشکیل دهنده آنها یعنی افراد انسان را یاد آوری نموده و توجه به پیچیدگی های روانی و رفتاری آنها را مد نظر قرار میدهد.
[1] - حسن میرزایی اهر نجاتی «زمینه های فکری و اجتماعی نظریه های مدیریت» دانش مدیریت. شماره 9، تابستان 1369، ص 28-14
[2] - عباس علی اختری. مدیریت علمی مکتبی از دیدگاه اسلام. انتشارات سازمان تبلیغات اسلامی. 1369. ص 83
[3] - همان منبع. ص 84
[4] - فردریک وینسلو تیلور، اصول مدیریت علمی. ترجمه محمد علی طوسی. تهران. مرکز آموزش مدیریت دولتی. 1370. ص 29
[5] - علی رضائیان. اصول مدیریت بازرگانی. تهران. انتشارات سمت. 1369. ص 12
[6] - هربرت جی. هیکس. سی. ری کولت، تئوری های سازمان و مدیریت. ترجمه گوئل کهن. تهران. انتشارات اطلاعات. 1371. ص 211
[7] - علی علاقه بند. اصول مدیریت آموزشی. تهران. دانشگاه پیام نور. 1373. ص 106
[8] - همان منبع. ص 111
[9] - همان منبع. ص 117
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 262 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 68 |
برخی از معیارهای مالی که برای ارزیابی عملکرد بنگاه ها از اهمیت بیشتری برخوردار هستند.
عبارتند از : نرخ بازده سرمایه گذاری ، سود باقیمانده و نرخ بازده فروش، ارزش افزوده اقتصادی1 و ارزش افزوده بازار2 و شاخص جامع عملکرد 3 ، شاخص های سنجش عملکرد مبتنی بر ارزش در فرایند ارزیابی ، به منظور آگاهی از میزان ارزش آفرینی بنگاههای اقتصادی، در مقایسه با شاخص های سنتی مبتنی بر داده های تاریخی از کار بست گسترده تری برخوردار شده است؛ که قضاوت آگاهانه و پایدار سودمندتر است زیرا مفاهیم ارزش و ارزش آفرینی را مبنا و هدف قرار می دهد (رهنمای رود پشتی، 1386 ، ص 360)4.
سؤال اصلی این است که سهامداران برای سنجش عملکرد، باید از کدام معیار استفاده کنند. روشن ترین معیار برای سنجش عملکرد قیمت سهام است ، اما معیار قیمت سهام از یک ضعف برخوردار است، زیرا برخی عوامل که در قیمت سهام تاثیر دارند مانند شرایط اقتصادی و سیاسی جامعه و جهان خارج از کنترل مدیران می باشد. بنابراین معیارمورد استفاده بایستی از دو ویژگی زیر برخوردار باشد.
1- در معرض تمام عوامل که در خارج از کنترل بوده و بر قیمت سهام تاثیر دارند نباشد.
2- بیشترین رابطه را با تغییرات در ثروت سهامداران داشته باشد.
این ویژگی اصلی ترین تنشی است که یک معیار عملکرد خوب، بایستی آنرا حل کند.
تحقیقات صورت گرفته توسط استیوارت نشان داده است که از بین معیارهای EVA ، رشد فروش، رشد سود، ROE, ROI؛ EVA بالاترین رابطه را با تغییرات ارزش بازار سهام دارد و می تواند بیشتر از 50% تغییرات در این عامل را تشریح نماید. اگر به تاریخچه مدلهایی که به منظور ایجاد ارزش به وجود آمده اند. نظری بیندازیم می توان سیر تاریخی این مدلها را ترسیم کرد.5
دهه 1990 دهه 1980
- ارزش افزوده اقتصادی (EVA) - نسبت های ارزش بازار به ارزش دفتری - معیارهای ارزیابی متواز (BCS) - بازده حقوق صاحبان سهام(ROE)
- ارزش افزوده بازار (MVA)
دهه 1970 دهه 1920
- سود هر سهم (EPS) - سیستم دو پونت
- ترکیب حقوق صاحبان سهام - نرخ بازدهی سرمایه گذاریها (ROI)
1-2-2 شاخص های غیر مالی
بسیاری از شرکتها از سود عملیاتی به عنوان یک معیار داخلی و حسابداری استفاده می کنند، در حالیکه شرکتها این معیار را با اطلاعات مالی خارجی (قیمت سهام) ،اطلاعات غیر مالی خارجی (رضایتمندی مشتریان) و اطلاعات غیر مالی داخلی (زمان تحویل کالا) ،تکمیل می کنند. شرکتها این معیارهای مالی وغیر مالی را تحت گزارشی به نام معیارسنجش جامع عملکرد بیان می کنند. این گزارشات شامل موارد زیر است:
1- معیارهای سود آوری : سود عملیاتی و رشد درآ مدی.
2- معیارهای رضایتمندی مشتریان: سهم بازار، پاسخگویی به مشتریان ، عملیات به موقع.
3- معیارهای کارایی ،کیفیت وزمان ، انحراف کارایی مواد مستقیم ، انحراف سربار جذب شده.
4- معیارهای نوآوری : تعداد اختراعات ، تعداد کالاهای جدید.
شاخص جامع سنجش عملکرد BSC که تحت عنوان کارت امتیازی متوازن شناخته شده است، از جمله معیارهای نوین سنجش در عملکرد مدیریت [1] به شمار می آید. این شاخص اولین بار توسط نورتون و کاپلان مطرح گردید و از ویژگی های این شاخص جامعیت آن است. بطوریکه معیارهای مالی و غیر مالی را تواماً در ارزیابی مدنظر قرارمیدهد.
1- شاخص های مالی یک بعدی هستند.
2- شاخص های مالی تاریخی هستند.
3- شاخصهای مالی معلول هستند و به علت ها توجهی ندارند(عدم توجه به رابطه علت و معلولی).
4- شاخص های مالی پاسخی برای ذینفعان دیگر ارائه نمیدهند. شاخص BSC بر پایه استراتژیها، بر استراتژیهای آینده نیز تاثیر گذار است، یعنی با توجه به استراتژی تعریف شده به سنجش عملکرد می پردازد و از نتایج آن برای اصلاح استراتژی قبلی و تدوین استراتژی جدید استفاده می گردد. تعامل شاخص ها، دیدگاههای مورد نظر با هم و استراتژی ها در زیر ارائه شده است.
با توجه به روابط تعریف شده در نموگر[2](1) به این مهم دست خواهیم یافت که پیاده سازی BSC در بنگاههایی امکان پذیر است که استراتژی مدون و تعریف شده داشته باشند و سنجش عملکرد با توجه به چهار منظر اصلی صورت می گیرد، که نشانه جامعیت این شاخص است. در نمودگر (2) رابطه علت و معلولی بین دیدگاههای مختلف تبیین شده است، بطوری که اولاً طراحی و پیاده سازی BSC می تواند یک ضرورت تلقی شود. ثانیاً در سودمندی بهره گیری شاخص موثر است. ثالثاً در تدوین استراتژی های آینده اولویت بندی آنها بسیار مفید خواهد بود(حاتمی،1386،ص41)2.
2-2-2 شاخص های مالی
طراحی معیارهای مالی سنجش عملکرد، مبتنی بر اقلام حسابداری صورت می گیرد. زیرا اقلام حسابداری با توجه به پژوهشهای متعدد دارای بار اطلاعاتی و محتوا است. طراحی معیارهای سنجش عملکرد شامل گامهای زیر است:
1- تعیین متغیری که نشان دهنده اهداف مالی و اقتصادی مدیریت باشد: سود خالص، سود عملیاتی، بازده دارائیها، ارزش افزوده اقتصادی و... .
2- تعریف اقلامی که در متغیر گام یک قرار می گیرد: هدف از دارائیها، کل دارائیهاست یا خالص آنها (کل دارائیها منهای کل بدیها).
3- انتخاب معیار برای اقلامی که در متغیر گام یک انتخاب شده اند: دارائیها به بهای تاریخی به ارزش جاری یا ارزش فعلی بیان شوند.
4- انتخاب یک هدف برای اندازه گیری عملکرد: دستیابی به یک نرخ بازده مشابه برای واحدها.
5- انتخاب زمان باز خورد : گزارشات عملکرد مالی به صورت روزانه، هفتگی، ماهانه به مدیریت ارائه شود، فرایند مذکور می تواند برای شاخصهای سنتی و نوین استفاده شود.
پنج معیار در ارزیابی عملکرد سرمایه گذاری که مبتنی بر داده های تاریخی است،وجود دارد (حاتمی،1386،ص49-44)1.
1- بازده سرمایه گذاری (ROI).
2- سود باقیمانده .(RI)
3- بازده فروش (ROS).
4-رشد عایدی هر سهم (EPS).
5- نسبت قیمت به سود هر سهم .(P/E)
یک معیار حسابداری است که از تقسیم سود عملیاتی بر سرمایه گذاری حاصل می شود.
ROI مبتنی بر سرمایه گذاری است و شامل همه عناصر سود آوری (در آمد، هزینه، و سرمایه گذاری) می باشد، این نرخ را نمی توان با نرخ فرصت از دسته رفته مقایسه کرد. از (ROI) می توان درک بیشتری پیدا کرد، زمانی که آن را به دو بخش زیر تقسیم کنیم :
که تحلیل سود آوری دوپونت نامیده می شود.
ROI نشان می دهد که مدیر می تواند با کاهش سرمایه گذاری در دارائیهای ثابت و جاری به سود تعیین شده دست یابد؛ یعنی فروش دارائیهای بدون استفاده؛ اکثر مدیران تمرکز خود را روی در آمد و هزینه دارند و توجه کمی به سرمایه گذاری دارند. کاهش سرمایه گذاری به معنی کاهش وجوه نقدی بلا استفاده ، مدیریت استفاده از اعتبارات ، تعیین سطح موجودی کالا و مصرف معقول از دارائیها است.
سود باقیمانده، عبارتست از سود منهای بازده مورد انتظار سرمایه گذاری.
(سرمایه گذاری نرخ بازده مورد انتظار) – سود عملیاتی= سود باقیمانده
به حاصل ضرب نرخ بازده مورد انتظار در سرمایه گذاری ، هزینه های منتسب سرمایه گذاری، گفته می شود. این هزینه ها در حسابداری شناسایی نمی شوند چون هزینه ها تفاضلی نیستند و بیانگر نتیجه بکار گیری وجوه نقد در سرمایه گذاری مختلف با ریسک مشابه هستند (بهره سرمایه به کار گرفته شده) .هدف از حداکثر کردن سود باقی مانده این است که: اگر نرخ سود یک بخش از نرخ مورد انتظار سرمایه گذاری بیشتر باشد، آن واحد باید گسترش یابد؛ در مقایسه با ROI وقتی هدف حداکثر نمودن (ROI) باشد، مدیران، پروژه های جدید سود ده را رد می کنند، برای مثال فرض کنید یک سرمایه گذاری جدید مستلزم سرمایه گذاری به مبلغ 800000 ریال بوده و سود عملیاتی ناشی از آن 160000 ریال باشد.
در این حالت (ROI) پروژه برابر 20% خواهد بود،( ) ولی اگر آن را با (ROI) کل واحد مقایسه کنیم خواهیم داشت:
قبل از پروژه . بعد از پروژه
در این حالت به علت کاهش در ROI مدیر اقدام به سرمایه گذاری نمی نماید. حال اگر معیار عملکرد سود باقیمانده باشد خواهیم داشت:
سود باقیمانده قبل از پروژه سود باقیمانده بعد از پروژه
که در این حالت مدیر اقدام به سرمایه گذاری می نماید. ROIو سود باقیمانده نشان دهنده نتیجه یک دوره هستند(یکسال) ، به همین خاطر مدیران می توانند اقداماتی را انجام دهند که باعث افزایش کوتاه مدت در (ROI) و سود باقیمانده شود، ولی با منافع بلند مدت سازمان مغایرت داشته باشد. برای مثال مدیران کمتر به مخارج (R&D[3]) بپردازند تا سود آنها افزایش یابد. از این رو مدیران سطح بالا برای ارزیابی واحدها از ROI و سود باقیمانده چند ساله استفاده می کنند.
نسبت سود عملیاتی به در آمد را بازده فروش گویند.
ROS یکی از اجزا ROI در روش تحلیلی سود آوری دوپونت می باشد.
در مورد بازارهایی که محدودیت در آمدی وجود دارد، ROS یک معیار مناسب است.
4-3-2 سود هر سهم
از جمله شاخص های سنتی و متداول سنجش عملکرد است که برای ارزشیابی قیمت سهام کار برد دارد و به صورت ریالی بیان می شود. این نسبت از تقسیم سود خالص سهامداران عادی بر تعداد سهام به دست می آید..
نتیجه نسبت، نشان می دهد که: به ازای یک سهم چه میزان عایدی به دست آمده است و هر چه قدر نتیجه نسبت بیشتر باشد، گویای عملکرد مطلوب شرکت بوده است. از این نسبت برای ارزشیا بی سهام نیز استفاده می شود که با توجه به قیمت بازاری سهام(قیمت معاملاتی سهم) ، ارزش سهام در آینده نیز معلوم می گردد.
قیمت به عایدی هر سهم، شاخص سنجش عملکرد شرکت در بازار سرمایه است و از رابطه زیر برای محاسبه ان استفاده می شود.
نتیجه این نسبت مرتب اعلام می گردد و نشان می دهد که به ازای عایدی هر سهم،سهام در بازار سرمایه، به چه قیمتی معامله شده است و در نتیجه هر چه نسبت بالا باشد گویای عملکرد مطلوب شرکت در بازار سرمایه است. از این معیار برای محاسبه ارزش سهم در آینده استفاده می گردد. این نسبت نشان می دهد که سرمایه گذاران حاضرند چند برابر سود گزارش شده برای هر سهم را برای قیمت سهام پرداخت نمایند.شرکت هایی که دارای موقعیت انحصاری می باشند، به دلیل موقعیت ویژه خود برای انجام سرمایه گذاری با بازده بالا از نسبت P/E بالایی برخوردار می باشند. این نسبت معیار مناسبی برای ارزیابی عملکرد شرکت نیست و ایرادات آن به شرح زیر است:
1- مخرج کسر تابعی از سود حسابداری می باشد، بنابراین تمام ایراداتی که به سود حسابداری وارد است به این نسبت هم مربوط می شود.
2- برای شرکت هایی که سود آور نمی باشند، این نسبت بی معنی است. مثلاً اگر سود شرکتی ،مساوی صفر باشد این نسبت به سمت بی نهایت میل می کند و همچنین P/E برای شرک های زیان ده بی مفهوم است، زیرا صورت کسر یک عدد مثبت و مخرج یک عدد منفی است.
3- معمولاً در بورس های معتبر دنیا P/E را با شاخص های خاصی مقایسه می کنند. مثلاً در بورس آمریکا ، قیمت P/Eشرکتها را با شاخص S&P (میانگین P/E برای 1500 شرکت آمریکایی مقایسه می کنند). متأسفانه در بورس ایران چنینی شاخصی وجود ندارد. با توجه به مطالب فوق می توان گفت نسبت P/E نمی تواند معیار مناسبی برای جهت ارزیابی باشد.
اصولاً معیارهای که تا کنون در رابطه با تعیین ارزش شرکت و عملکرد مدیران مطرح شده است را می توان به دو دسته طبقه بندی نمود. یک دسته که از آنها به عنوان مدلهای حسابداری نام برده شده است و دیگری تحت عنوان مدلهای اقتصادی.
1. EVA
2. MVA
3 - Blanced scorececard (BSC)
5 - heriot , Measuring performance by niall lothion, BA, CA
[1] - Performance Managment
1- Perspective
[3] - Research and Development
[4] - Return on Sales(ROS)
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 127 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 141 |
شخصیت:
شخصیت را شاید بتوان اساسیترین موضوع علم روانشناسی دانست. شناخت شخصیت، ویژگیها، چگونگی شکل گیری، عوامل مؤثر در ایجاد شخصیت و مسائلی از این قبیل، از یک جنبه، ارضای حس کنجکاوی و میل به حقیقت جویی را در انسان به دنبال دارد، زیرا این شناخت نوعی خودشناسی است و شخص هنگام مطالعه موضوعهای ذکر شده غالباً آن دانستهها را با خود مقایسه کرده و با خود تطبیق میدهد و احتمالاً با این شناخت نوعی طبقه بندی انجام میدهد، یعنی خود را در یکی از تیپهای شخصیتی قرار میدهد، یا دارای ویژگیهای شخصیتی خاص میپندارد و از سوی دیگر این شناختها و اطلاعات به شخص امکان میدهد که در ارتباط متقابل با دیگران موضعگیریهای مناسب و آگاهانه داشته باشد، از طرفی داشتن اطلاعات و دانش لازم درباره شخصیت تنها به کار عادی دانستن برخی رفتارها در مراحل مختلف رشد شخصیت نمیآید، بلکه این دانش در پیشگری یا اقدام احتمالی درمورد بروز اختلالات و نابسامانیهای شخصی نیز میتواند به کمک فرد بیاید (کریمی، 1389).
پروین و جان[1] (1989) شخصیت را بیانگر آن دسته از ویژگیهای فرد یا افراد میدانند که شامل الگوهای ثابت فکری، عاطفی و رفتاری آنهاست.
برخی دیگر از محققین، شخصیت را مجموعهای از ویژگیهای پایدار بینظیر که ممکن است در پاسخ به موقعیتهای مختلف تغییر کند میدانند (شولتز، 1998، ترجمهی سید محمدی، 1388).
در هر حال، هر کدام از محققین و نظریه پردازان شخصیت، تعریفی از آن ارائه داده اند که در ادامه به برخی از آنها می پردازیم.
2-1-1- تعاریف ارائه شده
روانشناسی شخصیت به آنچه معمولاً درباره انسان صادق است، یعنی ماهیت انسان و نیز به تفاوتهای فردی علاقمند است، از طرفی نظریه پردازان شخصیت به کلیت انسان نیز میپردازند و تلاش میکنند تا روابط پیچیده آنها را با یکدیگر بررسی کنند (پروین، 1989).
شخصیت معادل کلمه انگلیسی Personality و Personalite فرانسه است که هر دو اقتباس از کلمه Person به معنی نقاب یا ماسکی است که در یونان قدیم در میهمانها و یا در تئاتر بازیگران به صورت خود میگذاشتند.
این تعبیر تلویحاً اشاره دارد بر این مطلب که شخصیت هر کس ماسکی است که او بر چهره خود می زند و تا وجه تمیز او از دیگران باشد. در زبان عامه، شخصیت به معانی دیگری به کار می رود. (کریمی، 1389)
به طور خلاصه می توان گفت: در روان شناسی، شخصیت به مفهومی متفاوت از عرف تعریف میشود.
در نظر آلپورت[2] (1961)، شخصیت عبارت است از سازمان پویای درون فرد که مشتمل است بر آن دسته از سیستمهای روان – تنی که رفتارها و افکار ویژه انسان را معین میسازند. (احمدی 1381)
شخصیت بیانگر آن دسته از ویژگیهای فرد یا افراد است که شامل الگوهای ثابت فکری، عاطفی و رفتاری آنهاست (پروین، 1989).
شخصیت مجموعهای از ویژگیهای با دوام و منحصر به فرد است که امکان دارد در پاسخ به موقعیتهای مختلف بروز کند. (شولتز و شولتز، 1998)
در نظر شلدون[3]، شخصیت سازمان پویای جنبههای ادراکی و انفعالی و ارادی و بدنی (شکل بدن و اعمال حیاتی بدن) فرد آدمی است (شلدون، به نقل از کریمی، 1389).
به عقیدهی اتکینسون و هیلگارد[4]، شخصیت عبارت است از الگوهای رفتاری و شیوههای تفکر که سازگاری فرد با محیط را تعیین میکند. (کریمی، 1389)
تعاریف بسیار زیادی در زمینه شخصیت وجود دارد، که اگر وجوه مشترک همه آنها را درنظر بگیریم، همه آنها به یک رشته از ویژگیها و خصوصیات جسمی و روانی اشاره دارند و در همه آنها به تمایز، افتراق و مشخص کردن افراد از یکدیگر اشاره شده است. پس میتوان گفت: تعریف قابل قبولی که حاوی ویژگیهای مشترک تعاریف موجود باشد این است که:
«شخصیت عبارت است از مجموعه ویژگیهای جسمی، روانی و رفتاری که هر فرد را از افراد دیگر متمایز میکند» (کریمی، 1389)
2-1-2- ساختار شخصیت:
مفهوم ساختار به جنبههای پایدارتر و مقاومتر شخصیت اطلاق می شود. ساختارهایا اجزاء بدن و یا مفاهیمی مانند اتم و مولکول در فیزیک قابل مقایسه هستند. مفاهیم ساختاری از قبیل پاسخ، عادت، صفات و تیپ[5] مفاهیم رایجی هستند که در توصیف افراد به کار میروند.
مفهوم صفت به پایداری پاسخ فرد در موقعیتهای مختلف دلالت میکند و به مفهومی که مردم عادی برای توصیف دیگران به کار میبرند، نزدیکتر است. مانند زمانی که برای توصیف یک دوست خوب از صفات باهوش، اجتماعی، صادق، بامزه و یا جدی استفاده میشود.
در نظر هورنای[6] (1945)، مفهوم تیپ، با دسته بندی تعداد قابل توجهی از صفات مختلف معنی پیدا میکند و در مقایسه با مفهوم صفت، به نظم و عمومیت بیشتر در رفتار دلالت دارد. اگرچه افراد میتوانند درجات مختلفی از صفات را داشته باشند، معمولاً از تیپ خاصی به حساب میآیند. مثل تقسیم بندی افراد به درون گرا و برون گرا، و یا طبقه بندی افراد بر حسب این که به دیگران گرایش دارند، از آنها دوری میکنند و یا با آنها مخالفت میورزند. (پروین، 1989)
2-1-3- عوامل اثر گذار بر شخصیت:
اگر شخصیت را مجموعه ویژگیهای جسمی، روانی، عاطفی و اجتماعی در افراد توصیف کنیم، پس آنچه بوجود آورنده این ویژگیها به شمار میآید، شخصیت نامیده میشود. بخش اول این ویژگیها، یعنی ویژگیهای جسمانی، ساخته وراثت و بخش دیگر آن زاینده عوامل اجتماعی یا محیط است، تعیین اینکه کدامیک از این دو عامل ، نقش مهمتری در ایجاد شخصیت دارند، کار غیر ممکنی است. اما بدیهی است که شخصیت هر فرد حاصل تعامل و تأثیر متقابل هر دو عامل است. بدین معنی از یکسو، عوامل محیطی، در چهارچوب امکانات و محدودیتهای فیزیولوژیکی و ساختار توارثی، فعالیت میکنند و از سوی دیگر تواناییهای بالقوهای که عمدتاً محصول توارثاند، هنگامی میتوانند شکوفا شوند و از قوه به فعل درآیند که محیط مناسبی برای شکوفا شدن داشته باشند (کریمی، 1389).
در این جا این عوامل را به دو دسته تقسیم کرده ایم.
طبق عقیدهی کاسپی[7] (2000)، عوامل ارثی، نقش عمدهای در تعیین شخصیت دارند و این تأثیر به خصوص در مورد ویژگیهایی است که خاص هر فرد است. (پروین، 1989)
از وقتی که سلول جنسی ماده در جریان لقاح ترکیب میشود، نخستین سنگ بنای شخصیت فرد گذاشته میشود. به این ترتیب لااقل نخستین حیطه شخصیت فرد که سبب تمایز یک فرد از دیگری میشود، یعنی جنسیت او، زاییده ترکیب خاص کروموزومی است که از والدین به ارث برده است.
طبیعی است که ژنهای حامل صفات ارثی، واجد هر خصوصیاتی باشند به صاحب ژنها نیز آن خصوصیات را دارا خواهد بود. (کریمی، 1389)
به هر حال شواهد نیرومندی وجود دارند که نشان میدهند تعدادی از صفات یا ابعاد شخصیت ارثی هستند مثل:
- ابعاد روان پریشی، روان رنجورخویی و برون گرایی آیزنک
- مدل پنج عاملی شخصیت مک کری و کاستا
- سه خلق تهییج پذیری، فعالیت و معاشرتی بودن باس و پلامین[8]
با این حال مهم نیست که چه تعداد صفت ممکن است وجود داشته باشد، حتی پر و پا قرصترین طرفداران رویکرد وراثت، قبول ندارند که شخصیت را میتوان به طور کامل به وسیله وراثت توجیه کرد، اینکه آیا آمادگی ارثی ما تحقق یابد، به شرایط اجتماعی و محیطی، مخصوصاً شرایطی که در کودکی داشتهایم بستگی دارد. (شولتز و شولتز، 1998)
عوامل محیطی و تأثیرات آن موجب شباهت افراد به یکدیگر میشود همینطور تجارب افراد موجب میشود که هر یک، موجودی منحصر به فرد باشند.
- فرهنگ: از میان عوامل محیطی تعیین کننده شخصیت، تجارب فرد به عنوان عضو یک فرهنگ، حائز اهمیت بسیار است. هر فرهنگ، دارای باورها، شعائر و الگوهایی از رفتارهای اکتسابی است، که نهادینه شده و مورد تأیید قرار گرفته است. نهادینه شدن الگوهای رفتاری به این معنی است: که اکثر اعضاء یک فرهنگ خصوصیات شخصی مشترکی را دارا هستند، بنابراین اغلب از تأثیرات فرهنگی بیاطلاع هستیم، تا اینکه با افراد فرهنگ دیگر آشنا میشویم که نگاه متفاوتی به دنیا دارند و ممکن است دیدگاههای پذیرفته شده ما را از جهان مورد سؤال قرار دهند. هرچه این تأثیرات دانسته فرض شود، تأثیر آنها بیشتر شده در عمل بر کلیه جنبههای زندگی ما مؤثر واقع میشود، یعنی بر نحوه بیان نیازهایمان و نیز راههای ارضاء آنها، تجارب ما از هیجانهای مختلف و نحوه بیان احساسات خود، نوع رابطه ما با دیگران و یا خودمان، برداشت ما از غم و شادی، چگونگی کنار آمدن با مرگ و زندگی و دید ما نسبت به سلامت و بیماری اثر میگذارد. (کراس و مارکوس[9] 1999، به نقل از پروین 1989)
-طبقه اجتماعی: اگرچه بعضی از الگوهای رفتاری، نتیجه عضویت فرد در یک فرهنگ است، عضویت در قشرها و طبقات اجتماعی مختلف نیز رشد بعضی از الگوها را موجب میشود، بدون توجه به گروه اجتماعی فرد، جنبههای کمی از شخصیت قابل درک است. طبقه اجتماعی فرد – چه طبقه بالا یا پایین و چه طبقه کارگر یا متخصص- از اهمیت ویژهای برخوردار است. عوامل طبقه اجتماعی در تعیین پایگاه اجتماعی فرد، بر نقشی که ایفا میکند، وظایفی که بر عهده دارد و امتیازاتی که از آن برخوردار است، تأثیر میگذارد. این عوامل، برداشت فرد از خود از اعضاء طبقات اجتماعی دیگر و نحوه کسب درآمد و مصرف آن را تحت تأثیر قرار میدهد. عوامل طبقه اجتماعی، همچون عوامل فرهنگی بر تلقی فرد از موقعیتها و نحوهی پاسخ وی بر آنها اثر میگذارد. (همان منبع)
-خانواده: یکی از مهمترین عوامل اثرگذار محیطی روی شخصیت، خانواده است (کالینز و همکاران[10]، 2000) والدین ممکن است گرم و مهربان باشند و یا سرد و خشن؛ حمایت مفرط و حس مالکیت داشته باشند و یا نیازهای کودکان را بشناسند و به آنها استقلال و آزادی بدهند. هر الگوی رفتاری والدین بر رشد شخصیت کودک اثر میگذارد. والدین حداقل به سه شیوه تعیین کننده بر فرزندان خود اثر میگذارند:
1- با رفتارهای خود، موقعیتهایی میآفرینند که رفتارهای خاصی را در فرزندشان برمیانگیزد.
2- سرمشقهایی برای همانندسازی کودکاناند.
3- به طور انتخابی، بعضی از رفتارها را تشویق میکنند.
اخیراً محققان به این نکته دست یافتهاند که تفاوت تجربیات دوقلوها (متعلق به محیطهای متفاوت زندگی) در رشد شخصیت میتواند مهمتر از تجربیات مشترک برادر و خواهرهای متعلق به یک خانواده باشد. (پروین، 1989)
-گروه همسالان: در یک دیدگاه جدید، این محیط همسالان است که در رشد شخصیت با اهمیت تلقی میشود: «آنچه که در رشد شخصیت اهمیت دارد، تجربیات کودکی و نوجوانی در گروه همسالان است تا تجربیات خانوادگی. در پاسخ به این سؤال که چرا کودکانِ متعلق به یک خانواده تا این اندازه از یکدیگر متفاوتند (پلامین و دانیلز[11]، 1987)، طبق نظر هریس[12] (1995)، باید گفت: «به این دلیل که این کودکان، تجارب متفاوتی در بیرون از خانواده به دست میآورند و نیز به این دلیل که تجارب خانواده نیز آنها را یکسان تربیت نمیکند». (همان منبع)
آنچه در اینجا میتوان گفت، این است که کودکان خیلی چیزها را از خانواده یاد میگیرند، ولی این تأثیرات، ویژه خانواده است و غالباً در برابر تأثیرات گروهی همسالان، محو میشود. بنابراین، گروه همسالان، فرد را برای پذیرش قوانین و رفتارهای جدید اجتماعی آماده میکند و تجاربی را فراهم مینماید که تأثیرات طولانی مدت بر شخصیت فرد میگذارد. بر طبق این دیدگاه، نقش خانواده در رشد اولیه فرد اهمیت دارد، ولی این ارتباط با همسالان است که در رشد بعدی با اهمیت است و تأثیر پایداری نیز بر شخصیت فرد دارد.
-عامل یادگیری: شواهد زیادی وجود دارند مبنی بر اینکه یادگیری نقش عمدهای در تأثیر گذاشتن بر تقریباً، هر جنبه شخصیت ایفا میکند. تمام نیروهای اجتماعی و محیطی که شخصیت را شکل میدهند این کار را به وسیله فنون یادگیری انجام میدهند. حتی جنبههای فطری شخصیت را میتوان به وسیله فرایند یادگیری تغییر داد، مختل کرد، جلوگیری کرد، یا امکان شکوفا شدن به آنها داد. اسکینر[13] (براساس تحقیقات پیشین که توسط واتسون و پاولف صورت گرفته بودند) ارزش تقویت مثبت، تقریب متوالی، رفتار خرافی، و متغیرهای دیگر یادگیری را در شکلدهی آنچه دیگران شخصیت مینامند و خود او آن را صرفاً تراکم پاسخهای آموخته شده نامید، به ما آموخت.
بندورا[14] این عقیده را مطرح کرد، که ما از مشاهده کردن الگوها (یادگیری مشاهدهای) و از طرق تقویت جانشینی یاد میگیریم. بندورا با اسکینر موافق بود که اغلب رفتارها آموخته شده هستند و وراثت نقش محدودی را ایفا میکند.
جنبههای متعددی از شخصیت هستند که شواهد علمی نشان میدهد که آنها آموخته شده هستند، مانند نیاز به پیشرفت مک کللند (که ابتدا موری آن را مطرح کرد). به علاوه، پژوهشهای قابل ملاحظهای ثابت کردهاند که یادگیری بر احساس کارآیی، منبع کنترل، درماندگی آموخته شده و خوشبینی در برابر بدبینی تأثیر میگذارد. این مفاهیم با مفهوم گستردهتری ارتباط دارند: سطح کنترل. افرادی که معتقدند بر زندگی خود کنترل دارند، از نظر احساس کارآیی بالا هستند، منبع کنترل درونی دارند، و با درماندگی آموخته شده (که فقدان کنترل را شامل میشود)، توصیف نمیشوند. به قول سلیگمن[15]، ]کسانی که معتقدند کنترل دارند، خوشبین هستند نه بدبین.[ (شولتز و شولتز، 1989)
کنترل برای بسیاری از جنبههای زندگی مفید است. میزان بالای کنترل با مکانیزمهای مقابله کردن بهتر، عوارض استرس کمتر، سلامت ذهنی و جسمی بیشتر، استقامت، آرزوها و عزت نفس بالاتر، اضطراب کمتر، نمرات بالاتر و مهارتها و محبوبیت اجتماعی بیشتر ارتباط دارد. کنترل، به هر اسمی که نامیده شود – احساس کارآیی، منبع کنترل درونی یا خوشبینی به وسیله عوامل اجتماعی و محیطی تعیین میشود. کنترل در طفولیت و کودکی آموخته میشود ولی میتواند بعدها در زندگی تغییر کند. رفتارهای خاص والدین میتوانند احساس کنترل داشتن را در کودک پرورش دهند.
[1] . Pervin and Jone
[2] . Allport Lordon Willard
[3] . Sheldon
[4] . Atkinson & Hilgard
[5] . Type
[6] . Horney
[7] . Casspi
[8] . Bass and Plomin
[9] . Cross and Markus
[10] . Collins et.al.
[11] . Plomin and Daniels
[12] . Harris
[13] . Skinner
[14]. Bandura
[15] . Seligman
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | pptx |
حجم فایل | 85 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 187 |
پاورپوینت روان شناسی رشد در ۱۸۷ اسلاید زیبا و قابل ویرایش با فرمت pptx
فرآیند و مسائل روز در رشد و تکامل
هدفهای کلی
۱.آشنایی با تعریف، موضوع، هدف روان شناسی رشد
۲.آشنایی با تعریف مفاهیم رشد، نمو، و نضج.
۳.آشنایی با سرگذشت و تئوریهای روان شناسی رشد.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 269 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 79 |
شخصیت
شخصیت از بنیادی ترین مفاهیم روان شناسی است که در بین روان شناسان در تعریف شخصیت تفاوت و اختلاف نظر وجود دارد. اکثر آنها اتفاق نظر دارند که ریشه کلمه شخصیت کلمه لاتین"persona"به ماسکی یا نقابی اشاره دارد که توسط هنر پیشه های نمایشنامه های داستانی در یونان باستان به کاربرده می شد.این هنر پیشه های یونانی، ماسکی را برای نمایش یک نقش به صورت خود می زدند، اما این نگاه سطحی از شخصیت در این مسیر یک تعریف پذیرفتنی نبوده است و هنگامی که روان شناسان از واژه شخصیت استفاده می کنند، اشاره به این مطلب دارند که گاهی اوقات افراد بیش از یک نقش را بازی می کنند(فیست،فیست[1]).
اتکینسون و هیلگارد[2] (1993)، شخصیت را الگوهای رفتار و شیوه های تفکرکه سازگاری فرد با محیط راتعیین می کنند، می داند و به نظر فرگوسن[3](1970)شخصیت الگویی از رفتار اجتماعی و روابط اجتماعی متقابل است. بنابراین، شخصیت یک فرد مجموعه راه هایی است که او نوعاً به دیگران واکنش و یا با آنها تعامل می کند(کریمی،1386)
بنیانگذار مطالعات نوین شخصیت گوردن آلپورت[4](1937)، شخصیت را بدین گونه تعریف می کند، سازمان پویایی از سیستم های روان تنی فرد است که رفتار وافکار خاص او را تعیین می کند. شخصیت الگوی منحصر به فرد صفات شخصیتی است (کر یمی ،1388)
شخصیت مفهومی است که هم به صورت عامیانه وهم به صورت کاربردی مورد استفاده قرار می گیرد .اصولاً هر کسی خوصیات، منش، توانایی هاو ویژگی های منحصر به فردی دارد که الگوی رفتاری، شیوههای پاسخ دهی، واگنش های وی را به محیط درونی وبیرونی نشان می دهد که این خوصیات شخصیت وی را شکل می دهند. شخصیت انسان ها همیشه مورد توجه بوده و توجه محققان و صاحب نظران بسیاری را به خود جلب کرده است(کریمی،1386).
به طور کلی، تعریف ویژگی های عمومی شخصیت در زندگی روزمره، به صفاتی پایدار در طی زمان باز می گردد که از موقعیتی به موقعیت دیگر تغییر چندانی نکرده و به ماهیت وجود فرد اشاره دارد.به طور عام، رفتار ما تحت تأثیر ویژگی ها وتوانایی های شناختی وهیجانی قرار داردبرای پیش بینی رفتار باید چنین ویژگی هایی به طور دقیق مورد بررسی قرار گیرند آن گونه که تاریخ رشد و توسعه روان شناسی نشان می دهد، هدف بسیاری از پژوهشگران در این حوزه، درک و نشان دادن عناصر بنیادین در تبیین رفتار در جنبه های بهنجار و آسیب شناسی روانی است. مروری بر تاریخ روان شناسی بحث واختلاف بسیاری در این زمینه نشان می دهد در ابتدای سده بیستم زیگموند فروید[5] برتجارب پنج سال اول عمر انسان به عنوان پایهگذار ویژگی های شخصیتی پس از آن تاکید دارد در حالی که پیشگامان نظریه شخصیتی وجودگرا و انسان گرا خلاف این فکر می کنند(حق شناس،1390).
روان شناسان انسان گرا تاکید خود را برپدیدار شناسی[6] گذاشته اند که در آن تجربه های ذهنی برجسته شده، وبر کل گرایی [7]تمر کز دارد، کاهش گرایی رفتار گرایان رد می شود و بر اهمیت سایق خود شکوفایی تاکید می شود.
در نظریه شخصیتی رفتارگرا تمرکز بر بسط نظریه یادگیری به مطالعه شخصیت بوده است چه اندازه از ثبات رفتاری که بیشتر مردم از خود نشان می دهند به سنخ ها،صفات پویایی های شخصیت مربوط است وچه مقدارآن به هماهنگی در محیط وبه وابستگی های تقویت ربط دارد؟ البته این دیدگاه برای پاسخگویی به این پرسش به فراتر از شخص نظر دارد؛یعنی پاسخ را در بیرون از فرد می جوید ودر واقع تا حدودی مفید بودن اصطلاح شخصیت را زیر سؤال می برد.
در نظریه های یادگیری اجتماعی [8]تاکید می شودکه عواملی غیر از محرک ساده- تداعی های پاسخ و وابستگی های تقویت – لازم است تا ایجاد رفتارهای اجتماعی پیچیده (نظیر نقش) را که سازنده شخصیت فرد هستند، تبیین می کند. در دیدگاه تعامل گرایی[9] شخصیت حاصل تعامل بین صفات خاص وپیش آمادگی ها وشیوه ای است که محیط بر نحوه ظهور این صفات و تمایلات رفتاری اثر می گذارد، به اعتقاد تعامل گرایان بسیار بعید است که به توان گفت شخصیت به عنوان یک چیز متمایز واضح وجود دارد، بلکه این اصطلاح نوعی اصطلاح فراگیر برای پوشش دادن به یک رشته الگو های پیچیده تعاملی است.
نظریه های الگوی فر هنگی[10] آیزنک(1972)، معتقد است که مردم شناسان تمایل دارند شخصیت را محصول گروه های اجتماعی بدانند که مردم شناسان و جامعه شناسان تمایل دارند شخصیت را محصول گروه های اجتماعی بدانند که شخص در آنها پرورش می یابد. بنابراین، مشاهدات مالینوسکی[11] و مارگارت مید[12] درباره جهانی نبودن عقده ادیپ و عدم ثبات دوران بلوغ نشان می دهد که فرهنگ های مختلف با نیاز های آدمی به شیوه های برخورد می کنند و سازمان شخصیتی متفاوتی به وجود می آورند.اما روان شناسان ضمن اینکه می پذیرند شخصیت همواره در یک محیط اجتماعی خاصی شکل می گیرد، اما توجه آنها بیشتر معطوف به گوناگونی هنجار های فر هنگی است.
نظریه های صفات[13] این دسته از نظریه ها بر این فرض مبتنی هستند که شخصیت فرد چکیده ای است از صفات یا شیوه های مشخصی از رفتار کردن، فکر کردن ،احساس کردن، واکنش نشان دادن و نظایر آنها .نظریه های اولیه صفات عملاً چیزی بیش از فهرست های از صفات نبود و شخصیت بر حسب شمارش این صفات مشخص می شد. اما نظریه های جدیدتر، فنون تحلیل عامل را در تلاش برای جدا کردن ابعاد زیر بنایی شخصیت به کارگرفته اند.
نظریه های سنخ[14])تیپ شناسی(. قدیمی ترین این نظریه ها مربوط به بقراط، حکیم یونانی است که نظریه مزاج های چهار گانه صفراوی ،سوداوی، بلغمی، ودموی را مطرح کرد فرض او در این جا همانند بیشتر نظریه های سنخ شناسی بعدی این است که هر فرد حاصل تر کیب خاصی از این چهار مزاج است ودر هر فرد، به طورمعمول، یکی از این مزاج ها غلبه دارد. دیگر نظریه های سنخ شناسی متعلق به کرچمر[15] و شلدون است که کوشیدند به شکلی جالب و جذاب سنخ های بدنی را به انواع شخصیت ها ربط بدهند.کارل یونگ هم اگر چه عمدتاً تحت مکتب روانکاوی طبقه بندی می شود، اما از آنجا که نوعی تقسیم بندی سنخ شناختی از افراد به صو رت درون گرا [16]و برون گرا[17] ارایه داده است می تواند در زمره سنخ شناسان به حساب آید(کریمی،1388).
بررسی رگه های شخصیت پیشرفت مهمی درحوزه روانشناسی شخصیت محسوب می شودکه به زمینه ارزیابی های گروهی در سنجش شخصیت تحقق بخشیده است. تا اواخر دهه 1930 توافق اندکی بین روانشناسان ونظریه پردازان شخصیت در مورد روش های ارزیابی و اندازه گیری شخصیت وجود داشت در رابطه با بررسی شخصیت، بقراط اولین فردی بودکه افراد را بر اساس مزاج آنها طبقه بندی کرد. پس از بقراط، کرچمر(1925)وشلدون(1954)افراد را بر اساس ریخت وساختمان بدنی طبقه بندی کردند.اما روان سنجان این طبقه بندی ها را به دلیل مبتنی نبودن بر اندازه گیری های کمی مورد انتقاد قرار دادند ودر نتیجه دیدگاه تحلیل عوامل اسپیرمن،برای بررسی کاملتر شخصیت مطرح شد که در رابطه با این دیدگاه تعدادی از روان شناسان روش آماری را که بر پایه جمع آوری اطلاعات گوناگون وروانسنجی وسرانجام نتیجه گیری توسط عوامل قرار دارد به کار بردند واز این طریق به ارزیابی و بررسی رفتارها پرداختند که می توان ازآن جمله کتل،گلیفورد وآیزنک را نام برد.این خط فکری تا زمان معاصر با کارهای گوردن آلپورت به صورت نظری وریموند کتل وهانس آیزنک به صورت تجربی ادامه یافته است. آلپورت وکتل و آیزنک توافق دارند که صفات شخصیت تحت تأثیر وراثت قرار دارند و تحقیقات اخیر نیز پایگاه زیستی صفات اصلی شخصیت را به اثبات رسانده است. این رویکرد بعد از رکودی دردهه های 60و70 سده بیستم، به دلیل غلبه رویکرد های رفتارگرایی بر عرصه روانشناسی، از دهه80 تاکنون رونقی دوباره یافته است. گسترش مدلهای آماری و نیز پیشرفت سریع خدمات رایانه ای این امکان را به وجود آورده است که مسایل پیچیده انسانی به روشهای کاملاً تجربی و عینی مورد بررسی قرار گیرند.در دهه 80 مدل های گوناگونی بر اساس رویکرد صفات وروش تحلیل عوامل برای تعیین ساخت شخصیت معرفی شده است ودر دهه90 همگرایی این مدلها بر اساس ملاکهایی که توسط دانشمندان مختلف ارایه شده امکان پذیر گشته است.امروزه شیوه تحلیل عوامل در تبیین ساختار شخصیت بر اساس صفات پیشگام ترین روشی است که افق های جدیدی به روی روان شناسان شخصیت گشوده است(گروسی فرشی ،1380).
یکی از نظریه های غالب در حوزه ی شخصیت، رویکرد صفات به شخصیت به شمار می رود. فرض اصلی دیدگاه صفات این است که انسان دارای آمادگی های گسترده ای است و به شیوه ی خاصی به محرک ها پاسخ می دهد. تمامی نظریه پردازان صفات با اندکی تفاوت در روش پژوهش و سازه انگاشتن صفت، اعتقاد دارند که صفت، عنصر اساسی شخصیت است(پیرون،2005؛ به نقل از نجفی، حسن زاده،1389)
برخی روان شناسان صفات را بلوک یا واحدهای سازنده شخصیت می دانند. برخی از روان شناسان به این نتیجه رسیده اند که پژوهش های جدید شخصیت عمدتاً می بایست برپایه صفت قرارداشته باشند.دردهه(1960)والترمیشل باعث مجادله ای درروان شناسی شدکه درباره ی تاثیر نسبی متغیرهای شخصی پایدار مثل صفات، نیازهاوهم چنین تاثیرمتغیرهای مربوط به موقعیت بررفتار بود و این جروبحث تا پایان دهه1980ادامه یافت و اغلب روان شناسان شخصیت، با پذیرش رویکرد تعاملی به این نتیجه رسیدهاند که برای تبیین کاملی از ماهیت انسان، صفات شخصی پایدار، جنبه های متغیر موقعیت و تعامل بین آنها را باید در نظر داشت شخصیت درطی فرایند تکامل انسان تحول پیدا می کند. این تحول براساس معادلات پیچیده ژنی و امکانات محیطی صورت می گیرد. درواقع این دو عامل بایکدیگر پدیده شخصیت را می سازند(حق شناس، 1390).
2-2عوامل موثربر شخصیت
عوامل متعددی بر شکل گیری شخصیت تأثیر گذارند که شرح آنها در ذیل آمده است.
1-2-2 عوامل ژنتیکی
به نظر می رسد که عوامل ژنتیکی آینده فرد را رقم می زند. ژن هاکه انتقال دهنده صورت انسانی از یک نسل به نسل دیگر هستند بسیار با ثبات می باشد وعوامل محیطی صرفاً نقش تثبیت کننده یا تعدیل کننده ویژگی های ذاتی شخصیت را دارا هستند.از طرفی دستگاه عصبی وسیستم هورمونی تابع فرمول ژنتیکی است که می تواند بر روی رفتار و خصوصیت شخصیتی انسان تاثیر بگذارد که به اختصار به برخی از جنبه های آن اشاره می گردد(ویلامین،1989؛به نقل از چمنی،1378).
1- سیستم لیمبیک[18]: بخش بادامه مغز نقش عمده ای در انگیزش و هیجان ایفا می کند. این بخش در شرطی شدن ترس، یادگیری هیجان، بیزاری و تنفر وخاطرات ناهشیار نقش مهمی را بر عهده دارد.
2- برتری طرفی مغز: برتری نیمکره راست در قسمت پیشانی با فعال شدن هیجانات منفی و صفات شخصیتی مانند خجالتی بودن وگوشه گیری همراه است.برتری نیمکره چپ در قسمت پیشانی با فعال شدن هیجانات مثبت وصفات شخصیتی مانند جسارت،بی قیدی همراه است.
3- انتقال دهنده های عصبی: دوپامین یک انتقال دهنده عصبی است که با پاداش تقویت و شعف همراه بودو سطح بالای آن با هیجانات مثبت، انرژی بالا،بی قیدی، تکانشی بودن و پرخاشگری همراه است.میزان بالای آن باعث افسردگی و صفاتی چون خشونت زیاد و تکانشگری می شود.
4-هورمون ها:(تستوسترون) هورمونی است که باعث ویژگی های چون برتری جویی، رقابت جویی و پرخاشگری می شود.
5-کورتیزول: هورمونی است که با فشار های روانی از آدرنال ترشح می شود و واکنش به تهدید را تسهیل می کند(کریمی،1388).
[1] - Fist & Fiat
[2] -Atkinson & Hilgard
[3] -Fergosen
1-Allport
2- Sigmund Freud
-
1-Phenomenology
2-holism
3-social learning
4-interactionism
5-culture pattern theories
[11] - Malinowski
[12] - Margaret Mead
[13] - trait theories
[14] - type theories
[15] - Kertchmer
1-introvert
2-extravert
1-limbic
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | pptx |
حجم فایل | 255 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 344 |
پاورپوینت روان شناسی تربیتی تالیف دکتر علی اکبر سیف در ۳۴۴ اسلاید زیبا و قابل ویرایش با فرمت doc
هدفهای دقیق آموزشی
از دانشجو انتظار می رود:
آموزش را تعریف کند.
تفاوت بین آموزش رو در روی کلاسی و سایر آموزشها چون آموزش مکاتبهای را بیان نماید و راههایی را برای رفع کم وکسرهای آموزش غیر کلاسی پیشنهاد کند.
مراحل اصلی مدل عمومی آموزشی را با ذکر مثال توضیح دهد.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 79 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 50 |
الگوی زیستی افسردگی
به اعتقاد الگوی زیستی، افسردگی اختلال بدن است. اگر چه در مجموع افسردگی می تواند بوسیله، مشکل موجود در هر یک از اندامهای بدن ایجاد شود، گمانه زنیها تقریباً بطور کامل بر مغز، و بویژه بر کاهش نوعی مواد (آمینهای بیوژنیک[1]) متمرکز شده اند که به انتقال تکانه های عصبی در طول فواصل (سیناسپها) موجود بین سلولهای عصبی ( نورون ها) کمک می کنند. چهار سر نخ وجود دارد که نشان می دهند بدن عمیقاً در افسردگی درگیر است (شویلر[2]، 1974)، اولاً، افسردگی تا اندازهای بعد از دوره های تغییر فیزیولوژیکی طبیعی در زنان رخ می دهد: بعد از به دنیا آوردن کودک، هنگام یائسگی و درست قبل از قاعدگی. ثانیاً، شباهت قابل ملاحظه ای بین نشانه ها در فرهنگها، جنسیتها، سنین ونژادها حاکی از یک فرآیند زیستی زیر بنایی است. ثالثاً، درمانهای بدنی، بویژه داروهایی مانند داروهای ضد افسردگی سه حلقه ای و بازدارنده های منوآمینو اکسیداز، و شوک برقی تشنج آور، افسردگی را بطور موثری درمان می کنند و بالاخره اینکه، گاهی افسردگی بصورت عوارض جانبی داروها در افراد بهنجار ایجاد می شود؛ بویژه افسردگی می تواند بوسیله روزوپین[3] ایجاد شود که داروهای کاهش دهنده ی فشار خون است (شویلر، 1974)، این سرنخها عامل محرکی برای یافتن مبنای زیستی افسردگی بوده اند (روزنهان، سلیگمن[4]، به نقل از سید محمدی، 1385).
2-2- الگوی روان پویشی افسردگی
نظریه پردازان روان پوشی بر سه علت افسردگی تاکید می کنند: خشمی که متوجهی خود شده است، وابستگی بیش از اندازه به دیگران برای عزت نفس، و درماندگی در رسیدن به هدفها روان کاوان پیشین، اولین کسانی بودند که در الگوی روان پویشی به شناخت افسردگی کمک می کردند. کارل آبراهام[5](1911) و زیگموند فروید (1917) در مقاله ی کلاسیک خود به نام «داغداری و مالیخولیا» بر اهمیت خشمی که متوجه خود شده است در ایجاد افسردگی، تاکید کردند (همان منبع).
افراد افسرده به ظاهر خالی از خشم بنظر میآیند و این باعث میشود که انسان گمان کند خشم آنها در درونشان مهار شده است. از نظر فروید، سر نخ اصلی به حالت درونی آنها از تفاوت بین داغدیدگی معمولی (داغداری) و افسردگی ( مالیخولیا) بدست می آید. افراد بهنجار و افسرده نسبت به از دست دادن فردی که دوستش دارند دو واکنش کاملاً متفاوت نشان می دهند دنیا به نظر فردی که عزادار است پوچ بنظر می رسد، ولی عزت نفس او تهدید نمی شود. فرد عزادار از این ضایعه جان سالم به در می برد. در مقابل، از دید فروید، فرد افسرده قویاً احساس بی ارزشی نموده و خود را سرزنش می کند. این سرزنش خود معمولاً اخلاقی است، کاملاً نا موجه است، واز آن مهمتر علناً و با بی شرمی نشان داده می شود. این حالت سر نخی را در اختیار می گذارد مبنی بر اینکه خشمی که متوجه خود شده است فعالانه برانگیخته شده و موجب عزت نفس کم می شود از زمان فروید، نظریه پردازان روان پویشی برتیپ شخصیتی تاکید کرده اند که افراد را به ویژه نسبت به افسردگی آسیب پذیر می سازد: فرد افسرده برای عزت نفس خود بیش از حد به دیگران وابسته است. او شدیداً نیازمند آن است که لبریز از عشق و تحسین شود. او با حالتی از عطش مداوم برای عشق و محبت زندگی می کند، و چنانچه این نیاز برطرف نشود، عزت نفس او تنزل می یابد. زمانی که او مایوس می شود، نمی تواند ناکامی را تحمل کند، و حتی ضایعات جزیی، حرمت نفس او را به هم می ریزد موجب تلاشهای فوری و شتابزده برای کاستن از ناراحتی می شوند. بنابراین، افراد افسرده بصورت معتادان محبتی انگاشته می شوند که به طرزی بی نظیر در ایجاد محبت دیگران ماهر شده اند و همواره دوست دارند سر شار از محبت باشند. با این حال، فرد افسرده غیر از دریافت این محبت، برای شخصیت واقعی فردی که او را دوست دارد اهمیت چندانی قائل نیست (رادو، 1928؛ فینجل ؛ 1945؛ آریتی و بمپو راد، 1978). [6]
سومین گرایش در نظریه پردازی روان پویشی مربوط به افسردگی در اظهار ادوارد بیبرینگ[7] (1953) دیده می شود که معتقد است افسردگی زمانی ایجاد می شود که من در برابر آرزوهایش احساس درماندگی می کند. احساس درماندگی در دستیابی به اهداف عالی من موجب از دست دادن عزت نفس می شود که ویژگی اصلی افسردگی است. فردی که مستعد افسردگی است، معیارهای بسیار بالایی دارد و همین باعث می شود که آسیب پذیری او نسبت به درماندگی، هنگام مواجه شدن با اهدافش، بیشتر شود. از نظر بیبرینگ، ترکیب اهدافی که قویاً با ارزش انگاشته می شوند، با آگاهی عمیق من از درماندگی و ناتوانیاش در رسیدن به این اهداف، مکانیزم افسردگی است (روزنهان، سیلگمن، به نقل از سیدمحمدی، 1385).
2-3- درمان روان پویشی افسردگی
نظریه روان پویشی در مجموع به جای تاکید بر ضایعاتی که در کوتاه مدت موجب افسردگی می شوند، برآمادگی دراز مدت برای آن تاکید می کند. به همین نحو، درمانهای روان پویشی به جای اینکه به تسکین کوتاه مدت افسردگی گرایش داشته باشند، به تغییر دراز مدت تمایل دارند. از سه گرایش روان پویشی درباره ی افسردگی، چندین راهبرد درمانی به دست می آید. اولاً، نظریه پردازان روان پویشی که به نظریه افسردگی تمایل دارند که بر خشم متوجهی خود شده تاکید می کند، می کوشند بیمار را از خشم گمراه شده و تعارضهای اولیه ای که موجب آن بودهاند آگاه کنند. پذیرفتن خشمی که ضایعه و طرد آن را ایجاد کرده و آن را تسکین دهد. ثانیاً، درمانگران روان پویشی که به وابستگی شدید فرد افسرده به دیگران برای عزت نفس می پردازند، سعی می کنند به بیمار کمک کنند تا به تعارضهایی که همواره او را تشنه ی محبت و حرمت دیگران می کنند. پی برده و آنها را حل کند. چنین بیماری باید متوجه شود که عزت نفس واقعی از درون ناشی می شود. ثالثاً، درمانگرانی که در چهارچوب رویکرد درماندگی بیبرنگ کار می کنند، می کوشند برای خاتمه دادن به افسردگی بیمار او را وادارند کلاً این اهداف را رها کند (همان منبع).
2-4- الگوهای شناختی افسردگی
دو الگوی شناختی افسردگی، افکار خاص را علت اصلی نشانه های فرد افسرده میدانند. الگوی اول که آرون. تی. بک[8] آن را ساخته،عمدتاً از تجربهی درمانی طولانی با بیماران افسرده به دست آمده، و علت افسردگی را افکار منفی نسبت به خود، نسبت به تجربه جاری، و نسبت به آینده می داند. الگوی دوم که مارتین. ای،پی، سلمگین[9] آن را بوجود آورد، عمدتاً از آزمایشهای انجام شده با سگها، موشها و افراد مبتلا به افسردگی خفیف بدست آمده است و علت افسردگی را انتظار درماندگی آینده می داند. فرد افسرده انتظار وقوع رویدادهای بد را دارد و معتقد است که برای جلوگیری از وقوع آنها کاری نمی توان انجام داد از دیدبک دو مکانیزم موجب افسردگی میشود: سه گانان شناختی[10] و خطاهای منطق[11] سه گانان شناختی از افکار منفی دربارهی خود عبارت است از اعتقاد فرد افسرده به این که او معیوب، به درد نخور، و بی کفایت است. نشانه ی عزت نفس کم از اعتقاد او به اینکه معیوب است ناشی می شود. چنانچه او تجربیات ناخوشایندی داشته باشد،
آنها را به عدم شایستگی شخصی نسبت می دهد. چون او باور دارد که معیوب است، معتقد است هرگز به خشنودی دست نخواهد یافت (همان منبع).
بک باور دارد که خطاهای منظم در منطق، دومین مکانیزم افسردگی است. از دیدبک، فرد افسرده مرتکب پنج خطای منطقی متفاوت در تفکر میشود، و هر یک از آنها تجربیات او را تیره می کنند: استنباط دلبخواه، انتزاع گزینشی، تعمیم مفرط، بزرگ نمایی و کوچک نمایی، و شخص سازی (همان منبع)
2-5- درمان شناختی
نظریه افسردگی شناختی بک اعلام می دارد که علت افسردگی افکار منفی نسبت به خود، تجربه جاری، آینده و خطاهای منطقی است درمان شناختی میکوشد با این شناختها مقابله کند (بک، 1967، بک، راش، شاو، 1979)[12] هدف آن شناسایی و اصلاح تفکر تحریف شده و فرضهای کژکار زیر بنای افسردگی است (همان منبع).
علاوه بر این، به بیمار آموخته می شود بر مشکلات غلبه کند و بر موقعیتهایی که قبلاً آنها را حل نشدنی می انگاشته است فایق آید. درمان شناختی با اغلب شکلهای دیگر روان درمانی فرق دارد. بر خلاف روانکار، درمانگر شناختی فعالانه بیمار را در جهت تجدید سازمان افکار و اعمال هدایت می کند. درمانگر شناختی به مقدار زیاد صحبت می کند و رهنمود می دهد. او با بیمار بحث می کند. او بیمار را قانع می کند، با چرب زبانی او را وادار به انجام کار می کند ؛ و وی را هدایت می نماید. بک مدعی است که شیوه های روان کاوی کلاسیک بی رهنمود، نظیر تداعی آزاد، باعث می شود که فرد افسرده «در منجلاب تفکر منفی شان غرق شوند. » درمان شناختی با تمرکز زمان حال نیز با روان کاوی فرق دارد. به ندرت درباره ی مشکلات کودکی بحث می شود؛ در عوض، تمرکز اصلی بر افکار و احساسهای فعلی بیمار است. یکی از مسائلی که روی آن تاکید می شود، افسرده نبودن به خاطر خود افسردگی است (تیزدال[13]، 1985به نقل از سیدمحمدی، 1385).
درمان شناختی از شیوه های رفتار درمانی نظیر افزایش فعالیت ( تقویت کردن فرد افسرده به شرکت کردن در فعالیتهای بیشتر)، واگذاری تکلیف درجه بندی شده (تقویت کردن فرد افسرده برای برداشتن گامهای کوچک در هر بار، و به تدریج مشکل تر کردن این گامها)، و آموزش مهارتهای اجتماعی مغایر با نشانه های افسردگی، استفاده می کند. اما در درمان شناختی، این شیوه ها برای تغییر نشانه های رفتاری صرفاً وسایلی هستند برای تغییر افکار و فرضهایی که علتهای بنیادی رفتار افسرده انگاشته می شوند. بنابراین، برای مثال، درمانگر شناختی باور دارد که آموختن به فرد افسرده برای اینکه قرص و محکم رفتار کند فقط زمانی موثر واقع می شود که عقیده او را در مورد توانائیها و آینده اش تغییر دهد (روزنهان، سلیگمن به نقل از سیدمحمدی، 1385).
2-6- الگوی درماندگی آموخته شده افسردگی است
دومین الگوی شناختی افسردگی، الگوی درماندگی آموخته شده است. این الگو شناختی است زیرا معتقد است علت اصلی افسردگی انتظار است : فرد انتظار دارد که رویدادهای ناگواری برای او اتفاق خواهند افتاد و او برای جلوگیری از وقوع آنها هیچ کاری نمی تواند انجام دهد.(همان منبع).
2-7- رویکرد رفتار درمانی
این رویکرد مبتنی بر برخی اصول رفتاری مانند شرطی کردن عامل و شرطی کردن کلاسیک و یادگیری مشاهده ای است. رفتار درمانی ناشی از اصول یادگیری – مانند تقویت، خاموش کردن، شکل دادن رفتار الگو دهی- به مراجعانی که مشکلات متفاوت دارند، ارزشیابی مشکلات و بکارگیری روشهای درمانی مناسب از قبیل آرامسازی روانی، ایفای نقش و از این قبیل مقولات در این رویکرد مورد تاکید است. فنون متعدد این روش، به تغییر رفتار ظاهری و مملوس فرآیندهای تفکر مراجعان می انجامد ( نوایی نژاد، 1383).
2-8- رویکرد مراجع- محور
کارل راجرز[14] در کار خود، بر شناخت و توجه به مراجع تاکید دارد، نه بر تشخیص و ترغیب. ویژگیهای این رویکرد درمانی، خلوص مشاور از طریق رفتار کلامی و غیر کلامی او، و پذیرش بدون شرط مراجعان است. وظیفهی درمانگر مراجع- محوری درک و شناخت تجارب مراجع و در میان گذاشتن این شناخت با مراجع است تا فضای اعتماد را که زمینه ایجاد تغییر در اوست، بوجود آورد؛ در ضمن مسئولیت ایجاد هر گونه تغییر مثبت در زندگی مراجعین با خود آنهاست( همان منبع).
2-9- رویکرد گشتالت درمانی
این رویکرد درمانی که توسط فریتزپرلز[15] توسعه یافت، به فرد کمک می کند تا نسبت به خود و دیگران آگاهی جسمانی و روانی بیشتری کسب کند. رویکرد گشتالت درمانی بر مسئولیت پذیری فرد در رفتار کلامی و غیر کلامی، احساسات عاطفی و تعارض با خود و دیگران تاکید دارد. فنون درمانی شامل پرورش تجارب خلاق و تمرین برای تسهیل خود آگاهی است ( همان منبع).
2-10- رویکرد وجودی
یک رویکرد فلسفی برای افراد و مشکلات وابسته به نفس وجود انسان است که صرفاً با موضوع زندگی سر و کار دارد نه فنون، موضوع مورد توجه این رویکرد شامل زندگی، مرگ، آزادی، مسئولیت نسبت به خود و دیگران، معنا بخشیدن به زندگی، و رها کردن افراد از پوچی و بی معنایی است. آگاهی از خود و پرورش تواناییها برای نگریستن به آن سوی مشکلات و حوادث روزانه و ایجاد روابط صمیمانه و صادقانه با دیگران، هدف درمان است ( همان منبع).
2-11- رویکرد منطقی-عاطفی-رفتاری
رویکرد منطقی- عاطفی- رفتاری البرت الیس[16] بر باورهای غیر منطقی فرد که به مشکلات عاطفی و هیجانی (مانند ترس و اضطراب) و مشکلات رفتاری (مانند اجتناب از تعاملات اجتماعی یا سخنرانی کردن) منجر می شود، تاکید دارد. هر چند در این رویکرد از انواع فنون می توان بهره جست، ولی متداولترین روش، به بحث کشیدن باورهای غیر منطقی و چالش با این باورها توسط مراجع است، که به کاهش اضطراب و افزایش تعامل با دیگران منتج می گردد (همان منبع).
2-12- رویکرد تحلیل تبادلی
اریک برن[17] بنیانگذار دیدگاه تحلیل تبادلی به وجود نیازهای مختلف روانی یا «اشتیاق» معتقد بود که یادگیریهای انسان در بقای تبادلات و ارتباطات اجتماعی و حتی نگرش اولیهی انسان در زندگی تاثیر دارد. به اعتقاد برن با آنکه تجربیات اولیه ی فرد شدیداً بر رفتار کنونی او موثر است، ولی می تواند طرح زندگی خود را تغییر دهد و مسئولیت تصمیمات اساسی زندگی خود را بر عهده گیرد ( همان منبع).
2-13- رویکرد شناختی
نظام باورها و تفکر، عامل مهم در تعیین احساسات و رفتار عاطفی فرد است. آرون بک[18] رویکردی را توسعه داد که به افراد در شناخت افکار ناسازگارانه ی خود وچگونگی تاثیر آن بر احساسات و اعمال آنان کمک می کند. درمانگران شناختی با استفاده از روشهای ساختارمند به مراجعان کمک می کنند تا نظام باورهایشان را بهتر بشناسند، و بتوانند با بکارگیری انواع فنون مختلف باورهایی را که در کارکرد موفقیت آمیز آنان خلل وارد می سازد، تغییر دهند؛ ضمن آنکه از راهبرد های عاطفی و رفتاری نیز بهره می جویند (نوابی نژاد، 1383).
2-14- رویکرد جامع یا انتخابی
فرایند گزینش مفاهیم و روشی از میان انواع نظامهای درمانی است. به بیان دیگر، طبق نظر نورکراس[19] رویکرد انتخابی ترکیب هماهنگ مفاهیم نظری و روشها در یک قالب همگون است؛ و رویکرد جامعه براساس این فرضیه که هیچ نظریه ای نمی تواند «حقیقت محض» و پاسخگوی همهی نیازهای مشاورهای مراجعان باشد، توصیه می کند که مشاوران با بهره گیری از جهت گیریهای مختلف بعنوان مبنای یک دیدگاه جامع، فعالیتهای مشاورهای خود را هدایت کنند ( همان منبع).
2-15- رویکرد سایکو در اما[20] یا روان نمایشگری
یک روش درمانی گروهی به شکل نمایش است. در این روش که توسط جاکوب مورینو[21] ابداع شد و گسترش یافت، افراد از طریق بازی کردن حوا دث گذشته در زمان حال، به بررسی هیجانات، اعمال و ارتباطات خود می پردازند. مراجعان ضمن تخلیه احساسات خود، چگونگی ابراز موثر احساسات و کنترل آنها را فرا می گیرند. کانون توجه در سایکودراما، تعاملات و مواجهه ی شخصی افراد، تمرکز بر اینجا و اکنون، خود جوشی و خلاقیت، ابراز کامل احساسات و آزمایش واقعیت است(همان منبع).
مورینو معتقد است انسان در گروه متولد می شود، در گروه زندگی می کند، در گروه کار می کند، در گروه نیز بیمار می شود؛ بنابراین چرا نباید در گروه درمان شود؟ (نوایی نژاد، 1383).
مورینو، پایه گذار گروه درمانی، و نیز بنیان گذار سایکو دراما و گروه سنجی است، که روشهای عملی گوناگونی از آن مشتق می شود. سایکودراما مانند درختی است با شاخه های متنوع وگوناگونی گشتالت درمانی، خانواده درمانی، تحلیل تبادلی، و غیره. پرلز، برن و مازلو این درخت را « مشکل مورینو» می نامند. در پیدایش و شکل گیری این رویکرد، هشت روند فکری نقش داشته اند، که عبارتند از: افکار اقتصادی، اجتماعی، زیستی، روان تحلیلی، روانشناختی، وجود گرایی، جامعه شناسی و روان نمایشی اجتماعی (همان منبع).
سایکو دراما با روان درمانی گروهی و گروه سنجی یک مثلث را تشکیل می دهد و می توان آن را اینگونه تعریف کرد: « عملی که با استفاده از ارزشهای نمایشی بدنبال حقیقت است.» (مورینو، 1946).
2-16- تحقیقات انجام شده در رابطه با موضوع پژوهش
2-16-1- تحقیقات خارج از کشور
اسفوفیره[22] و ریلی[23] برنامههای گروه درمانی خشم با رویکرد شناختی- رفتاری را برای 91 نوجوان وابسته به کوکائین به کار بردند که نتیجه آن افزایش کنترل خشم، کاهش مصرف کوکائین و تداوم بیشتر ترک مواد بوده این دستاوردها در پیگیری سه ماهه پس از درمان ادامه یافت (فیندلر[24]، 1986).
لوگسدن (2004) طی بررسی افسردگی نوجوانان دختر و مراقبتهای مقدماتی نتیجهگیری کرد که دارو درمانی، روان درمانی بین فردی و شناخت درمانی هر سه در کاهش افسردگی نوجوانان دختر مؤثرند.
رید[25] (1994) در پژوهشی که 18 نوجوان را تحت آموزش مهارتهای اجتماعی قرار داده بود دریافت که میزان افسردگی پسران بطور معنی داری کاهش یافته بود، ولی در دختران این کاهش معنا دار نبود.
بلک سس[26] (1996) در یک مقایسه فراتحلیلی از 13 مداخله ی آموزش مهارتهای اجتماعی بصورت گروهی روی نوجوانان نشان داد که تاثیرات مداخله ی آموزش مهارت اجتماعی برای کاهش افسردگی در این گروه سنی متوسط است.
فرریز و گیلهام[27] (2002) در پژوهشی در مورد جلوگیری از نشانه های افسردگی در دانش آموزان مدارس متوسطه دریافتند که درمان شناختی رفتاری بطور گروهی در جلوگیری از نشانه های اولین افسردگی موثرند.
دیوید و کاسمن[28] (2008) در پژوهشی به بررسی کارایی سه روش درمانی شناختی، روش منطقی – عاطفی-رفتاری و داور درمانی پرداختند. نتیجه ی درمان در مرحله ی پیگیری 6 ماهه نشان داد، روش شناخت درمانی و روش منطقی- عاطفی- رفتاری بطور معنی داری بهبود بالاتری را نشان داده اند.
[1]. Biogenic amines
[2] . Shoiler
[3].Proserpine
[4] - Rosenhan & Seligman
[5]. Karl Abraham
[6] - Rado, Fingel, Arity & Bemporad
[7]. Edward Barbing
[8]. Aaron.T. Beck
[9] . Martin, E.P. Seligman
[10]. Cognitive triad
[11]. errors in logic
[12] . Beck, Rosh & Shaveh
[13] . Tizdal
[14]. Car Rogers
[15]. Fritz Paris
[16]. Albert Ellis
[17]. Eric Berne
[18]. Aaron Beck
[19]. Norcross
[20]. Psychodrama
[21]. Jacob Moreno
[22] - Sphosphire
[23] - Reilly
[24] - Feindler
[25]. Reed
[26]. Blak-cec
[27]. Freres and GilHam
[28]. David & Cosman
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | pptx |
حجم فایل | 301 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 54 |
پاورپوینت بیش فعالی در کودکان
•آمارها نشان می دهند که بسیاری از بیماری های روحی هستند.البته بیشتر افرادی که به بیماری های روحی و روانی دچار هستند از بیماری خود اطلاعی ندارند. •یکی از این بیماری ها بیش فعالی نام دارد که البته بیشتر در دوران کودکی رایج است ودر نوجوانی وجوانی کمتر دیده می شود. •گاهی اوقات والدین این توانایی آن را ندارند که این بیماری را تشخیص دهند،بنا بر این به مشکلاتی از جمله افت تحصیلی و ناتوانی کودک در تمرکزرو به رو می شوند.